English Version
This Site Is Available In English

خدا دستم را گرفت

خدا دستم را گرفت

دلنوشته همسفران لژیون سردار پیرامون دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد»

همسفر فرزانه

اعتیاد در زندگی بهای سنگینی دارد. اعتیاد مثل آتش داغی است که وقتی شخصی گرفتار می‌شود کوچک و بزرگ همه را با هم می‌سوزاند. اعتیاد مانند درختی است که فرد مصرف‌کننده با هر بار استفاده از مواد‌ مخدر آن درخت را آبیاری می‌کند و آن درخت بزرگ و بزرگ‌تر و تنومند می‌شود، ریشه می‌کند و فرد بیمار را در عمق تاریکی می‌برد و به بیراهه‌ها می‌کشاند. یک بلای خانمان سوز است که انسان را در دام خود می‌اندازد و افتادن در این دام خانمان سوز عواقب بسیار سنگینی دارد؛ فرار از این دام هم کار آسانی نیست.

اعتیاد یک آسیب اجتماعی است. فردی که اعتیاد دارد در جامعه ممکن است دست به هر کاری بزند و اختیارش در دست خودش نیست. اختیار او در دست مواد است و هر چه که او فرمان دهد پیش می‌رود و خودشان هم بیشتر در معرض خطر هستند. ممکن است در کنار این اعتیاد تجربه‌های تلخ و آزار دهنده دیگری را هم تجربه کنند؛ چون نمی‌توانند اوضاع خود را کنترل کنند و مواد مخدر است که زندگی آن‌ها را کنترل می‌کند.

همسفر لیلا

یک روزی من همسفر با یک دنیا بحران و ناامیدی وارد کنگره شدم و ترس‌ها و ضدارزشی‌ها مانند یک زنجیر پای من را بسته بودند و نمی‌گذاشتند بلند شوم و انسان بودنم را ثابت کنم. من با هزار غر‌ و منت برای درمان اعتیاد همسرم وارد کنگره شدم؛ ولی هزار افسوس که نمی‌دانستم خدا دستم را گرفته و می‌خواهد مرا با اعتیادهایی که حالا شاید در ژن‌های من غوطه‌ور هستند روبه‌رو و درمان کند. وقتی شروع به حرکت کردم، با اولین وادی روبه‌رو شدم و دیدم وادی اول به من تفکر آموزش می‌دهد و با وادی‌های دیگر مسیر زندگی من عوض شد. من را به سرزمینی بُرد که حس مرا به خودم، اطرافم و جهان هستی عوض کرد و همین‌طور که سفر می‌کردم به طور نامحسوسی اعتیادهای من رو به درمان می‌رفت؛ بدون این‌که دردی بکشم یا به زور باشد.

همان‌طور که جسم، روان و جهان‌بینی من درمان می‌شد، مسیر مالی من هم داشت مسیر درستی را طی می‌کرد. تا چشم باز کردم دیدم از نظر مالی چقدر توانمند شده‌ام؛ چون با خلوص نیت سبد‌های مالی کنگره را حمایت می‌کردم، در لژیون سردار عضو شدم و روز به روز من و مسافرم بیشتر در مسیر کمال و پیروزی پیش رفتیم. با کمک هم و لطف خداوند شال راهنمایی را از دستان آقای مهندس دریافت کردیم و هر دو جفت شش آوردیم؛ چون شماره لژیون هر دوی ما عدد ۶ است. هر دو در مقابل قدرت مطلق پیمان بستیم که یار و یاور دردمندان و آسیب‌دیدگان اعتیاد باشیم و همان‌طور که ما از این گذرگاه سخت، تاریک و زجرآور عبور کردیم، به آن‌ها هم کمک کنیم تا آن‌ها نیز عبور کنند. انشالله مورد قبول خداوند بشود. الهی آمین.

ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رضوی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .