"به نام قدرت مطلق الله"
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ست
از خداوند ممنون هستم که من را مورد لطف و محبت بی پایانش قرار داد و کنگره را در مسیر زندگی و سر راه من گذاشت تا بتوانم عضوی از خانواه پر مهر کنگره و عضو کوچکی از لژیون پر برکت و پر خیر سردار باشم.
هیچ وقت یادم نمیرود که با یک بدهی نزدیک به ۳۰۰ میلیون وارد کنگره شدم و نزدیک به ۳ سال بود که نمی توانستم این بدهی را پرداخت کنم و مصرف مواد کلا فرمان زندگیم را از دستم گرفته بود و به هیج چیز جز مصرف مواد فکر نمیکردم و مدام به میزان بدهی من با افزایش تورم افزوده میشد و من در خواب غفلت عمیقی به سر می بردم. یک جو مواد مصرف میکردم که به هیچی فکر نکنم؛ نه بدهی، نه زندگی و نه آینده؛ بلکه فقط به مرگ سوق داشتم.
وقتی وارد کنگره شدم و از لژیون سردار صحبت می شد مدام یک نفر میآمد درون ذهنم و میگفت تو خودت بدهکاری، چجوری می تونی تو لژیون سردار شرکت کنی!؟ چراغی که به خونه رواست به مسجد حرام است. اما اگر صادقانه بخواهم بگویم حسم نسبت به این کار خیلی نزدیک بود، دوست داشتم شرکت کنم ولی همیشه فکر پرداخت بدهی، جلوی اینکار را میگرفت.
وقتی برای اولین بار مبلغ ۱ میلیون پرداخت کردم حس خیلی خوبی داشتم انگار یک قفل از درهای بسته ذهنم باز شده بود. روز گلریزان با کسب اجازه از راهنمای عزیزم آقا یوسف در جایگاه دنوری شرکت کردم، یکمرتبهه به خودم آمدم که من فقط ۶ یا ۷ ماه است که وارد کنگره شدم و هنوز در سفر اول هستم ولی همه بدهیهایم را پرداخت کردم، بدهی که نزدیک به ۳ سال بود نتوانسته بودم پرداخت کنم.
تقریبا ۳ ماه بعد از رهاییم تعهد در جایگاه دنوری را پرداخت کردم و با تمام وجودم خیر و برکتی که از شرکت در لژیون سردار به زندگیم سرازیر شده بود را احساس کردم و از خداوند سپاسگزارم بابت این لیاقت که به من دادند و توانستم خدمت بیشتری اول به خودم و بعد به کنگره با شرکت در لژیون سردار داشته باشم و این برای من بزرگترین افتخار است.
کلید گشایش هر قفل در صورآشکار و پنهان شرکت در لژیون سردار است.
تا باد چنین بادا
نویسنده: مسافر محمد لژیون دوم
عکس: مسافر محمد لژیوم نهم
مرزبان خبری: مسافر صادق
تهیه و تنظیم توسط گروه وبلاگ نویسان شعبه امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
182