
به نام قدرت مطلق الله
موضوع: برداشت از سی دی عشق
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر، عشق در کنگره ۶۰ بیش از یک حس ساده و ترکیبی از حس، فکر و عمل میباشد، که در ذهن شکل میگیرد. سپس پندار در گفتار شکل میگیرد و در نهایت باید در کردار بروز میکند. عشق واقعی با آگاهی و شناخت همراه است. اگر شناخت نداشته باشی ممکن است احساسات شما خام و ناپایدار باشند.
عشق فارغ از تعلقات خشن، تعصبات و تصاحب است. وقتی عشق بر پایه پاکی دانایی و خلوص باشد مالکیت در آن جایی ندارد و یکی از مفاهیمی که در سی دی ها مطرح میشود مثلث عشق است که شامل سه ضلع است؛ ۱) عشق که شخصی به همنوع یا همجنس خود عشق میورزد ۲) عشق معشوق یا چیزی که عشق به آن معطوف است ۳) حس که نیرو یا پیوند بین عاشق و معشوق است.
اگر یکی از این اضلاع کم باشد عشق کامل شکل نمیگیرد، مثلا: کسی که حس پیوند در وجودش نداشته باشد، عشق ممکن است صرفا در ذهن باشد و عملی نشده باشد. در مسیر عشق موانع و ناخالصیهای درونی هم وجود دارد مثل: دشمنی، حسادت، خودخواهی، منیت و وابستگی میتواند مانع رسیدن به عشق گردند.
وقتی انسان به مرحلهایی برسد که ناخالصیهای آن زیاد باشد ممکن است عشق آسیب ببیند و یا تحریف شود. گاهی عشق به صورت عشق به مخلوق محدود میشود. اما در سی دی ها بحث عشق مخلوق به مخلوق و عشق مخلوق به خالق هم مطرح میشود، یعنی؛ عشق باید به سمت حقیقت و هستی هم پیش برود نه فقط به فرد خاصی معطوف شود.
وقتی عشق در ما رخنه کند قدرت، بخشش، گذشت و خدمت بی چشم داشت افزایش مییابد، ارتباط ما با دیگران عمیق تر و صادقانه تر میشود.عشق ما را از وابستگی های ناسالم دور و به سمت آزادی و تعادل هدایت میکند.
عشق به عنوان یک نیرو ما را به سمت خلق ارزشها، رشد و تعالی سوق میدهد.
نگارش: مسافر احمد ل ۱۰
تایپ: مسافر علی ل۶
ویرایش: مسافر مرتضی ل۹

به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، «عشق» واژهای است که بهقول جناب مهندس، بسیار زیباست و شاید بتوان گفت بیش از هر واژهای در طول تاریخ دربارهاش سخن گفتهاند؛ از حافظ و سعدی و مولانا گرفته تا داستانهای عاشقانهای چون لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد.
اما مانند همیشه، جناب مهندس با نگاهی خاص، دقیق و آگاهانه، در سیدی «عشق» بهزیبایی و با بیانی روان به این موضوع پرداختهاند. مثلث عشق از سه ضلع تشکیل شده که عبارتند از: جاذبه، سایه و حس. سایه: سایه در واقع عامل اصلی عشق است. برای مثال، اگر ما عاشق فردی هستیم، آن فرد باید وجود خارجی داشته باشد. نمیتوان گفت عاشق کسی هستیم که وجود ندارد. پس وجود معشوق، شرط ابتدایی عشق است.
جاذبه: در این بخش، جناب مهندس اشاره میکنند که گاهی در ایجاد جاذبه سهلانگار هستیم. برای مثال، با ظاهری نامرتب، بویی ناخوشایند یا بیانی ناپسند، انتظار داریم دیگران ما را دوست داشته باشند؛ در حالی که جاذبه نیازمند توجه به زیبایی، آراستگی، بیان دلنشین و بسیاری موارد دیگر است.
حتی اگر شرایط جاذبه و سایه بهدرستی فراهم باشد، میتوان گفت جذب از جهانهای دیگر نیز ممکن است و این نکتهای است از دانش ناب کنگره که بسیاری از شیوخ و عالمان در طول تاریخ نتوانستهاند آن را بهدرستی بیان کنند.
حس: میتوان گفت مهمترین بخش عشق، حس است. حس، ابعادی پیچیده و گسترده دارد. بدون حس، هیچ دریافت واقعی نداریم. با حس درست، حتی زمانی که هیچ چیز برایمان معنا ندارد، میتوان با بهرهگیری از جاذبه و سایه، به آنچه دلخواه است دست یافت حتی اگر در این بعد نباشد.
وقتی حس آنقدر قدرتمند است که عقل را به کار میاندازد، انسان میتواند درد همنوع، گریه فرزند یا رنج همسر خود را درک کند. اما گاه حس ما بسته است؛ مثلاً بهدلیل اعتیاد. پس باید روی حس خود، آن هم از نوع درست، کار کنیم.
و در پایان: عشق را نمیتوان بهتمامی وصف کرد. آنچه باور است، محبت است؛ و آنچه نیست، ظروفی تهی است. پس بدون عشق و محبت آن هم از نوع واقعی و بیچون و چرا هیچ چیز معنا ندارد.
نگارش: راهنما، مسافر علی
ویرایش: مسافر علیرضا ل۶
تنظیم و ارسال: مسافر جواد ل۱۴
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
155