English Version
This Site Is Available In English

ما باید با تکنولوژی جلو برویم

ما باید با تکنولوژی جلو برویم

ششمین جلسه از دوره ششم کارگاهای آموزشی عمومی مسافران و همسفران نمایندگی آبیک با استادی راهنمای محترم مسافرسامان، نگهبانی مسافرعین اله و دبیری مسافرعلی با دستور جلسه «از سایت،فضای مجازی وهوش مصنوعی در کنگره ۶۰ چگونه استفاده کنیم  » در روز پنجشنبه  3 مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان سامان هستم مسافر. خیلی خوشحالم که امروز فرصتی شد در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. هفته سایت را به خدمتگزاران سایت تبریک می‌گویم و به سرکار خانم شانی که ایجنت اینستاگرام هستند تبریک می‌گویم، ویترین معرفی کنگره سایت کنگره است وقتی ما یک کالایی را می‌خواهیم بگیریم اول نمونه‌های آن را می‌بینیم ویترین آن را نگاه می‌کنیم و سایت ویترین کنگره است، مسئله بعد خدا را شکر بزرگتری داریم آقای مهندس که دانا و دوراندیش هستند و آن تفکر و تدبیر را دارند که خیلی جلوتر را می‌توانند ببینند و همیشه می‌گویند انسان‌ها از نوشتارها و گفتارها جلوتر نباشد به صحت آن پی نمی‌برد چون همین امروز در فضای مجازی صحبتی می‌شود و چیزی را آدم می‌بیند چون که از آن مطلب جلوتر نیست ممکن است باور کند.
اینکه گفتم آقای مهندس دوراندیش هستند، در کرونا خودش را نشان داد چون در کرونا کل کنگره تعطیل شد و ما هم با رهجو،هفته‌ای سه بار ارتباط داشتیم، ما در گروه‌ها و پیام رسان‌های مختلف لژیون‌ها را تشکیل دادیم راهنماها مشارکت می‌کردند و ویس می‌فرستادند و رهجوها هم مشارکت می‌کردند وسی‌دی‌های خود را می‌فرستادند و این ارتباط حفظ شد و خیلی جلوی تخریب را گرفت و اگر این موضوع نبود وآشنا با فضای مجازی نبودند ما این کار را نمی‌توانستیم انجام دهیم و خود سایت مطالب مهمی دارد و اگر روزی بخواهیم کنگره را به کسی معرفی کنیم بهترین کار این است که آدرس سایت را به آن شخص دهیم.
صحبت‌های دیده بانان،صحبت‌های اساتید مختلف و لژیون‌های ویلیام و لژیون جونز است که مطالب خیلی آموزشی خوبی دارد که می‌توانیم از آن استفاده کنیم. یک سری مسائل مثبت که از طریق سایت وارد ذهن می‌شود از آن طرف مطالب منفی از ذهنمان می‌رود، راهنماها رهجویان را می‌توانند تشویق کنند که دلنوشته و مقاله بنویسند این‌ها خیلی از مطالبی است که می‌تواند کمک کند و از نظر هوش مصنوعی هم دستور آقای مهندس بود که ما باید با تکنولوژی جلو برویم و از قافله عقب نمانیم.اگر کسی صحبت‌های چهارشنبه آقای مهندس را همان روز گوش نمی‌دهد به نظر من ضرر می‌کند چون اخبار روز کنگره در آن صحبت می‌شود و دستور جلسه هفته آینده را صحبت می‌کند.

تولد یک سال رهایی آقا داریوش است، به آقا داریوش و خانواده محترمشان و اعضای کنگره تبریک می‌گویم، من یادم است که لژیون کرج بودم آقا داریوش به آنجا آمدند خدا را شکر خیلی فرمانبردار و حرف گوش کن آمدند و کارشان را انجام دادند و داریوش یک ترسی که همیشه داشت، می‌گفت که OT کی تمام می‌شود و من به مرور دارد مصرفم بالا می‌رود تا سه چهار ماه از سفر گذشت بعد موضوع آبیک پیش آمد من باید به آبیک می‌آمدم و تعداد زیادی از اعضای لژیون با من آمدند از همه آنها تشکر می‌کنم که با من همراه بودند و آمدند خدمت کردند.
الان آقا داریوش در OT خدمت می‌کند و مرزبان پارک هم هستند و این تلاش و پشتکار واقعا جای خوشحالی دارد نشان می‌دهد که در آینده از نفرات مثمر ثمر است هم برای خودش و هم برای کنگره خواهد بود، انشاالله بتواند که در جایگاه‌های مختلف بدرخشد و خدمت کند ومفید باشد هم برای خودش و هم برای خانواده‌اش و کنگره همینطور که تا الان بوده است، به اعضای لژیون هم تبریک می‌گویم.

