گفت و گو درباره دستورجلسه صورت مسئله اعتیاد
لطفا به رسم کنگره خودتان را معرفی بفرمائید:
سلام دوستان جعفر هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک، روش درمان DST با داروی درمان شربت OT ، ورزش در کنگره شنا و دو و با کمک راهنمایی استاد عزیزم آقا رضا سبزعلی زاده هم اکنون 5 سال و 6 ماه هست که از بند مواد آزاد و رها هستم.
با توجه به دستور جلسه این هفته که صورتمسئله اعتیاد است، آیا میتوانید کمی در مورد واژه صورتمسئله برای ما توضیح دهید و اینکه چرا اعتیاد یک مسئله است؟
در ابتدا خداوند را شاکرم که امروز در کنگره و کنار شما عزیزان هستم. در مورد صورت مسئله اعتیاد و با توجه به بیمار بودن ما و منوط به اینکه اعتیاد یک روال مکرر در انجام هر کاری می باشد و برای یک فرد معتاد عدم مصرف مواد مخدر باعث ایجاد عوارض جسمی و و روانی می شود لذا در کنگره با روش DST، درمان را انجام می دهیم و با پذیرش صورت مسئله اعتیاد که ما بیمار هستیم و ورود مواد خارجی باعث از تنظیم خارج شدن سیستم کارخانه وجودی و اصطلاحا سیستم ایکس بدن شده و بایستی با توجه به متد و در مسیر کنگره آن را فعال و تنظیم کنیم.
کنگره 60 تا چه حد توانسته مسئله اعتیاد را برای شما شفاف و قابلدرک و بررسی نماید، اکنون شما نسبت به این مسئله چه برداشتی دارید؟
از آن جایی که بزرگترین دشمن ما جهل و نا آگاهی می باشد و خودم بشخصه قبل از اعتیاد ورزشکار رسمی در رشته کشتی با کسب عنوان قهرمانی کشوری بودم ولی به جایی رسیدم که اعتیاد رشته زندگی را از دستم ربود و همیشه صحبتهای جناب مهندس را که می فرمایند ما مانند کشتی گیری هستیم که بایستی با شناخت حریف خود که همان اعتیاد و بیماری ما می باشد باید وارد تشک شده و به قولی این غول بی شاخ و دم را از پا در بیاوریم و این با شناخت خودمان و مشتقات مواد شبه افیونی و روش درمان درست که همان روش DST می باشد حاصل می گردد و مانند سوار و سوار کار می باشد و این شناخت و شفاف سازی صور آشکار و پنهان صورت مسئله اعتیاد می باشد که به ما کمک می کند.

با توجه به مثلث درمان از جایگاه جهانبینی بعد از درمان جسم و روان برایمان بگویید که چگونه یک مصرف کننده مواد مخدر میتواند با به تعادل رساندن این سه به درمان قطعی دست پیدا کند؟
سؤال بسیار جالبی بود و در مورد آن خیلی فکر میکردم، همانطور که اگر جسم دچار آسیب شود، روان را تحت تأثیر خودش قرار میدهد، جهانبینی پائین هم میتواند جسم و روان را تحت تأثیر خودش قرار دهد و با بالا و پایین شدن این جهانبینی، سیستم جسم و روان انسان تغییر میکند؛ همانطور که در سؤال اول هم گفتم من همیشه فکر میکردم یک مصرفکننده به خاطر تفکراتش به اعتیاد روی آورده است، اما در کنگره با متد DST و درمان فیزیولوژی کمکم روان انسان متعادلتر میشود؛ آقای مهندس به جهانبینی تأکید میکنند و بهواسطه کار کردن جهانبینی، ما میتوانیم از دیدگاه خیلی سالمی در زندگی برخوردار باشیم و با کوچکترین مشکلی آشفته نمیشویم، اگر ما بدانیم با مشکلاتمان چگونه برخورد کنیم و مشکلات برای چه هستند خیلی راحتتر زندگی میکنیم، این نکاتی است که در قالب جهانبینی یاد میگیریم، قطعاً نسبت به کسی که جهانبینی کمتر دارد، زندگی بهتری داریم.
همانطور که میدانید آکادمی و دانشگاه کنگره ۶۰ در جزیره قشم در حال ساخت است، نقش و اهمیت این دانشگاه در اطلاعرسانی و شناساندن صورتمسئله اعتیاد به خانوادهها و جوانان درزمینهٔ پیشگیری، مهار و درمان اعتیاد چقدر میتواند باشد؟
اگر صورتمسئله اعتیاد، برای افراد جامعه و افرادی که با یک مصرفکننده در ارتباط هستند، مشخص شود و آگاه شوند که چگونه یک مصرفکننده دچار این بحران شده، قطعاً این آگاهی کمک فراوانی به افراد میکند که بدانند با مصرفکننده خود چطور برخورد کنند و شخص مصرفکننده نیز متوجه واکنشهای خود میشود. دانشگاهی که جناب آقای مهندس در قشم بنیان کردند، باعث میشود که کل دنیا متوجه تعریف درست کنگره شوند، با توجه به پاسخ و تعاریفی که آقای مهندس در مورد روش صحیح درمان اعتیاد داشتند و علم آن به تجربه ثابتشده، مثلاً ورزشکارانی از افراد مصرفکننده به شیشه داریم و در دنیا بهاشتباه فکر میکردند که آنها غیرقابل درمان هستند، اما آقای مهندس میفرمایند: این افراد میوههای از باغ بیرون زده هستند که باوجود دانشگاه میتوانند علم خود را نشان دهند و رهایی را به گوش همه برسانند، انشالله مشکل بسیاری از افراد جامعه که درگیر اعتیاد هستند، حل شود و میدانیم که این دانشگاه تنها در پی مسئله اعتیاد نیست، بلکه هدف آن رسمی کردن تمام تحقیقات آقای مهندس در طول این مدتزمان است که انشالله در ادامه ندای آن به گوش همه برسد و بیشترین درد بشری که در اثر دانشهای ناشناخته و کشف نشده است و در بشر وجود دارد، موفق میشود و این دانشگاه گشایشی عظیم در شناخت و درمان بیماری اعتیاد میشود و بسیاری از ناشناختهها، شناخته میشود که به گوش جهانیان برسد و جان انسانهای دردمند را بهسوی آرامشی ماندگار رهنمون سازد.
در کلام آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید و یک جمله دلی هم برای راهنمایتان بگویید؟
در کلام آخر خدای خودم را شکر می کنم که در کنگره و در کنار راهنمای خوبم هستم و خیلی ایشان را دوست دارم و همینطور دوست دارم روش زندگی من شبیه استادم مهندس دژاکام و راهنمای عزیزم باشد و روز به روز به آموزش های بیشتر و حال خوش برسم و خیلی ممنونم از آقا رضا که من را در کنگره ماندگار کردند و از خداوند برایشان بهترین ها را خواستارم.
تایپ و تنظیم: مسافر یاسر لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
154