لطفاً طبق رسم کنگره خودتان را معرفی بفرمائید.
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس مصرفی هروئین و قرص. 10 ماه سفر کردم به راهنمایی آقا مسعود، روش درمان DST داروی درمان OT رهایی از بند اعتیاد ۳سال و ۳ماه، در ضمن یک سفر سیگار داشتم رهایی از بند دخانیات ۳سال، رشته ورزشی فوتبال.
در شعبه سمنان تا به حال چه جایگاههای خدمتی را تجربه کردهاید؟
دبیری، نگهبانی، نگهبان پارک، مسئول بخش OT و در حال حاضر به لطف خدا راهنمای تازه واردین هستم.
چه انگیزهای در شما باعث شد در جایگاه دنوری قرار بگیرید؟
بیشترین انگیزه من برای اینکه در جایگاه دنوری قرار بگیرم این بود که بتوانم قدرشناس باشم. قدرشناس حال خوب و چیزهایی که کنگره به من بخشیده است. واقعاً در مقابل آنچه کنگره به من بخشیده من کاری نکردهام؛ فقط امیدوارم بتوانم در آینده خدمتگزار خوبی باشم و آنطور که لایق کنگره۶۰ است خدمت کنم. به نظر من دنیا، دنیای قدرشناسی است. هر چقدر انسان بتواند قدرشناس باشد؛ آن وقت است که حال خوبی که مد نظرش است به سمتش بر میگردد.
ما در کنگره به این اعتقاد داریم که کسانی در کنگره آمدند و ماندند؛ یک روزی با بودنشان باعث شدند حال من خوب شود و به من کمک کردند؛ پس من هم وظیفه دارم هم از نظر مالی هم از نظر خدمت، به دیگران کمک کنم تا آنها هم بتوانند پرونده اعتیاد را برای همیشه در زندگیشان ببندند تا سایه سنگین اعتیاد و مواد مخدر از زندگیشان کنار برود تا یک خانواده بتوانند نفس راحتی بکشند. چراکه وقتی که یک فرد مواد مخدر مصرف میکند یک خانواده و یک طایفه درگیر این مسئله میشوند.
به نظر شما برای بخشیدن از مال و دارایی مهم توان مالی است یا قدرت بخشش و یا هر دو ملاک است؟
هر دو مورد میتواند ملاک مهم و موثری باشد؛ ولی به نظر من قدرت بخشش خیلی مهمتر از توان مالی است؛ زیرا قدرت بخشش نسبت به توان مالی روی کفه ترازو سنگینی بیشتری میکند. من افراد زیادی را دیدهام که توان مالی بالایی دارند؛ اما هرگز قدرت بخشش ندارند. به نظر من کسی که قدرت بخشش دارد و از آنچه که دارد میتواند بگذرد؛ میتواند باعث خوشحالی دیگران شود.
اگر من بتوانم قدرت بخشش داشته باشم چه در کنگره و چه بیرون از کنگره حال خوبش به خودم برمیگردد. اینکه من بگویم آنچه که دارم تمامش مال خودم است و باید همه مال و داراییام را نگهدارم، نه اینطور نیست. ما باید از آنچه که داریم یک پنجم آن را به دیگران ببخشیم. به نظر من بیماری اعتیاد بزرگترین بیماری است که هم جسم، هم روان و هم روح انسان را درگیر میکند؛ پس چه بهتر است که بتوانم با قدرت بخشش باعث شوم یک سری افراد دیگر هم بتوانند به کنگره بیایند و از دام بیماری اعتیاد رها شوند و به درمان برسند.

از دیدگاه شما چطور میتوانیم آموزشهای کنگره را در زندگی شخصی و بیرون از کنگره کاربردی کنیم؟
آموزشهای کنگره آموزشهای خیلی خوب و نابی است؛ اما در چه صورت؟ در صورتیکه تبدیل به عملکرد من بشود. من اگر فقط بدانم و آن دانستهها را به عملکرد تبدیل نکنم، هیچ فایدهای ندارد. اگر با همان شخصیتی که به کنگره میآیم، همان شخصیت را بیرون از کنگره هم داشته باشم؛ یعنی ماسک و نقاب نداشته باشم در آن صورت است که میتوانم بگویم آموزشهایی که در کنگره یاد میگیرم را در بیرون از کنگره هم اجرا میکنم.
اگر شخصیتمان یک جور باشد و نقاب نزنیم، میتوانیم در بیرون از کنگره، با خانواده، در محیط کار، با افراد مختلف در صلح و آرامش و با حال خوب تعامل برقرار کنیم و با رفتار درست خودمان باعث شویم که دیگران هم از ما یاد بگیرند و به ما احترام بگذارند. همه ما نقص داریم و انسان کاملی نیستیم؛ اما باید تلاش کنیم تا با اجرایی کردن آموزشهای کنگره روز به روز کاملتر از قبلمان بشویم.
ما در جلسات در پیام قانون یازدهم میخوانیم که کمکهای داوطلبانه ما باعث خودکفایی میشود. به نظر شما وظیفه هر یک از ما برای تحقق این پیام چیست؟
کنگره۶۰ یک سازمان مردم نهاد و غیر دولتی است؛ پس هر کدام از ما وظیفه داریم که از کنگره۶۰ حمایت کنیم. ما نه از دولت، نه از کشورهای خارجی و نه از هیچ ارگان و نهادی کمک دریافت نمیکنیم. ما روی پای خودمان هستیم؛ پس قطعاً کمکهای ما باعث خودکفایی ما میشود.ما این را باید بدانیم که اگر از خودمان جوشش نداشته باشیم برای شعبه خودمان بد میشود و شعبه خودمان ضعیفتر میشود؛ پس ما هر چقدر خودکفا باشیم، هرچقدر جوشش داشته باشیم و هر چقدر از خودمان پشتوانه داشته باشیم؛ شعبه خودمان پررونقتر میشود و باعث میشود که بتوانیم شعبات دیگر را هم تأسیس کنیم و به آن اهدافی که میخواهیم برسیم؛ پس این وظیفه بر دوش تک تک ماست که به اندازه توانمان برای پیشرفت و پیشبرد اهداف کنگره و شعبه خودمان سهیم باشیم.
کلام آخر؛
من تا به الانی که در کنگره۶۰ بودم، هر روز دارم چیزهای جدیدتری یاد میگیرم، هر روز دارم آنچه را که یاد گرفتهام به عملکرد تبدیل میکنم و کم کم دارم به آنچه که در زندگیم میخواستم میرسم. به نظر من حضور مستمر من در کنگره شرط رسیدن من به حال خوب بود. من اگر در کنگره نبودم به آنچه که امروز هستم تبدیل نمیشدم. من هر چقدر در کنگره حضور داشته باشم و هر چقدر پررنگتر باشم، میتوانم درون و بیرونم را با هم یکی کنم و آنموقع است که میتوانم صلح و آرامش را به دیگران هم القاء کنم و خودم هم در صلح و آرامش و در بهشت زندگی کنم.
بهشتی که آقای مهندس همیشه از آن یاد میکنند یک مکان خاص نیست؛ بلکه بهشت جاری است و همه ما میتوانیم بهشت را به زندگی خودمان بیاوریم، به شرط اینکه با آموزشهای کنگره زندگی کنیم و بتوانیم آنها را کاربردی کنیم تا به آرامش برسیم و در کنار خانواده خودمان زندگی خوب و خوش و آرامی داشته باشیم. در آخر از زحمات شما نگهبان لژیون سردار، دبیر و خزانهدار تشکر میکنم و امیدوارم روز به روز شعبه سمنان را قدرتمندتر از قبل ببینم.
عکاس: مسافر میلاد لژیون چهارم
ارسال مطلب: مسافر حسین لژیون یازدهم
مرزبان خبری: مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
136