با عرض سلام و وقت به خیر
خیلی سپاسگزارم که این گفت و گو را قبول کردید
لطفا به رسم کنگره خودتان را معرفی نمایید:
سلام دوستان میلاد هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس متادون، گل و قرص. ۱۱ ماه و ۱۲ روز سفر کردم، به روش دی اس تی، داروی اوتی، به راهنمایی راهنمای خوبم آقای حمید زینالی. ۱ سال و ۶ ماه هست که از بند مواد آزاد و رها هستم. ورزش در کنگره والیبال.
مهم ترین دستاورد شما از خدمت در سایت چه بوده است؟
خدمت در سایت چند دستاورد بزرگ و مهم برای من داشت. اولین مورد این بود که تمرین کردم در لحظه حضور داشته باشم. به شخصه بسیار آدم افراط اندیشی هستم یا بهتر است بگویم بودم. وقتی شما وظیفه تایپ کردن را بر عهده می گیرید همزمان که استاد در حال صحبت کردن است باید آن را در ذهن خود بچینید و همین امر باعث می شد در جلسه حضور ذهنی بیشتری داشته باشم و حواسم را شش دانگ معطوف به سخنان استاد کنم. مورد بعدی این بود که شما هنگام تایپ باید زبان محاوره را به زبان نوشتار تبدیل کنید و همین تمرین خوبی برای ذهنم بود تا بتوانم مطالب را سریعا مرتب و جمع بندی و آنالیز کنم تا خروجی خوبی داشته باشد که نهایتا متوجه شدم همین تمرین چقدر در تمرکز خودم هم نتیجه خوبی داشت و می توانستم مطالبی که به صورت پراکنده در ذهنم بود را مرتب کنم و به گفتار تبدیل کنم. جدا از این موارد دستاورد مهمی که با قبول مسئولیت سایت به دست آوردم نحوه مدیریت بود که در زندگی شخصی ام خیلی کارآمد بود. اینجا توانستم سخت گیری پدرانه و محبت مادرانه را در قبال مسئولیتی که داشتم اجرا کنم و یاد بگیرم و زمانی که پس از سفر اول وارد بازار کار شدم باید اقرار کنم که تجربه این خدمت بسیار به کارم آمد و توانستم مسئولیت و مدیریت یک مجموعه هر چند کوچک را بر عهده گیرم و از پس انجام آن برآیم. دستاوردی که در زمان اعتیاد هیچوقت برایم رخ نداده بود و این پیشرفت در زندگی ام را مدیون کنگره ۶۰ هستم.
آیا خدمت در سایت را پیشنهاد میکنید؟
با توجه به صحبت هایم در پرسش قبل قطعا این خدمت را پیشنهاد می کنم ولی در کل خدمت در کنگره را محدود به قسمت خاصی نمی کنم و پیشنهاد می کنم هر فردی در هر قسمتی که می تواند خدمتی را بر عهده گیرد. بگذارید داستانی از مثنوی معنوی را که چندی پیش خواندم و برایم جالب بود با شما به زبانی ساده به اشتراک بگذارم و به خدمت در مفهوم کلی آن مرتبط کنم. " درویشی از درویش پرسید که تو حضرت حق رو دیدی به ما بگو چه شکلی بود؟ میگه شکلی که نداشت اما یه مثالی براتون میزنم. دیدم یه موجودی هست که دو تا دستش به طرفین بازه. یک طرفش آب هست یک طرفش آتش. اکثریت انسان ها در حال فرار از سمت آتش به سمت آب هستند و اقلیت انسان ها دارن خودشونو میندازن تو آتش و اینجا شعبده بازی انجام میشه. اونایی که میرن توی آب سر از آتش در میارن و اونایی که میرن توی آتش سر از آب در میارن. خب بیایم آب را مثال آرامش و آسایش بدانیم و آتش را مثال درد و سختی. به جرئت میتونم بگم این قانون زندگیه. بیشتر آدم هایی که روی کره زمین زندگی می کنن همه دنبال اینن که راحت باشن و دنبال آب میگردن. اندک کسایی پیدا میشن که حاضرن از وقتشون بگذرن، از تفریحشون بگذرن و راهنما یا مرزبان بشن یا هرگونه مسئولیتی رو به عهده بگیرن که مستلزم صرف وقت و انرژی زیادیه." این مثال را زدم تا بگویم کسانی که خدمت می کنند شاید به ظاهر در آتش هستند ولی در نهایت سر از آب در می آورند و به آسایش می رسند. در داستان درمان اعتیاد هم همین موضوع صدق می کند. بنده معتقدم فردی که سه وعده مصرفی اش را رعایت می کند و سر وقت مصرف می کند در حال رفتن در آتش هست. عقل مصرف کننده می گوید یک ساعت به وعده بعدیت مانده و و حالت خوب نیست الان اگر وعده را بخورم اتفاقی نمیوفتد ولی آن کسی که فهمیده راه چیست ۱ ساعت را تحمل میکند و دقیقا مصداق این است که وارد آتش شده ولی در نهایت سر از آب در میاورد.
به چه صورت تعادل بین کار و کنگره را برقرار می کنید؟
این موضوع یکی از دغدغه هایم بود و در اکثر مصاحبه ها سوال ثابتی بود که از افراد مختلف می پرسیدم تا متوجه شود واقعا چگونه می شود بین کار و کنگره تعادل برقرار کرد؟ به شخصه طبق تجربه ام به این جواب رسیدم که هر کس در زندگی چرایی برای زیستن داشته باشد با هر چگونگی کنار خواهد آمد. وقتی شما هدفی در زندگی دارید که هدفی والا و ارزشمند هم هست از چالش ها با تدبیر عبور می کنید و ترس به دل راه نمی دهید. بنده وقتی بعد از سفر اولم خواستم وارد بازار کار شوم با توجه به شغلی که انتخاب کردم باید بین کنگره و شغلم یکی را انتخاب می کردم. وقتی برای مصاحبه کاری رفتم، شرطم این بود که روز های زوج چند ساعتی باید بروم کلاس و دوباره برگردم و خدا را شکر موافقت شد. البته بگویم اویل کمی سخت بود و خدا را شکر اعضای سایت به خوبی آموزش گرفته بودند و کار ها را پیش می بردند و من فقط مطالب را بازبینی نهایی می کردم. جا دارد از از این فرصت استفاده کنم و از همه عزیزانی که در خدمتشان بودم و آموزش گرفتم نهایت تشکر را بکنم.
سایت نمایندگی چه تاثیری بر آموزش و سفر یک سفر اولی دارد؟
من پیشنهادم به سفر اولی ها این است که حتما مصاحبه ها و دلنوشته ها را بخوانند. وقتی شما دلنوشته ای را می خوانید یک همزاد پنداری عمیقی در شما به وجود می آید و در آن زمان که دچار ناباوری و ناامیدی هستید نور امیدی در دلتان شروع به تابیدن می کند و امیدوار می شوید که می شود از شر این غول بی شاخ و دم رها شد و فرد دیگری هم بوده که مشکل شما را داشته و اکنون آن طرف پل ایستاده و با اطمینان می گوید که نترس و از پل عبور کن تا به نقطه ای که من هستم برسی تا همه چیز رابهتر ببینی و از زندگی لذت ببری.
نوشتن سی دی چه کمکی به من خدمتگزار سایت میکند؟
نوشتن سی دی علاوه بر اینکه تمرین مفیدی برای ذهن است و فواید مختلفی از جمله جلوگیری از زوال عقل دارد به شما کمک می کند تا مواجه با مشکلات راه حل مفیدی برایش داشته باشید. به نظرم در این دنیا همه چیز راهکاری دارد به جز مرگ که می شود راه حل ها را با نوشتن سی دی و مطالعه و یادگیری جهانبینی درست فرا بگیریم و به کار بندیم. قطعا در قبال مسئولیتی مانند سایت هم با چالش هایی مواجه می شوید که نوشتن سی دی و عمل کردن به آن ها کمک بسیار شایانی در جهت بهبود ارائه خدمات به شما خواهد شد.
در پایان اگر سخنی یا پیشنهادی دارید بفرمایید؟
قبل از ارائه پیشنهادم جا دارد یک تشکر ویژه بکنم از جناب مهندس و خانواده محترمشان که بستر را برای حال خوش ما فراهم کرده اند. همچنین یک تشکر ویژه از راهنمای عزیزم جناب حمید زینالی میکنم که حکم طبیب جان ما داشتند و دارند. سپاسگزارم از همه اعضای سایت مرزبان محترم خبری که اجازه این مصاحبه را به من دادند. پیشنهادم این است که زمینه تعامل و همکاری را بین اعضای شعبه مخصوصا سفر اولی ها فراهم کنید و آن ها را ترغیب به نوشتن کنید( دلنوشته یا خلاصه سی دی). پیشنهاد دیگرم این است که دنبال نوآوری در چهارچوب قوانین کنگره باشید و سعی کنید در هر مسیری که می روید پیشرو باشید. ممنونم که این مصاحبه را ترتیب دادید.
تایپ و بارگزاری: مسافر طاها
مرزبان خبری: مسافر ماهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
368