English Version
This Site Is Available In English

قدم اول تعریف درست اعتیاد است

قدم اول تعریف درست اعتیاد است

جلسه ششم از دوره دوم جلسات آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی سالار خمین با استادی مسافر علی و نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه "صورت مسئله اعتیاد" در روز سه‌شنبه ۸ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان علی هستم یک مسافر در ابتدا شاکر خداوندم که یک بار دیگر به من فرصت داد تا این جایگاه رو تجربه کنم از تمام دوستان عزیزم تشکر می کنم مخصوصا  بچه های لژیون دوم که مقدمات این خدمت را برایم فراهم کردند در ابتدا یک بار دیگه آغاز سال تحصیلی کنگره شصت با اولین دستور جلسه که همان صورت مسئله اعتیاد است رو به همه‌ی دوستان تبریک می گوییم.
در مورد دستور جلسه صورت مسئله اعتیاد پایه و خشت اول کنگره شصت صورت مسئله اعتیاد است، من بارها و بارها با روش های مختلف ترک کردم درمان نشدم، به نتیجه نرسید هیچ کدومشان وقتی که الان می‌آیم فکر می کنم که چه اتفاقی افتاد که با هر روشی که من ترک می کردم نتیجه نمی‌گرفتم علت چه بود مشکل اصلی من این بود که هیچ کس نمی‌دانست مشکل من چیست فقط می‌گفتند نکش فقط می‌گفتند یه مشت پسته بریز جیبت نکش اگه یه جو غیرت داری نکش ولی اونا نمی‌دانستند، مشکل من چیه دکترم نمی‌دانست مشکل من کجاست خودم نمی‌دونستم. که متوجه شدم، مشکل من روش درمان بود وقتی که اینجا صورت مسئله اعتیاد رو متوجه شدم وقتی آمدم اینجا برای من شکافتن که اعتیاد چیست. تعریفش کردن من آن وقت متوجه شدم که به کجا تخریب وارد شده وقتی شما وارد یه خانه می‌شوید وقتی که می‌بینید خانه نم داده اگه بدانید نمش از داخل آشپزخانه است جای دیگر رو نمی‌شکافید مستقیم میروید بالای سرش ولی اگر ندانی باید تمام خونه رو سوراخ سوراخ کنی وقتی اینجا آمدیم تعریف درستی از اعتیاد به ما گفتن یعنی قدم اول تعریف درست تشخیص درست ببین شما یه پزشک خوب چجوری تشخیص می دهی می گویی که این فلان دکتر عجب دکتریه چون خوب تشخیص می دهد پس تو کنگره شصت اولین قدم تعریف درست از اعتیاد بود که یه خط  کشید روی مسمومیت مزمن که اعتیاد مسمومیت مزمن هست دارن می‌گویند یک بیماری لاعلاج پیش رونده است آقای مهندس آمد گفت که مواد سم نیست تریاک سم نیست اگه سم باشه پس چرا این همه بیماری داره باهاش درمان می شود ذوالفقار تو دست حضرت علی ذوالفقار اگه دست یه مست سنگی باشد می‌زند همه را ناکار می کند. بستگی دارد این شربت دست چه کسی باشد که بتواند درمان کند یا دوباره یک باری رو دوشش بگذارد و آنتی ایکس بعدی بشود  وقتی که متوجه شدیم که اعتیاد جایگزینی مزمن است خیلی از مسائل پنجاه درصد مسئله حل شد یعنی ما در بهشت زندگی می‌کردیم سر از جهنم در آوردیم بچه‌ها شانزده پله ما در اعتیاد رفتیم در تاریکی‌ها شانزده پله باید برگردیم من با یک روز و دو روز و ده روزه اعتیاد پیدا نکردم آقای مهندس می‌گوید سیصد مرتبه باید مصرف کنی تا مصرف کننده شوی پس شانزده تا پله من در تاریکی رفتم الان در صورت مسئله اعتیاد می‌گوید آقا شانزده تا پله را باید برگردی خوب الان می‌خواهم اعتیاد رو درمان کنم باید تعریفی از اعتیاد داشته باشم از ازدواج انسان با مواد مخدر فرزند ناخلفی به وجود آمد به نام اعتیاد. من باید هم مواد مخدر رو بشناسم، هم باید خودم رو بشناسم مواد مخدر که همه می‌شناسیم باید انسان رو بشناسم، وقتی در شناخت انسان می‌آیم می‌بینم انسان یه موجود دو بعدی تک بعدی نیست انسان یه تن دارد یک من دارد. در صوره پنهان فلسفه‌اش خیلی زیاده که بخاهم بازش کنم، که چه مشکلاتی تو صور پنهان برای ما به وجود آمد در صور پنهان اعتیاد کار نفس بود دیگر افسار انداخت گردن ما اعتیاد هفت تا کالبد را از بین برد یعنی تخریب وارد کرد در هفت تا کالبد این حرف کمی نیست، که خودت با سوراخ کردن هاله دور خودت مجوز این رو صادر می کنی که یک سری موجودات غیر ارگانیک وارد کالبد بشوند  آن صورت مسئله اعتیاد بود که به قولی گفتنی هیچ موجودی بدون مواد مخدر قادر به زندگی کردن نیست مواد مخدر درونی همه چیز درون خودمان هست خداوند همه چیز درون ما گذاشت دینورفین گذاشته، اندروفین گذاشته، طرف می‌گوید آقا اگر اینها درون من هست پس چرا من همیشه نعشه نیستم من چرا همیشه تو فضا نیستم به اندازه‌ی کافی و در زمان مناسب برا شما ترشح می‌شود ولی چه موقع برایت تولید می‌کند یک موقعی که خودش تشخیص می‌دهد.
قدرت چشم ما خیلی بیشتر از این است. قدرت گوش ما خیلی بیشتر از این است. اگر یه زره بیشتر باز شود شما یه پشه از بغلت رد می‌شود انگار یک اف شانزده از بغلت رد شده حس بویایی ما فرمان دارد اگه فرمان بیشتر باز شود شما کیلومترها یه سطل زباله باشد از بوی آن نمی‌توانید زندگی کنید. در سیستم ایکس هم همین اتفاق می‌افتد. قلب من یک فرمان الهی دارد من نمی‌توانم به قلبم بگویم یک‌ساعت نزن تا‌ استراحت کنم. دوستان از کجا من متوجه بشوم که این سیستم ایکس یا آن مواد شبه افیونی که برا من تولید می‌شود چه هست، اصلا هست، اصلا وجود دارد استاد من همیشه دو تا مثال می‌زد می‌گفت وقتی یک نفر در خیابان تصادف می‌کند و دست یا پاش می‌شکند سریع بلند می‌شود می‌گوید من چیزیم نشده ولی بقیه‌ می‌گویند آقا تو
الان تصادف کردی دستت شکسته پات شکسته‌ می‌گویند شما الان داغ هستی متوجه نمی‌شوی. بچه‌ها این داغی فرمان سیستم X هست، که این‌قدر برایت مواد شبه افیونی تولید کند که درد رو متوجه نشوی پس این داغی همان مواد شبه افیونه است. یا اینکه خانم هایی که زایمان انجام می دهند آن لحظه زایمان مغز فرمان می‌دهد که تولید کند که درد زایمان رو متوجه نشود وگرنه از درد می‌میرد خوب آنهایی که زایمان انجام می دهند سه روز یا چهار روز بعد از اینکه زایمان انجام دادند بی‌حس می‌شوند بی حال می‌شوند که می‌برند دکتر می‌گوید این افسردگی بعد از زایمان است. به قول آقای مهندس می‌گوید  این افسردگی نیست این خماری به قول ما این مواد شبه افیونی بیش از حد ترشح شده‌ الان باید دوباره جایگزین بشود. در مورد بچه‌ها من وقتی آمدم کنگره شصت دستور جلسه صورت مسئله اعتیاد و راهنمای تازه واردین برایم توضیح داد و من فهمیدم کار برام سخت می‌شود دوستان تا من متوجه نبودم می‌گویم دانسته یا ندانسته ما این سیستم را خاموش کردیم هیچ مهم نیست شما این سیستم و تولیدش رو کم کردی حالا با تریاک بوده با هروین بوده با هر چه بوده که الان اصل اصل اعتیاد تریاک است طرف حالا نگوید من چند گرم هروئین مصرف می‌کردم آقای مهندس می‌گویند تریاک چون بالای بیست و پنجم آلوکوید دارد هروین یکی از الوکوید های  تریاک است. یکی از آلوکویدها شیشه است. یا متادون همین‌طور از تریاک است من این سیستم رو خاموش کردم آمدم اینجا متوجه شدم الان می‌خواهم درستش کنم. استاد من همیشه می‌گفت: تا نور به شما نخورده اگر می‌خواهید نیایید، نیا اگه اینجا ماندی و نور‌ به توخورد کار برایت سخت می شود اینجا دیگر متوجه شدی اینجا دیگر علم این را دارید، آگاهانه که با خودت چکار کردی وقتی آمدی اینجا در درمان قرار گرفتیم باید بمانیم گوش به فرمان راهنما باشیم در قوانین و حرمت‌های کنگره حرکت کنیم دیگر اینجا فهمیدیم اینجا دیگر ندانسته نیست اینجا دیگر می‌دانی گریز بزنی تاوانش سخت است، گوش به فرمان راهنما نباشی اینجا تاوانش سخت است، از اینکه به صحبت های من توجه کردید از همه شما دوستان تشکر میکنم.
نویسنده: مسافر احمد از لژیون دوم آقای علی
عکاس: مسافر فرج
تنظیم و ارسال: مسافر عباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .