همسفر سمیرا با مسافرشان با سالها تخریب وارد کنگره شدند. آخرین آنتیایکس مصرفی شیشه و کراک روش درمان DST داروی درمان OT با راهنمای مسافر حسین، راهنما همسفر مریم، رشته ورزشی مسافر، تنیس روی میز و همسفر بسکتبال و در حال حاضر ۱۴ ساله با دستان پرتوان مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند.
چه تفاوتی بین صورتمسئله اعتیاد و مسئله اعتیاد وجود دارد؟
مسئله اعتیاد لاینحل و حل نشده نیست؛ زیرا علم جهانی به درک مطلب و علت بیماری نرسیده است. روانشناسان که پیشگام در این زمینه هستند اعتیاد را زلزلهای خاموش میدانند؛ چون در مورد اعتياد و درمان آن بلاتکلیف هستند. آنها میگویند اعتیاد برای عدهای خوب است، برای عدهای بد. عدهای درمان میشوند عدهای درمان نمیشوند، در نهایت میگويند بعد از ترک اولین کاری که لازم است انجام دهد این است که قاطعانه بگوید نه! عامل را هم ژنتیک و محیط میدانند و راه فراری است که بگویند اعتیاد درمان ندارد؛ چون از گفتن نمیدانم معذورند و به عبارتی مسئله اعتیاد، یعنی همین و حتی در گام بلندتر میفرمایند: «معتاد مسموم است سم را خارج کنید؛ ولی مگر کسی که سم خورده باشد نمیمیرد؟» و هزاران چراهای دیگر و مسئلهساز با این دیدگاهها کلید که پیدا نمیشود هیچ، قفلها هم افزوده میشوند. آنها میگویند: اعتیاد هوس برای مواد است و تفاوت نیاز و هوس زمین تا آسمان است. هوس لذتی زودگذر و نیاز، یعنی بدون مواد نمیشود زندگی کرد. علم امروز حتی واژهها را نمیفهمد چه برسد به درمان؛ اما صورتمسئله اعتیاد به دست حکیمی باز شد که میگوید من خود اعتیاد هستم با ۱۷ سال تجربه، اعتیاد جایگزینی مزمن میباشد، مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد مخدر درونی میشود آنهم بهصورت مزمن کارخانهها از کار افتادهاند؛ چون تولید ندارند و به عبارتی آماده خود شدهاند. جسم، روان و دیدن جهان دچار مشکل شده و تکلیف این است که زمان به این سه مقوله برای بازسازی خود داده شود. 10 ماه جسم، روان و جهانبینی بر اساس تخریب فرد زمان میخواهد. همان راهی را که فرد بهعنوان مثال ۱۰ سال رفته را باید برگردد. داروی مناسب: اپیوم تینکچر زمان مناسب ۱۰ ماه و با تیپر کردن در پلههای ۲۱ روزه جسم خود را پیدا کرده و این، یعنی DST. فرمول و متدی که جسم را سرپا میکند که دیگر نه نیاز و نه هوس به مواد مخدر بیرونی داشته باشد و این حاصل یک عمر تجربه، تحقیق و عشق خالصانه (مهندس حسین دژاکام) است و اینگونه اعتیاد درمان شد.
بعد از شناخت صورتمسئله، نگاه شما به اعتیاد و درمان آن چگونه تغییر کرد؟
من بهعنوان همسر واژهها برایم معنا شد. اعتیاد سفر و هجرت میخواهد، مسافر میخواهد و همسفری عاشق. اعتیاد سمزدایی نیست، مواد سم نیستند، سم اصلی نداشتن دانایی و نداشتن مربی است که کنگره همه اینها را به ما آموزش داد. اعتیاد درمان دارد و این تعداد از درمانشدگان که مانند الماس میدرخشند و الگو هستند مشخص است. اعتیاد استخوان میشکند؛ ولی آموزش میخواهد؛ه البته این دید کنگرهای من هست. مصرفکننده خود را از یاد میبرد؛ ولی کنگره۶۰ درمانش میکند، درمانی که هم جسمی است و هم روانی.

این دستور جلسه چه کمکی به شما در زندگی یا درک بهتر از درمان اعتیاد کرده است؟
هر کنگرهای با بیان صورتمسئله اعتیاد به یاد DST میافتد، DST تنها روشی برای درمان اعتیاد نیست، بلکه روشی است برای زندگی بهتر، تمامی خصوصیات، عادات نامناسب، گرهها و تمامی منفیها با DST قابل درمان است و من میتوانم صورتمسئله همهچیز را با الهام از DST ترسیم کنم و در مسیر بهبودی قدم بگذارم. یکشبه نمیشود تغییر کرد؛ ولی در لحظه میتوان حرکت کرد؛ همانطور که مواد مخدر در DST بهصورت تدریجی کم میشوند، تمامی موارد ذکر شده و منفی هم در طی زمان میتوانند کم شوند؛ زیرا اگر یکدفعه به جنگ منفیها و درون برویم منفیها هم دست به کار میشوند، آنها هویت دارند و به هم کمکرسانی میکنند، به عنوان مثال: وقتی خشم از یکچیزی را به یکدفعه از بین میبری به طبع، ساختمان هرمی منفیها از هم حمایت میکنند و ترس هم به وجود میآید. اینکه ما برای مسائل راهحل پیدا کنیم فرار از هر مسئلهای، یعنی اینکه ما صورتمسئله را پاک کردهایم و راهحل آن را فرا نگرفتهایم و دوباره این موضوع گریبان گیر من میشود تا آموختن آنها فرا بگیرم. حرکتی نرم و آرام و با آگاهی تمامی مسائل را حل میکند و من تمام اینها را مدیون آقای مهندس هستم.
از نظر شما نقش خانواده در مسیر درمان و آموزش در کنگره تا چه اندازه مهم است؟
خانواده حکم ریشه برای فرد دارد. غم از دست دادن خانواده ناامیدی و افسردگی را به ارمغان میآورد. فرد مصرفکننده این را با تمام وجودش درک میکند؛ ولی بیمار است و توان کنترل احساسات خود را ندارد. اولین اصل به نظر من برای خانواده به خصوص همسر این است که پذيرش کند، پذیرش اینکه با بیمار طرف است نه با یک جانی یا خلاف کار، اگر پذیرش افراد خانواده شکل بگیرد، بیشک از تنشها جلوگیری میشود؛ چون از فرد بیمار توقعی نیست و دیگر اینکه برچسب بیماری این را تداعی میکند که فرد باید مداوا و درمان شود با روش صحیح، به عنوان مثال، اگر فردی مشکل قلبی داشته باشد، ما توقع نداریم ساعتها بدود؛ چون پذیرفتهایم بیماری دارد؛ پس فردی هم که بیماری اعتیاد دارد توقعی برای کنترل اعصاب و روانش نباید داشت. دومین اصل این است که اگر اصل اول شکل گیرد در پس آن محبت شکل میگیرد. محبت به اینگونه که دست در دست هم میخواهیم اعتیاد را درمان کنیم. اصل سوم شناخت اعتیاد کاری که اعتیاد با جسم میکند و نحوه درمان را جدی بگیریم تا به فرد کمک کنیم، آگاهی داشتن از بیماری اعتیاد راه رسیدن به درمان را بینهایت هموار میکند و منبع رسیدن به این فهم «کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» «کتاب ۱۴ مقاله» میباشد، اگر خانواده متوجه و آگاه شود میفهمد که اعتیاد نیاز بدنی است که تخریب شده نه هوس است نه بیارادگی و نه خوشی مستان! با این دیدگاه میشود دست فرد مصرفکننده را گرفت و از زمین بلند کرد. روان فرد مصرفکننده و اهالی خانواده خسته و آزرده است؛ ولی اگر اصل موضوع فهمیده شود حال خوش زودتر نصیب افراد میگردد. جهانبینی کنگره۶۰ دیدگاه و نگاه کردن به جهان را عوض میکند. دیدگاهی که فرد با آن مصرفکننده شد را عوض میکند و اهالی خانه میآموزند که کمک بدون تفکر و دانش به کسی که مصرفکننده است، اوضاع او را وخیمتر میکند. بخش همسفران کنگره۶۰ این آموزش را رایگان در اختیار خانواده قرار میدهد.
کلام آخر: از آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمام اعضای کنگره۶۰ کمال تشکر و قدردانی را دارم.
طراح سؤال، مصاحبه کننده و ویرایش: همسفر طیبه رهجو راهنما همسفر یگانه (لژیون بیست و یکم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون هجدهم) دبیر سایت همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
287