هشتمین جلسه از دور چهل و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶٠ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد، به استادی مسافر مسعود، نگهبانی مسافر بهزاد و دبیری مسافر بهزاد با دستورجلسه "صورت مسئله اعتیاد" در روز یکشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مسعود هستم یک مسافر.
.jpg)
ضمن خدا قوت به همه خدمتگزاران عزیز شعبه، تشکر میکنم از راهنمای خوبم آقا سجاد و همچنین مرزبان و ایجنت گرامی که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در مورد دستور جلسه صورت مسئله اعتیاد، همانطور که میدانیم، اعتیاد یعنی جایگزینی مزمن مواد مخدر بیرونی به جای مواد مخدر طبیعی بدن که در کنگره از آن با عنوان سیستم ایکس یاد میشود.
وقتی از «مسئله» صحبت میکنیم، یعنی درباره آن سؤالهایی مطرح میشود. در سالهای ابتدایی، سؤالات مربوط به بیماری اعتیاد بیپاسخ مانده بود و همین موضوع باعث شد بگویند اعتیاد درمان ندارد. اگر هم صحبتی بود، فقط بحث ترک به روش سقوط آزاد مطرح میشد. من هم با همین روش وارد کنگره شدم. به یاد دارم در همین زمانها بود که تصادف کردم. مدتی در بیمارستان بستری بودم؛ روزی که دوستم به عیادت من آمده بود با دیدن او بلافاصله از او مواد گرفتم. انگار واقعاً دنبال بهانه بودم و این وسوسه هیچوقت تمامشدنی نبود؛ چون سیستم درونیام راه نیفتاده بود.
در جسمم تخریب ایجاد شده بود و به دلیل نبود جهانبینی، روانم بههم ریخته بود؛ برای درمان، باید مثلث جسم، روان و جهانبینی با هم به تعادل برسند. در روش ترک سقوط آزاد این تعادل وجود ندارد. نتیجهاش برای من، خشم، عصبانیت و بیتعادلی بود که مدام با آن درگیر بودم. تصادف برایم بهانهای شد که دوباره به سمت مواد برگردم.
در بحث جهانبینی هم همینطور است. خیلی وقتها ناامیدی سراغ ما میآید. همین ناامیدی و نداشتن امید به آینده باعث شده بسیاری از مصرفکنندگان به سمت خودکشی بروند.
در کنگره، آقای مهندس روشی را ابداع کردند به نام متد DST.
سیستم ایکس و یا کارخانههای تولید مواد طبیعی بدن، وقتی مواد بیرونی به آنها میرسد، به مرور کمکار و در نهایت خاموش میشوند. همین موضوع وابستگی شدید ایجاد میکند. در زمان مصرف نکردن، بدندرد، دلپیچه، بیرونروی و از همه مهمتر بیخوابی شدید سراغمان میآید.
اما در روش DST که از ۱۰ ماه به بالا طول میکشد، شاهد هستیم که عزیزان در سفر دوم هیچیک از این اختلالات را ندارند. خود من از بیخوابی شدید رنج میبردم. در ابتدای ورود به کنگره شبها تعدادی قرص میخوردم تا بتوانم بخوابم، اما صبح که بیدار میشدم انگار اصلاً نخوابیده بودم؛ مغزم بیدار بود ولی قرصها بدنم را خاموش کرده بودند. حالا با درمان، خدمت و فعالیت در کنگره، به درمان رسیدهام، حال خوبی دارم و شور و نشاط بیشتری در زندگی احساس میکنم.
من بهخاطر شغلم مجبور به انتقالی بودم. با آقا فربد، ایجنت محترم تماس گرفتم و گفتم باید مسئولیتهایم را تحویل دهم. در حالیکه پشت تلفن گریه میکردم، ایشان با خنده آرامم میکردند. شرایط مالی خوبی هم نداشتم و نمیدانستم چه کنم. بعد از آن آقا سجاد با من تماس گرفتند و لطف کردند و استادی جلسه را به من سپردند. امروز صبح از محل کارم زنگ زدند و گفتند نیازی به انتقال نیست و میتوانم همینجا کارم را ادامه دهم؛ بسیار خوشحال شدم و خدا را شکر میکنم که در خدمت شما عزیزان هستم.
از شما ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.



عکسبرداری: مسافر میلاد لژیون هشتم
نگارش: مسافر حامد لژیون بیست و یکم
ویرایش و ارسال: مسافر حمید لژیون نوزدهم
با احترام مرزبان خبری مسافر وحید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
215