سلام دوستان، علیرضا هستم یک مسافر.
از سیدی «ایستاده» اینطور برداشت کردم که در زندگی مشکلات همیشه وجود دارند. قرار نیست مشکلات از بین بروند یا تمام شوند، زیرا جزئی از مسیر ما هستند. اما نکته مهم این است که من در برابر این مشکلات چه واکنشی نشان میدهم؛ آیا ایستاده باقی میمانم یا زمینگیر میشوم.
ایستاده ماندن تنها در صورتی ممکن است که انسان قبل از بروز بحران، خود را ساخته باشد. یعنی در دوران آرامش باید آموزش ببینم، تمرین کنم و ظرفیتهایم را افزایش دهم. اگر بخواهم در زمان سختیها تازه به یادگیری بپردازم، خیلی دیر شده و نتیجهای نخواهم گرفت.
مشکلات باید باعث شوند من بزرگتر و قویتر شوم؛ در واقع، هدف من این است که قوی شوم، نه اینکه مشکلات پر و بال بگیرند و بزرگتر شوند. چگونه این کار را انجام دهم؟ وقتی از قبل آماده باشم، همان مشکلاتی که میتوانند مرا زمین بزنند، تبدیل به سکوی پرش و فرصتی برای رشد میشوند.
استاد مثال ورزشکار را میزند: فردی که سالها تمرین کرده، وقتی روز مسابقه میرسد، توانایی ایستادن دارد. یا فردی که مدیریت مالی را یاد گرفته، وقتی بحران مالی پیش میآید، زمینگیر نمیشود. این نشان میدهد که ساختن و آمادهسازی باید در روزهای عادی انجام شود، نه در روزهای سخت.
ظرفیت و توانایی چیزی نیست که یکشبه به دست بیاید؛ مانند عضلهای است که باید هر روز ورزشش دهید. اگر این عضلهی درونی قوی شود، مشکلات دیگر نمیتوانند مرا از پا درآورند. وقتی آموزش میگیرم و نظم و انضباط را رعایت میکنم، در واقع همان قدرت ایستادن را در وجودم میسازم.
باید به جای فرار از مشکلات یا غصه خوردن برای سختیها، روی ساختن خودم تمرکز کنم. زیرا مشکلات رفتنی نیستند، اما من میتوانم آنقدر قوی شوم که در برابرشان محکم و استوار بایستم.
در نهایت، «ایستاده بودن» یک حالت و انتخاب است؛ انتخاب اینکه همیشه آماده باشم، تمرین کرده باشم و وقتی بحران رسید، خم نشوم. و این دقیقاً چیزی است که کنگره در مسیر زندگی به من یاد میدهد.
تایپ: مرزبان خبری مسافر علیرضا
عکس: مسافر امید (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: مسافر سینا (لژیون یکم)
مسافران نمایندگی محمدی پور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
165