English Version
This Site Is Available In English

در کنگره‌۶۰ صورت مسئله اعتیاد برای همیشه حل شد

در کنگره‌۶۰ صورت مسئله اعتیاد برای همیشه حل شد


جلسه نهم از دوره سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، در نمایندگی شهباز با استادی مسافر راهنما مسعود،نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر اکبر با دستور جلسه«صورت مسئله اعتیاد » در روز یکشنبه  تاریخ 1404/7/6 ساعت17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر
سپاسگزار خداوند هستم به خاطر این جایگاهی که دوباره تجربه می‌کنم. امیدوارم در این جایگاه بتوانم آموزش ببینم و در حد خواست انسان‌ها، صورت مسئله اعتیاد را که امروز طبق شرایط کشور و شروع سال تحصیلی جدید دستور جلسه کنگره۶۰ است، به درستی تبیین کنم.
قبل از اینکه راجع به این موضوع صحبت کنم، تبریک می‌گویم به احمد عزیز و سید محمد عزیز به خاطر دریافت شال راهنمایی. از ته دل خوشحال و سپاسگزارم و امیدوارم این بستری که در آن قرار گرفته‌اند، در راه کمک به از یاد رفتگان مفید باشد، که هستند. لیاقت این جایگاه ایستادن را دارند و امیدوارم موفق باشند. واقعاً میوه و ثمره کنگره همین است که ببینیم افراد اینجا رها شده‌اند، کمک راهنما شده‌اند و در اطرافشان انسان‌های زیادی که باید از بین می‌رفتند، احیا شده‌اند. به افتخارشان دست می‌زنیم. امروز روزی زیبا و قشنگ است که این اتفاق افتاده و دستور جلسه ما «صورت مسئله اعتیاد» است.
استاد امین فرمودند که اگر می‌خواهید جلسات قوی داشته باشید، بیشتر از خودتان صحبت کنید؛ حس‌تان را بگویید، حالتان را بگویید و از آن مسئله‌ای که انجام دادید و به نتایج رسیدید، سخن بگویید. صحبت‌هایی که بلد هستید را زیاد تکرار نکنید تا فضای اتوبان ذهنی شما باز بماند و موضوعات جدیدی بیان شود، تا آن شور و هیجانی که باید در جلسه باشد و کسی که وارد می‌شود انرژی لازم را بگیرد،
من سعی می‌کنم گریزی بزنم به گذشته‌هایی که واقعاً از زمانی که اعتیاد پیدا کردم، خیلی کم بود و در آن دوران، چیز خاصی را از دست نداده بودم. اما بیشترین اموالی که من از دست دادم، زمانی بود که شروع کردم به تجربه کردن روش‌های گوناگون. من خواست بسیار قوی داشتم، اما هر چه بیشتر می‌خواستم، چون راهی برای خروج از آن بحران و اعتیاد نبود، مشکل بیشتری پیدا می‌کردم. بیمارستان رفتم، بستری شدم، شوک درمانی کردم و هر روشی که در پزشکی بود، در تهران، اصفهان، شیراز و هر جایی که آدرسی به من می‌دادند، خودم را در اختیار آن مرکز قرار می‌دادم و هیچ نتیجه‌ای حاصل من نشد. تا آنجا که احساس خستگی تمام کردم و نوری بر فراز آسمان ظاهر شد و راه را به من نشان داد.
واقعاً این اتفاق برای من افتاد که وقتی همه درها به روی من بسته شده بود، دری به نام کنگره ۶۰ به روی من باز شد. آمدم به اینجا یک مسئله بود. من به هر کجا می‌رفتم، نمی‌دانستند مشکل من چیست؛ جسمی است، روانی است، اجتماعی است، مربوط به محل زندگی یا کشور است؟ به همه این موضوعات فکر می‌کردم و همه جا سرک کشیدم. اما کنگره ۶۰ دست روی مشکل اصلی گذاشت و مبدأ و منشأ اعتیاد را کاملاً مشخص کرد. منشأ اتفاق این بود که مواد مخدر بیرونی آمده بود و جایگزین مواد درونی بدن من شده و فرماندهی از دست من گرفته شده بود. بدترین مشکل برای انسان این است که فرماندهی‌اش را از دست بدهد. این کودتای آرام و خزنده چندین سال شروع شده بود و تمام شهر وجودی من از من گرفته شده بود. خودم را از خودم دزدیده بودم و می‌خواستم جای دیگری پیدایش کنم، در حالی که هیچ چیز ممکن نبود.
آمدم، نشستم، گوش دادم و انجام دادم. استاد امین فرمودند که آقای مهندس فرمودند: «آدم‌ها می‌خواهند، ولی دوست ندارند.» چون دوست داشتن سر و کارش با منطق و عقل و ذهن نیست. دوست داشتن یعنی گذشتن و رفتن، یعنی سیرِ جان دادن و از همه چیز گذشتن و نشستن در اینجا. بعد آن صورت مسئله کاملاً برای شما باز می‌شود. هزار سال هم اگر بیایید، اگر صورت مسئله برایتان باز نشود، چیزی دستگیرتان نمی‌شود. انسان‌ها رنج و سختی فراوانی کشیده‌اند تا صورت مسئله برایشان باز شده است. شما فکر نکنید هر کسی از در بیاید، صورت مسئله اعتیاد را متوجه می‌شود؛ چون اگر متوجه شود، حتماً حلش می‌کند. یک شخص اگر بفهمد واقعاً بیماری‌اش چیست، حتماً برای حل آن اقدام می‌کند. کسی نمی‌گوید من سرطان دارم، ولی نمی‌خواهم سرطانم را حل کنم! این اصلاً وجود ندارد. یعنی اگر شما بگویید یکی اعتیاد دارد و می‌گوید من نمی‌خواهم اعتیاد را حل کنم، نمی‌داند چه می‌گوید و اصلاً نمی‌داند اعتیاد چیست. قطعاً هر کسی که بداند اعتیاد یعنی چه، می‌تواند حلش کند.
اگر در بیرون گفتند اعتیاد درمان ندارد، به این دلیل است که اصلاً نمی‌دانند اعتیاد چیست. می‌خواهند صورت مسئله را با «غیرت و اراده» پاک کنند و هیچ! یک غولی را در بیرون درست کرده‌اند و می‌گویند نمی‌شود حلش کنیم. موضوع را کوچک کرده‌اند، به نوعی جایگزینی انجام داده‌اند و با این، کار را سخت کرده‌اند.
واقعاً آدم وقتی فکر می‌کند، حیران می‌شود که سه ماه شربت DST بخوری، معلم و راهنما داشته باشی، میز و صندلی و لباس شیک هم بپوشی و درمان شوی. این یک معجزه عظیم است که ظرفیت دیدن آن را خیلی‌ها ندارند. در کنگره، درمان در ۱۱ ماه انجام می‌شود و مبدأ و مسیر حرکت کاملاً مشخص است: سفر تعیین شده، ۱۶ پله برای رفت و برگشت.
حالا اینکه گفتند شخص می‌خواهد و دوست ندارد؛ خیلی وقت‌ها به شما می‌گویند تو نمی‌خواهی، در حالی که تیر من می‌خواهد به هدف بخورد. اگر بخواهی، بزرگ‌ترین مشکلت اعتیاد است و باید روی صندلی باشی. هر کسی اینجا نیست، نمی‌خواهد. هر کس یک جلسه غیبت می‌کند، کم می‌خواهد. هر کسی به پارک نمی‌آید، نمی‌خواهد. سلامتی‌اش را دوست ندارد. خواستن یعنی رفتن، بودن و حضور داشتن. آقای مهندس در سی دی عشق می‌‌فرمودند«خدا نیست.» شما اول باید بدانی خدا چیست، بعد بگویی نیست. در اعتیاد هم همین است؛ گفتند اعتیاد درمان ندارد، چون اصلاً نمی‌دانند اعتیاد چیست.
در کنگره کاملاً برای ما این موضوع باز شده است و متوجه شدیم که چرا خوابمان نمی‌برد، چرا افسرده‌ایم، حتی به صورت ژنتیک. آقای مهندس فرمودند که در بیرون حتی ژنتیک را هم نگفتند چیست، ولی ما می‌گوییم خب یک قسمتی هم ژنتیک می‌تواند باشد؛ مثلاً ژن آنکفالین در پدر کم کار است یا در بچه من یک اتفاقی افتاده، یا دوپامین، یا سروتونین، یا آدرنالین. ما در کنگره ژن را حل می‌کنیم. کنگره وقتی می‌آیی و سفر می‌کنی، اگر ژن تو هم معیوب باشد، با این سفری که طراحی شده، اگر تا ده‌پشت یا صدپشت ما مشکل سینه به سینه انتقال داده شده باشد تا رسیده باشد به نسل من، اینجا می‌تواند این مشکل  را حل کند. کجای صورت مسئله به این شکل حل شده است؟
آقا امین فرمودند: «اگر مسئله بیرونی می‌بود، هزار سال دیگر نه کنگره می‌توانست حلش کند و نه هیچ کس دیگری.» مسئله چون درون خود ما هست، صورت مسئله خود ما هستیم. سیستم‌های شبه‌افیونی ما با موادی که از بیرون آمده، به تدریج از کار افتاده است و ما می‌توانیم با طی کردن پله‌ها، این مسئله را به راحتی حل کنیم. حلقه مفقوده‌ای که کنگره باز کرد، «جسم، روان و جهان‌بینی» بود که در دنیا اصلاً راجع به آن صحبت نشده بود. آن مسئله‌ای که به ما نشان می‌دهد سیستم‌های درونی یعنی چه. معنایی که نشان می‌دهد الان من خوابم نمی‌برد یعنی چه، یا اگر درست خوابم می‌برد چه اتفاقی می‌افتد، یا اگر اعصابم الان نامیزان است و افکارم دچار اشکال است، مال چیست؟ همه‌اش مال مواد شیمیایی است که درون بدن ما هست و این‌ها همه در کنگره، به راحتی آب خوردن درمان می‌شود. حالا می‌گویم به راحتی آب خوردن، ولی آمدن و نشستن روی صندلی برای بعضی‌ها یک آب خوردن است که برای من بود، اما برای بعضی‌ها انگار باید از هفت‌خوان رستم بگذرند. چون این ذهن به هم ریخته و شلوغ، همان مشکل را به اندازه یک کوه جلوه می‌دهد.


آقای مهندس فرمودند: «هر کس روی صندلی‌ها بنشیند، مثل تخمی است که در زمین بکاری؛ در بستر خودش، کاشته و آبیاری شود و همه چیزش مهیا باشد. هی رشد می‌کند و می‌رود بالا.» کسی که الان اینجا روی صندلی نشسته، هر مشکلی که داشته باشد، به راحتی اینجا کامل حل می‌شود
من بیشتر صحبت نمی‌کنم. از اینکه به صحبت‌هایم توجه کردید، از همه شما ممنون و سپاسگزارم.
تایپ:لژیون یکم
تهیه و تنظیم: مسافر احمد کاربر سایت

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .