گاهی فکر می‌کردم بدون مواد دیگر نمی‌توانم زندگی کنم

سلام دوستان، نادر هستم؛ یک مسافر.
آخرین آنتی‌ایکس: شیره، تریاک، قرص متادون
روش درمان: DST
دارو درمان: شربت OT
مدت سفر: ۵ ماه و ۱۰ روز
راهنما: آقا امیرعلی (لژیون هفتم)
ورزش در کنگره: باستانی
در ادامه سفر سیگار: با راهنمایی آقا امیرعلی – دوره سازگاری

سفر در کنگره ۶۰ تنها یک حرکت از نقطه‌ای به نقطه دیگر نبود؛ سفری بود از تاریکی به روشنایی، از ناامیدی به امید.
گاهی فکر می‌کردم بدون مواد دیگر نمی‌توانم زندگی کنم و هیچ راهی برای رهایی نیست. بارها تلاش کردم با تغییر دادن مواد مصرفی ترک کنم؛ گاهی از شیره به تریاک، گاهی از متادون به انواع قرص‌ها. اما در حقیقت مانند مسافری بودم در هواپیمایی در حال سقوط که فقط صندلی‌هایم را عوض می‌کردم؛ در حالی که باید راهی به کابین خلبان پیدا می‌کردم.

تا اینکه پا به کنگره گذاشتم. اکنون حدود ۵ ماه است که در حال سفر هستم و به لطف آموزش‌هایی که از راهنمای خوبم، آقا امیرعلی، دریافت کرده‌ام، حالم نسبت به روزهای نخست بسیار بهتر شده است. این مسیر شاید دشوار باشد، اما هر روز که می‌گذرد، یک پیروزی کوچک به من هدیه می‌دهد.

سفر در کنگره برای من پلی شد بین گذشته‌ای پر از آشفتگی و آینده‌ای سرشار از آرامش. خدای خودم را شاکرم و از مهندس دژاکام سپاسگزارم که این بستر را فراهم کرد تا تک‌تک ما به رهایی برسیم.

تایپ: مسافر امیر
تنظیم: مسافر سعید (لژیون ۲۳)
تهیه شده در شعبه کاسپن