جلسه نهم از دوره سی و نهم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شیخبهایی اصفهان با استادی دستیار دیدهبان پهلوان مسافر صامت و نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» در روز سهشنبه ۸ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کار نمود.
-
خلاصه سخنان استاد:
-
سلام دوستان، صامت هستم یک مسافر
-
ابتدا از گروه مرزبانی، ایجنت محترم و همچنین از دوستانم در لژیون سردار تشکر میکنم که این فرصت را فراهم کردند تا در این جایگاه خدمت کنم.
-
صندلیهایی که امروز بر روی آنها نشستهایم، صندلیهای خوشبختی هستند؛ زیرا انسان در کنگره۶۰، چه سفر اولی و چه سفر دومی، چه مرزبان یا ایجنت خود واقعیاش را پیدا میکند. مهم این است که همه ما در جستوجوی خوشبختی و حال خوب هستیم و این صندلیها ما را به آن نزدیک میکنند.
-
دستور جلسات کنگره۶۰ همچون زنجیر دوچرخهاند که قاب به قاب در هم چفت میشوند و رکاب را به محور متصل میکنند. هر مسافر به اندازه توان خود روی این دستور جلسات «رکاب» میزند و حرکت زندگیاش را رقم میزند. این بخش از آموزشهای کنگره۶۰ فرصتی است برای ساختن زندگی و رسیدن به خوشبختی درون و بیرون.
-
در ابتدای ورود، لازم است فرمانبردار خوبی باشیم تا در ادامه بتوانیم فرمانده زندگی خود شویم. هفته گذشته دستور جلسه «سایت و فضای مجازی» بود. بزرگترین سایت، خود انسان است. همانطور که مهندس دژاکام میفرمایند: «به ابعاد گسترده طبیعت نگاه کنید؛ همه هستی یک سایت است و همه پیام دارند».
-
در وادی دوم آمده است: «همه اطلاعات در درون و بیرون ما مانند کوه آتشفشان است.» اگر در مسیر ارزشها حرکت کنیم به بزرگترین سایت هستی وارد میشویم و در نهایت به «صورتمسئله اعتیاد» میرسیم.
-
صورتمسئله اعتیاد در ابتدا ترسناک به نظر میرسید. همانند کودکی که در تاریکی صدایی میشنود و میترسد؛ اما وقتی در را باز میکند، میبیند برادرش است. اعتیاد نیز برای ما چنین بود؛ پشت دیواری پنهان بود؛ اما با کشف صورتمسئله آن دیوار فرو ریخت و امروز شاهدیم که این موضوع نه تنها به رهایی از اعتیاد، بلکه به اصلاح روابط خانوادگی و اجتماعی ما انجامیده است.
-
اکنون اگر کسی را در حال مصرف ببینم، به او میگویم: «اشکالی ندارد، راه درمان هست؛ به کنگره۶۰ بیا»، چون صورتمسئله روشن شده است. این موضوع در لژیونهای مختلف ازجمله ویلیام وایت (درمان دخانیات) یا جونز (تناسب اندام) نیز صدق میکند. اضافهوزن یا مصرف سیگار هم زمانی ترسناک بود؛ اما امروز میدانیم راه درمان وجود دارد.
-
همه مسافران باید با لژیونهای مختلف آشنا شوند. لژیون سردار نیز مانند سایر لژیونها تعریف مشخصی دارد. اگر بپرسند «لژیون سردار چیست؟» باید بتوانیم پاسخ دهیم. لژیون سردار یعنی همین مکان، همین صندلیها، همین پنکه و همین سقفی که بالای سر ماست. یعنی حمایت از بستری که مسافران در آن درمان میشوند.
-
بودجه این مکان و امکانات از همین لژیون تأمین میشود. بنابراین، لژیون سردار همانند یک «صندلی خوشبختی» است که ما را از سختترین گذرگاهها عبور میدهد. آقای مهندس میفرمایند: « کسی را که به غربت میبرند، پولش را میخورند، توی سرش هم میزنند».
-
ما مصرفکنندگان گذشته، زمانی در غربت بودیم و دنیا بر سرمان میزد؛ اما امروز این مکان تنها پیوند محبت میان ماست. هیچکس جز خودمان ما را یاری نمیکند. میگویند:
-
«به دریا بنگرم، دریا تو بینم». کدام یک از اینها بدون پول آمدند در این مکان؟ کدام یک از وسایل بدون اینکه یکی از بچههای لژیون سردار حمایت کرده باشد، اینجا فراهم شده؟ این یعنی لژیون سردار. حالا چه فلسفهای پشت لژیون سردار است؟
-
تازهوارد میآید داخل، مرزبان میرود جلویش و میگوید: خوش آمدید. جای خوبی آمدهاید، نترس! اینجا شروع سفر است؛ سفری از قهر به مهر، از نادانی به دانایی، از حقارت به سرافرازی، از ترس به شجاعت و در نهایت از کفر به ایمان. ایمان چیست؟ ایمان یعنی لژیون سردار. عشق چیست؟ علم چیست؟ اینها سه استاد آقای مهندس هستند: استاد رعد، استاد سیلور، استاد سردار.
-
میگویند: بنشین، جای خوبی آمدهای. ایشان که شال مغزپستهای به گردن دارند، راهنمای تازهواردین هستند.
-
سه جلسه مینشینند و صحبت میکنند. آنهایی که شال نارنجی به گردن دارند، یاران آقای مهندس هستند. اینها چراغ رهایی به دست دارند. اینها روش "D.S.T" و مسئله اعتیاد دستشان است؛ رهایت میکنند.
-
لژیون سردار، لژیون «قطع فقر» است. فقر با تنگدستی فرق دارد. فقر به معنای «فقرات شکسته» است؛ یعنی انسانی که توان حرکت ندارد. اصطلاحی در لرها هست که میگویند: کیسه بیمار نباشی؛ یعنی جیبت بیمار نباشد. بسیاری از افراد ممکن است درآمد بالایی داشته باشند؛ اما همیشه در فقر به سر ببرند، زیرا کیسهشان بیمار است. لژیون سردار با ایمان و بخشش، انسان را از این نوع فقر نجات میدهد.
-
شکرگزاری نیز باید از روی عقل و عمل باشد. شکرگزاری نابجا ممکن است به استغفار بینجامد. من باید خدا را شکر کنم که از دام اعتیاد رها شدم، نه اینکه در مقایسه با بدبختی دیگران خوشحال باشم.
-
بهزودی گلریزان در پیش است و شعب اصفهان همواره عملکرد درخشانی داشتهاند. این نیز بخشی از پیمان است؛ پیمانی برای نجات انسانها از دام اعتیاد.
-
لژیون سردار، لژیون ایمان است. همانطور که سفر اول با گل رهایی همراه است، سفر دوم نیز گل رهایی دارد؛ رهاییای که از طریق خدمت و بخشش به دیگران حاصل میشود. این همان پیام سفر دوم است: آزادی در بخشندگی.
-
هرچه تا الان گفتم، به خودم گفتم. چون مشارکت از دل آدم میآید و برای خود آدم است. یک درخت که سیب میدهد، بیشتر محصول را پای خودش میریزد تا برای خودش کود شود. من هم این کلمات را برای خودم گفتم. امیدوارم اول خودم به معنی این کلمات پی ببرم و به سمت آن قدم بردارم تا کلامم نافذ شود.
-
وظیفه راهنما این است که چهار نفر را مثل خودش آموزش بدهد. باید چپ و راست به رهجوها بگوید: باید درس بخوانید تا راهنما شوید، مرزبانی شرکت کنید تا مثل خودش را پرورش بدهد. وظیفه من هم همین است تا مثل خودم را پرورش بدهم. امیدوارم بتوانم این مطالب را عملی کنم.
-
تایپ: مسافر سینا (لژیون ۵)، مسافر رسول (لژیون ۱)، مسافر محمدجواد (لژیون ۴)، مسافر محمد (لژیون ۲۶)
-
ویراستار: مسافر امیر (لژیون ۱۰)، مسافر رضا (لژیون ۱۶)
-
عکس: مسافر نیما (لژیون ۵)
-
سیستم صوتی: مسافر مهران (لژیون ۴)
-
دیتاشو: مسافر محمدحسین (لژیون ۱۹)
-
مرزبان خبری: مسافر محسن
-
تهیه و ارسال: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
357