بنام قدرت مطلق الله
عبارت "صورت مساله اعتیاد" من را به یاد یک ذرهبین بزرگ و تیزبین میاندازد. ذرهبینی که با نگاهی دقیق و جامع، از بالا به یک معضل ریشهدار و دیرینه نگاه میکند...
در مواجهه با بسیاری از مشکلات، گاهی ما اصلا مساله را درست نگاه نمیکنیم و فقط بدنبال رفع آن هستیم.
اغلب آنقدر برای رفع مشکلات خود عجله داریم که حاضر نیستیم وقت کافی برای با دقت دیدن آن بگذاریم؛ اعتیاد هم یکی از آن مسائل است. غالباً فرد مصرفکننده یا خانواده و اطرافیان او خواهان این هستند که دیگر سراغ هیچگونه ماده اعتیادآوری نرود و سرحال و غبراق شود و اصطلاحا همه چیز گل و بلبل شود؛ اما زیر آن همه تلاش و تقلا برای استفاده دوباره و دوباره از مواد، چه نیازی وجود دارد که افراد حاضرند برای تجربه مجدد حس نئشگی دست به هر کاری بزنند؟ خود، غرور، احترام و آرامش خود و حتی جان و مالشان را به خطر بیندازند؟
آیا مسأله فقط یک عادت است؟ یا از سر بیارادگی یا لذتطلبی است؟!
شخصی که از زمین و زمان و خودش و دیگران ناامید است و دنبال پناهگاهی میگردد برای اینکه بار سنگین ناامیدی که به دوش میکشد را برای چند لحظه زمین بگذارد و نفسی تازه کند، چطور میتوان از او توقع داشت که عینک خوشبینی بزند و کمر همت ببندد به تلاش و سازندگی!؟ یا فرد مصرف کنندهای که با وجود تمایلش به صبح زود بیدار شدن و سرحال و سرزنده به کار و علایقش پرداختن، تا ظهر مثل چسب به رختخواب چسبیده و توان هیچ حرکت و کار مفیدی را ندارد، چطور میشود از او توقع داشت از فردا تغییر رویه بدهد؟
کنگره۶۰ میگوید اگر به معضل اعتیاد بعنوان مسأله ای با مجهولهای تعریف شده نگاه کنیم، میتوان به راه حل معلوم هم رسید؛ بهطوری که بعنوان یک فرآیند کاملا علمی به جزئیات آن توجه کنیم و همزمان به نیازهایی که در بُعد جسمانی، روانی و دیدگاه فرد مصرفکننده به دنیا بیجواب مانده است بپردازیم.
این تعریف "مثلث درمان" است و نه درمانی تک ضلعی و صرفاً فیزیولوژی یا صرفاً روانشناسی.
در واقع بنیان کنگره۶۰ با تجربه، تحقیق و روشهای هوشمندانه به این کشف رسیدهاند که در معضل اعتیاد، تخریب در سه بخش اتفاق افتاده پس درمان نیز در سه بخش باید انجام شود تا بتوان به نتیجه مطلوب و واقعی دست یافت و برای هر بخش هم مسیری واضح و روشن ارائه شده که نتایج آن در طول سالها بیانگر کاربردی و واقعی بودن آن است.
در کنگره۶۰ با شفافسازی اینکه مسأله اعتیاد دقیقا چیست و راه حل آن کدام است، به اعتیاد با رویکردی درمانی نگاه شده و نه بعنوان راهی برای ترک و قطع مصرف. چون با ترک مواد هیچ درمان و بازسازی در جسم و ساز و کار طبیعی بدن انجام نخواهد شد و همچنین افکار و دیدگاه افیونی که در نتیجه آسیبهای گسترده جسمانی، بیمار و ناکارامد شده است هم بهبود نخواهد یافت و عملا کار از کار بدتر میشود. چه بسیار مصرفکنندگانی که بارها و بارها روشهای قطع مصرف را انجام داده و بدون آگاهی و ناخواسته ضربات مهلکی به جسم و جان خود وارد کردهاند.
بسیار شگفتانگیز است دیدن افرادی که پس از رهایی از سفر اول درمان، چنان با ذوق و اشتیاق حاضر به خدمت به دیگر افراد گرفتار در اعتیاد هستند، چون روزگاری خودشان هم تاریکیها را تجربه کردهاند و سپس لذت رهایی، آرامش، شادکامی و رشد و تعالی را چشیدهاند.
به راستی اگر یاد بگیریم صورت مسأله را درک کنیم، میتوانیم امیدوار به حل مسأله هم باشیم.
نویسنده: همسفر شکوفه رهجوی راهنمل همسفر مریم (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دامغان
- تعداد بازدید از این مطلب :
60