دلنوشته :
"آقا رضا، راهنمای عزیزم،
**گرچه دستانم در این روزگاران، فرصت نیافت تا دستان پرمهرتان را بفشارد و حضورتان را در کنارم احساس کند، اما گرمای نفسهایتان و نور هدایتتان، همواره چون چراغی فروزان در مسیر طی شده، همراه و همراهم بوده است.
امروز، پس از یک سال رهایی از بند اضافه وزن، با نگاهی به خویش، جسمی را مییابم که پیش از این تنها قابی میپنداشتم، اما اکنون دریچهای به سوی دنیای شگفتانگیز "حس" و "نیاز" گشوده است.**
**پیش از این، ناآگاهی چون حجابی بر چشمانم بود و جسمم را تنها ابزاری برای ارضای لحظهای لذتهای زودگذر میدیدم؛ لذتهایی که جز آسیب، ثمری برایم نداشتند.
اما اکنون، با دستان پرمهر شما و با چراغ "آگاهی" که در لژیون تغذیه سالم کنگره ۶۰ روشن شد، فهمیدم که این جسم، امانتی گرانبهاست که نیاز به مراقبت، استراحت، سلامت و ورزش دارد.
آموختم که باید با آن مهربان باشم، دوستش بدارم و به او احترام بگذارم، چرا که از دل همین آگاهی است که سبک زندگیام دگرگون شد و انتخابهایم رنگ و بوی تازهای گرفت.**
چون باغبانی که عمری را صرف کاشت دانههای امید کرده و اکنون ثمرات شیرین آن را درو میکند، من نیز با راهنماییهای شما، آموختم که سلامتی حقیقی، در گرو انتخابهای آگاهانه و غذای پاک است.
این دگرگونی عظیم، مدیون نگاه بلند و بنیانگذار کنگره ۶۰، مهندس دژاکام عزیز است که با ارائه روش شگفتانگیز DST، راه را برای رهایی از بندهای جسم و جان گشودند. من با تمام وجود، قدردان این علم و دانش دانشمند بزرگ هستم که جانهای بسیاری را نجات بخشیده است.
و اکنون، در این نقطه از سفر، قلبم سرشار از سپاسگزاری است. سپاسی عمیق و بیانتها از شما، آقا رضا، که در دورترین نقطه نیز، نزدیکترین همراه من بودید. ممنونم که با صبوری و دانایی، مسیر را به من نشان دادید و حس حضور پرقدرتان، همواره چراغ راهم بود. ممنونم که آموختید چگونه با جسمم آشتی کنم و چگونه با آگاهی، زندگی را دوباره از بسازم .
دوستدار شما مسافر سجاد شعبه ارگ کرمان


بارگزاری : مسافر احسان لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
282