در ادامه جلسه جشن تولد اولین سال رهایی مسافر داریوش برگزار شد.

علام سفر: سلام دوستان داریوش هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس مصرف تریاک۱۰ ماه و 2 روز به راهنمایی dst  آقا سامان سفر کردم به روش DST داروی درمان شربت OT ورزش در کنگره والیبال و در ضمن سفر سیگار داشتم آن هم به راهنمایی آقا سامان ۱۰ ماه و 2روز سفر کردم، از هر دو بند یک سال و یک ماه است که آزاد و رها هستم در ادامه سفر جونز داشتم راهنما آقا سامان به مدت 10 ماه ، 14 کیلو کاهش وزن

آرزو:آرزوی من این است که سال دیگر همسفر من هم در این جمع باشد.

خلاصه سخنان مسافر داریوش: خدا را شکر می‌کنم و از آقای مهندس و خانواده محترمشان و از راهنمای خوبم آقا سامان تشکر می‌کنم، من قبلاً جای دیگری سفر کرده بودم هنوز هم نمی‌دانم که چه اتفاقی افتاد که به کنگره ۶۰ آمدم، من در اینجا از تک تک شما خیلی چیزها یاد گرفتم حتی از کسی که روز اولش است که دارد اعلام می‌کند از آن هم من امید گرفتم. جلسه اولی که من در لژیون آقا سامان نشستم یک سوالی که همیشه برای من پیش می‌آمد جوابش را همان روز آقا سامان به من داد و فهمیدم که جای درستی نشسته‌ام.
من با خدای خودم همیشه می‌جنگیدم که من چه کار کرده ام، که من را در این باتلاق انداخته‌ای همیشه این داستان برای من سوال بود، اولین جلسه‌ای که نشستم آقا سامان برای بقیه داشت توضیح می‌داد و می‌گفت که هرچیزی یک بهایی دارد که اگر بهای آن را پرداخت نکنی آن را از تو می‌گیرند پس امروز ما باید خیلی مواظب باشیم که بهای اینجا را پرداخت کنیم، بهای اینجا برای یک سفر اولی همان زود آمدن است. کسی که به انتها نرسیده باشد به اینجا دعوت نمی‌شود و اذن آن اینجا صادر نمی‌شود و حالا جایی آمده‌ام که با جای قبلی خیلی فرق می‌کند، امروز فهمیدم که تاریکی‌ها عین باتلاق می‌ماند هرچه که ما در آن دست و پا می‌زدیم به پایین‌تر می‌رفتیم و پایه‌های زندگی من سست‌تر می‌شد.

اینجا هر قدمی که برمی‌داری به تو مدال می‌دهند هر قدمی که برمی‌داری حالت خوب می‌شود، من روزی که به آبیک می‌خواستم بیایم، اضطراب داشتم و به دوستم آقا تورج که راهنما هستند گفتم که تا آبیک کی می‌خواهد برود و واقعاً خیلی سخت بود آن به من خندید و گفت من ۷ سال قزوین رفتم و آمدم آقا تورج راهنمایشان آقا کوروش بود گفت هر بار که رفتم حالم بهتر شد، من گفتم چون ایشان تمام کرده است این را می‌گوید.
خدا را شکر که آمدم و تجربه کردم دیدم که هر روز عاشق‌تر می‌شوم، خیلی دوست دارم که جا پای آقا سامان قدم بگذارم که اگر لیاقت داشته باشم، انشاالله که بتوانم دست کسی را بگیرم و بتوانم قدمی برداشته باشم من اگر از کرج تا اینجا می‌آیم دلم به این حرف‌ها خوش است و هدف و انگیزه من این است، این را به بچه‌های سفر اول بگویم که هر بار آمده‌ام حالم خوب بوده است، من از روزی که به کنگره آمده‌ام حالم خوب بوده است حال خوبی را داشته ام که در زمان مصرف خود نداشته‌ام، من از روزی که آمده‌ام از دیوار شستن هم حالم خوب می شد تا امروز که یک سال رهایی من است.

تایپ: همسفر میثم «لژیون اول»
تنظیم و ارسال: مسافر علی «لژیون اول»

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .