خداوند را شاکرم که در مورد این دستور جلسه مشارکت میکنم. حل صورت مسئله اعتیاد در زندگی من و خانوادهام، امری محال و غیرقابل حل بود. آرزو و رویایی دست نیافتنی که با گذشت بیست و پنج سال دیگر هیچ امیدی به حل آن نبود و تمام زندگی من، مسافرم، فرزندانم را تحت شعاع قرار داده بود. در اثر اعتیاد شدید، جسم مسافرم و روان و جهانبینی من، فرزندانم را به فرسایش و نابودی رفته بود. پس باید دست به یک حرکت عظیمی میزدم، من در طی آن بیست و پنج سال زندگی مشترک به بسیاری از کلینیکها و مراکز مشاوره ترک اعتیاد سرزده بودم. همچنین همه فامیل و همسایهها را بسیج کرده بودم تا با همسرم صحبت کنند بلکه روزنه امیدی برای بهبود در دلش پیدا شود، ولی متأسفانه نتیجهای حاصل نشد و ما همچنان در اعماق تاریکی دست و پنجه نرم میکردیم، دلم برای فرزندانم میسوخت که پاسوز ما شده بودند، از آنجایی که در این شهر غریب و تنها بودم کارم را دشوارتر کرده بود و من همیشه احساس بیکسی و بیپناهی میکردم، ولی هیچ وقت امیدم را از دست ندادم و در گوشه و کنار این کره خاکی همیشه دنبال یک راهکاری بودم که در اولین فرصت مسافرم را درمان کنم و شادی و نشاط را به زندگی مشترکمان برگردانم. بالاخره جهل و نادانی و ناامیدی جای خود را به رویا، آرزو و امید، شادی داد.
اکنون با گذشت هشت سال شهر وجودی مسافرم درمان یافته است. خدا را شکر میکنم که ما با کنگره۶۰ آشنا شدیم. دوستان ما برای مشکلات باید صورت مسئله هر چیزی را بشکافیم. آن وقت همه مشکلات انشالله با توکل بر خدا و در راه صراط مستقیم حل میشود. کنگره۶۰ نگرش من را به زندگی عوض کرد. امروز من معتقدم که اعتیاد هم درمان دارد و درمان آن فقط در کنگره۶۰ اتفاق میافتد. وقتی من توسط یک دوست به کنگره معرفی شدم، وقتی برای اولین بار مشاوره گرفتم دیدم یک منطقی در اینجا حکم فرما است که میگویند؛ اینجا از هر جایی بهتر است و صورت مسئله اعتیاد در اینجا برایم باز شد و دلیل این همه شکست و بینظمی مسافرم را متوجه شدم و این گونه همسرم شد یک مسافر. با این تصمیم درست، هر روزی که میگذشت از دیروزمان بهتر میشدیم و آرامشی که دنبالش بودیم به خانه ما برگشت. از آن زمان هشت سال میگذرد که مسافرم به رهایی رسیده است. خدا را هم شکر میکنم که من به خاطر شرایط بد مسافرم دشواریهای زیادی را در زندگی تحمل کرده بودم. بسیار مضطرب، عصبی شده بودم و پس از هشت سال لازم دانستم تا کمی هم روی خودم کار کنم و اینگونه شد که من نیز به کنگره روی آوردم و خداوند متعال این فرصت را در اختیار من قرار داد تا روان و جهانبینیام را از نو بسازم.
اکنون قریب یک سال است که من به لطف خداوند به این جایگاه مقدس رسیدهام و سفر اولم را تمام کردم و الان که با شما صحبت میکنم یک سفر دومی هستم. من به این نتیجه رسیدم که صورت مسئله اعتیاد کجاست و جناب مهندس چگونه به آن پی بردند. صورت مسئله اعتیاد باعث شد که ما با جهانبینی درون و بیرون آنها آشنا بشویم، دید و تفکر ما تغییر چشمگیری پیدا کند و به علمی دسترسی پیدا کنیم که بیانتها است و آن خود انسان است. در کنگره۶۰ صورت مسئله اعتیاد به قدری مهم است که میشود گفت؛ که صورت مسئله زندگی است زیرا با به تعادل رسیدن جسم و روان و جهانبینی فرد مصرف کننده خانوادهاش به آرامش و آسایش واقعی دست پیدا کردهاند و با این روش و متد به درمان قطعی اعتیاد رسیدهاند. امروز قبول کردهام که اعتیاد هم درمان دارد و آن فقط در کنگره۶۰ اتفاق میافتد. جا دارد که از تمامی عزیزانی که به من و مسافرم کمک کردهاند از جمله بنیانگذار کنگره۶۰ آقای مهندس دژاکام و از راهنمای خوب خودم همسفر ماهرخ و راهنمای مسافرم، مسافر تفرشی قدردانی کنم و ممنونم از عزیزانی که آرامش را به زندگی من هدیه دادند. انشاالله کسانی که راه خود را گم کردهاند قدم در این راه پر عشق بگذارند و آرامش و آسایش واقعی را بچشند. آمین
نویسنده مطلب: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر ماهرخ (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ماهرخ (لژیون اول)
عکاس: راهنمای تغذیه سالم همسفر مهدیه
ویرایش: مرزبان خبری همسفر مینا دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی
- تعداد بازدید از این مطلب :
76