باسلام به خالق خوبیها، خدای مهربانم نمیدانم، چگونه شکرگزارت باشم، خدای من کمکم مفهوم زندگی کردن را میدانم و این برایم خیلی زیبا است و حالا دارم به نیمه تاریک خودم پی میبرم و آن را پیدا میکنم و این موهبت را از تو دارم که من را دعوت به این راه و مسیر کردهای.
گذشته من، گذشته تلخ و تاریکی بود که امروز تنها بهعنوان تجربه تلخ آن را به یاد میآورم و امروز به آن درک رسیدهام که اگر من در این تاریکیها و ظلمت گرفتار نمیشدم، هیچگاه نمیتوانستم ارزش زندگی را بدانم، زمانی که وارد کنگره شدم دستور جلسه وادی هشتم بود که با حرکت کردن راه نمایان میشود.
روزها طول کشید که معنی این وادی را فهمیدم حس خوبی به این وادی دارم؛ چون تنها چیزی که توانست به من کمک کند همین وادی بود؛ چون خودم مصرفکننده قلیان و گاهی سیگار بودم، تصمیم گرفتم که در لژیون ویلیام شرکت کنم و با شروع سفر من، مسافرم سفرش شروع شد. البته مسافرم همه ترکهای اعتیاد را تجربه کرده بود؛ ولی تأثیری نداشت و تصمیم گرفتیم که با هم در مسیر آموزش و آگاهی رشد کنیم و به سمت آگاهی، روشنایی و آشنایی با جهانبینی و حرکت به سمت رهایی از بزرگترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان بود رها شویم. زمانی که من به کنگره پا میگذارم همه چیز فراموشم میشود و انگار با دنیای جدیدی روبهرو میشوم و آرامش کامل را در وجود خودم حس میکنم.
آموزشهایی که من در کنگره گرفتم در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود و سعی میکنم با عمل و اجرا کردن این آموزشها زندگی بهتری داشته باشم و درک کردم که فقط خودم میتوانم به خودم کمک کنم، کنگره به من هنر زندگی کردن آموخت. به من یاد داد که با مسافرم چه رفتاری داشته باشم، سنگ صبور مسافرم باشم، کلمه صبر با تحمل خیلی فرق میکند، صبر یکی از ابزارهای زندگی است، من روزبهروز آموزشها را درون خودم کاربردی میکنم.
انشاءالّله بتوانم که درونم را به فلزی ارزشمند تبدیل کنم و از ضد ارزشها دوری کنم و همه اینها را مدیون کنگره هستم و از راهنمای خوبم خانم زهرا با نگاه اول جذب عشق و محبت ایشان شدم، کمال تشکر را دارم؛ چون الگوی بینقصی برایم بودند خیلی از ایشان آموزش میگیرم و دوستشان دارم، خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم به خاطر زندگیام که دوباره به من فرصت زندگی کردن را در کنار مسافرم و بچههایم داد.
از بزرگمرد کنگره آقای مهندس که همواره خود را مدیون تلاشهای ایشان دانسته و میدانم. از مسافرم تشکر میکنم که ایستادگی کردند و شجاعانه سفرشان را به اتمام رسانید و طعم رهایی و آرامش را در وجودشان حس کردند. هیچ چیز با ارزشتر از این نیست که با هم در یک مسیر و در یک سفر به یک مقصد زیبا برسیم و در کنار هم رها شویم و من این رهایی را مدیون کنگره هستم.
نویسنده: همسفر نسرین رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون هجدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
207