استاد امین در سیدی «هرس» به اهمیت ایجاد تعادل بین قوانین و اصول اشاره میکنند که نیازمند دانش بسیار بالایی است. ایشان بیان میدارند که ساختارها معمولاً به یک سمت گرایش پیدا میکنند؛ یا بیش از حد قانونی میشوند یا بیش از حد احساسی و دلی. برقراری تعادل بین قوانین و اصول در کنگره ۶۰ به واسطه آموزشهای جهانبینی و تعالیم آقای مهندس امکانپذیر شده و نتایج درخشانی نیز به دنبال داشته است.
لازمه این تعادل، دانایی و پالایش درون است که با ایجاد ظرفیت در انسان به دست میآید. اگر مفاهیم صرفاً در ذهن باقی بمانند و به دل راه پیدا نکنند، تصور دانایی به وجود میآید که بسیار خطرناک است. انسانهایی که گمان میکنند همهچیز را میدانند و همیشه حق با آنهاست، از بدترین نوع انسانها هستند. در مقابل، افرادی که احتمال میدهند همهچیز را نمیدانند و آماده عذرخواهی هستند، به نوع دیگری از قدرت دست یافتهاند. این قدرت، همان تعادل است که هم توانایی انجام کار را شامل میشود و هم توانایی انجام ندادن آن. زمانی که این تعادل برقرار شود، قدرت واقعی شکل میگیرد. در سفر دوم که به معنای رسیدن به خود است، انسان باید آموختههای ذهنی خود را به قلبش منتقل کند تا تعادل ایجاد شود.
استاد امین میفرمایند: در هستی، مدلها یکسان هستند و بهصورت تکرارشونده ظاهر میشوند. کوچکترین مدل هستی در جسم انسان، سلول عصبی است که شبیه به درخت است. سلول عصبی از بخشهای مختلفی مانند دندریت، آکسون و غلاف میلین تشکیل شده است. دندریتها مانند شاخههای درخت و آکسون و غلاف میلین مانند تنه و ریشه آن هستند.
دانشمندان کیهانشناس به این نتیجه رسیدهاند که ماده تاریک عامل شکلگیری جهان است و دو ماده اولیه آن، هلیوم و هیدروژن هستند. ماده تاریک نیز ساختاری شبیه به درخت دارد، اما شاخههای آن برای ما قابلمشاهده نیستند و تنها میوههای آن، یعنی جهان فیزیکی، برایمان قابلرؤیت است. اگر این مدل کیهانی از بین برود، همه کهکشانها به نقطه اولیه بازمیگردند. بنابراین، هرجا که قرار است جهانبینی و زندگی شکل بگیرد، از این مدل استفاده میشود.
در بحث پیوندهای نامیمون، اشاره میشود که تاریکی بهتنهایی نمیتواند رشد کند و باید خود را به درختی پیوند بزند. نیروهای منفی نیز همین ساختار را دارند؛ آنها خود را به انسان پیوند میزنند و با جذب انرژی، رشد و تکثیر مییابند. اتفاق ناگوار زمانی رخ میدهد که فرد تسلیم این نیروها شود و عملی را انجام دهد. این فرآیند همان ریشهزایی و شاخهسازی است که روش بنیادین کل هستی برای تبدیل خواستهها به فعل است.
اگر ضربهای به ما وارد شود و دانش لازم برای مقابله با آن را داشته باشیم، میتوانیم آن را درمان کنیم و قویتر از قبل به نقطه اولیه بازگردیم. خواستهها از یک بذر آغاز میشوند، رشد میکنند و شاخههایی به وجود میآورند تا به هدف نهایی، یعنی میوه، برسند. در مثال کهکشانها، هدف نهایی آفرینش در قالب جهان فیزیکی است تا ستارهها بتوانند نسل به نسل مواد لازم برای جسم را تولید کنند.
در هرس کردن درختان، رعایت تقارن ضروری است تا درخت بتواند میوههای باکیفیت تولید کند، زیرا در این صورت بیشترین نور خورشید را دریافت میکند. در انسان، نور به معنای علم و آب به معنای محبت است. انسان برای رشد به دریافت علم و محبت نیاز دارد. اگر در انسان تنها یک شاخه رشد کند، نتیجهای به بار نمیآورد. در درختان، ریشهها بسیار مهم هستند و استحکام یک درخت به قدرت ریشههای آن بستگی دارد. امیدوارم با بهرهگیری از تعالیم کنگره ۶۰ بتوانیم شاخههای خود را هرس کنیم و ریشههایمان را محکمتر سازیم.
نویسنده: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون هفتم)
رابطخبری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون هشتم) دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
63