تمام ادیان الهی برمبنای محبت هستند و هیچ دینی نداریم که بر پایه عشق و محبت نباشند و همه جویای عشق و محبت بودند. به کتاب آسمانی که نگاه کنیم ۱۱۴ سوره دارد و تمام سورهها با (بسم الله الرحمن الرحیم) شروع میشود. به فارسی به نام خداوند بخشنده مهربان؛ یعنی با عشق خداوند، عشق و محبت شروع میشود. به عمق این کلمات دقت نکردهایم؛ شاید فکر کنیم کلمات یا مفهوم کلمات هیچ حس و احساسی ندارند؛ اما اگر بدانیم که پشت هر کلام و احساس چه قدرتی نهفته است جور دیگری برخورد میکنیم. عشق و محبت اگر به مرحله خودش برسد یعنی توحید و یگانگی. وادی چهاردهم با محبت آغاز میشود. آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهیست. اینجا میخواهد بگوید: آنچه قابل ارزش و قابل باور است میتوانیم روی آن حساب کنیم؛ یعنی ظروف تهی مثل: انسانهایی که درونشان محبتی وجود ندارد؛ اگر انسان همه چیز داشته باشد سرمایه، پول، علم و دانش ولی محبت نداشته باشد مثل یک ظرف خالی است.
کلام و کلمات با هم متفاوت است. هر کسی نمیتواند این را باور کند؛ مگر معنای آن را بداند که آن چیست؟ چون بایستی معنا و مفهوم را بدانی که آن فرد یا سیستم چه است. ارابهها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین میگذرد، نیازمندند. زمین و آسمان با هم در ارتباط هستند و دستورات از آسمان به زمین میآید و برگشت میکند و آن برگشت مهم است. مثلاً قوانینی که در کنگره۶۰ دستور داده میشود و باید اجرا شود و جوابش برگردد در عملکرد آن سیستم و همینطور حرکتهای بعدی را انجام بدهیم. ما انسانها هم همیشه به یکدیگر احتیاج داریم و عشق و محبت در بین تمام انسانها در رفتوآمد است.
بشکافید آنچه شکافتنی نیست؛ یعنی آن چیزی که فکر میکنید قابل شکافتن نیست آن مشکل که فکر میکنید حل نمیشود به دنبال پیدا کردن راه حل آن باشید؛ حتماً با حرکت و تلاش شکافته میشود. مثل مسئله اعتیاد که به دست آقای مهندس دژاکام شکافته شد. صورت مسئله اعتیاد که مشکل خیلی بزرگی بود و برای ما قابل حل شد. به اعتقاد آقای مهندس هیچ چیزی در هستی وجود ندارد که قابل حل نباشد همیشه هر مشکلی که بهوجود میآید راهحل دارد. ما دو نوع شکافتن داریم، شکافتن علم و مشکلات و شکافتن قلبهایی که مثل سنگ سیاه هستند. آنها هم حتی قابل شکافتن هستند و این هنر ما است که چگونه به آن دست پیدا کنیم.
محبتی که واقعی باشد و از جان و دل باشد به کلام، سخن و به لمس نباشد به مقام، پول و جسم نباشد. دوست داشتن از اعماق قلب و وجود باشد، ما ذرهذره معنای محبت را لمس میکنیم. شما در خانوادهای زندگی میکنید همه حضور دارند، آیا از نظر محبت حضور دارند؟ اگر محبت واقعی وجود داشته باشد معنا و مفهوم دارد کسانی که از نظر محبت حضور ندارد، مثل ظرفهای خالی هستند؛ اگر انسانها حسهای خود را پالایش کنند دیگر آن قلب سیاه را ندارند و قلب آنها به قشنگی نور و زلالی یک چشمه محبتها را لمس میکند و از درون خود محبت و عشق را به تمام انسانها تمام هستی تمام آن چیزها که از آنها لذت میبرد هدیه میکند.
منبع: وادی چهاردهم بخش ۱
نویسنده و رابط خبری: همسفر منصوره (مرزبان خبری)
ویرایش و ارسال: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
83