English Version
This Site Is Available In English

حضور در لژیون‌‌ سردار حس خیلی خوبی است

حضور در لژیون‌‌ سردار  حس خیلی خوبی است

جلسه دهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار نمایندگی حر به نگهبانی پهلوان همسفر سریه، دبیری پهلوان همسفر سارا و استادی همسفر زیبا با دستور جلسه «از سایت، فضای مجازی و هوش مصنوعی چگونه در کنگره۶۰ استفاده می‌کنم؟» در روز سه‌شنبه ۱ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد

از خدا ممنونم به من این توفیق را داد که این جایگاه را تجربه کنم. برای من خیلی جالب بود و فکر نمی‌کردم که این‌قدر هیجان داشته باشد. از همسفر سریه نگهبان لژیون سردار و دبیر ایشان همسفر سارا و همسفر مریم خزانه‌دار لژیون سردار ممنونم که به من اجازه را دادند در کنارشان و در کنار همه شما عزیزان آموزش بگیرم و این تجربه قشنگ را داشته باشم، امیدوارم هرکسی که دوست دارد، روزی‌اش شود. قبل از هر چیز من این هفته‌ای که گذشت را به مرزبان‌ها و ایجنت عزیزمان تبریک می‌گویم و بابت همه زحمت‌‌هایشان تشکر می‌کنم، امیدوارم این خدمت‌هایی که می‌کنند، برکتش در زندگی‌شان همیشه جاری و ساری باشد و إن‌شاءالله همیشه خدمت‌گزار باشند و من هم جزء آن‌ها باشم.

در مورد دستور جلسه که «از سایت، فضای مجازی و هوش مصنوعی در کنگره چگونه استفاده می‌کنیم؟» من آشنایی چندانی با سایت نداشتم و منی که سواد بالايي ندارم؛ اطرافیانم را می‌بینم با این‌که مدرک‌شان بالای دیپلم است، باز هم آشنایی به این مجموعه، سایت‌ها، اینترنت و این چیزهایی که جدید مد شده است ندارند. ما زمانی‌که بچه بودیم، اصلاً این‌ها نبود، در واقع وقتی هیچ آشنایی با این‌ها نداری، یک‌جور بی‌سواد هستی. من نمی‌توانستم یک کار بانکی انجام بدهم؛ ولی از زمانی‌که با سایت آشنا شدم، همین که می‌توانم، کارهای بانکی‌ام را انجام بدهم یا سؤالی دارم، می‌توانم از سایت جواب سؤالم را بپرسم، این‌ها خیلی خوب است و حس خيلی خوبی به آدم می‌دهد.

من مانند: یک آدم کوری که نه می‌توانستم، کاری انجام دهم و وابسته بودم، یعنی منتظر می‌ماندم تا فرزندانم بیایند. مثلاً به فرزندم می‌گفتم: این را برای من درست کن یا به فرزند خواهرم  می‌گفتم: این کار را برای من انجام بدهد. بلد بودن خودش خیلی خوب است، یک اعتماد به‌نفسی به آدم می‌دهد در کارهای دیگر هم آدم می‌تواند بهتر پیشرفت کند و این‌که فرمودند: این سامانه‌ای که الان چندین سال است راه افتاده است، دنیا رو به پیشرفت است و ما هم باید با آن پیش برویم اگر این کار را نکنیم عقب می‌مانیم. آقای مهندس چه‌قدر آینده‌نگر بودند. سایت کنگره۶۰ در سال ۸۲ راه‌اندازی شد، راه‌اندازی سایت مصادف شده بود با چهارمین سالگرد کنگره۶۰ که آقای مهندس دژاکام آینده را می‌دیدند.

اینکه سایت چه‌قدر بازدید کننده دارد؛ واقعاً مثل ویترین یک مغازه است، وقت‌هایی که انسان می‌بیند مغازه چه ویترین قشنگی دارد یا دو نفر ایستادند و نگاه می‌کنند، آدم فکر می‌کند که چه چیزی است، انسان سریع جذب می‌شود و قسمت سایت هم همین‌طوری است که چه‌قدر بازدید کننده دارد، چه از خارج و چه از ایران و ما هر چه‌قدر بتوانیم این سایت را حمایت کنیم، لایک کنیم همان‌طور دیگران هم تشویق می‌شوند؛ برای نگاه کردن، دیدن و بررسی کردن. هیچ‌جای دنیا چنین مکانی بنا نشده است که در مورد درمان اعتیاد  سایتی داشته باشد و در مورد آن بررسی شود. سایت‌های دیگری هست؛ ولی سایتی که آقای مهندس طراحی کردند فارسی و انگلیسی برای درمان دارند و کار و فعالیت می‌کنند.

من قبلاً به فرزندانم می‌گفتم: هوش‌مصنوعی چیست؟ این برنامه را برای گوشی من هم نصب کنید، ببینم چه چیزی است. بعضی سؤال‌ها را که شما جوابش را ندارید، می‌روید، می‌پرسید به شما جواب را می‌دهد یا یک‌سری منابع و چیزهایی که می‌خواهی در مورد عکس و فیلم پاسخ می‌دهد. خیلی پیشرفته است؛ برای منی که زیاد بلد نیستم، سؤالی دارم از آن می‌پرسم به من جواب می‌دهد؛ برای آن‌هایی که دنبال این علم هستند و انجام می‌دهند، خیلی کمک می‌کند. از خانم شانی که مسئول سایت هستند، خیلی تشکر می‌کنم و کسانی‌که به ایشان کمک می‌کنند، یک قلب پاک می‌خواهد، هیچ‌گونه چشم‌داشتی ندارند، بدون هیچ کسب درآمدی، یک قلب پاک، یک عشق واقعی می‌خواهد که در یک چنین جایی خدمت کنی و امیدوارم من هم بتوانم این جایگاه را تجربه کنم.

البته من برای تایپ‌کردن کمی مشکل دارم، من وقتی‌که به کنگره۶۰ آمدم، در نوشتن سی‌دی‌ها مشکل داشتم، برای این‌که بتوانم سی‌دی‌ها را املایی بنویسم، خیلی به مشکل بر‌می‌خوردم و اشکم درمی‌آمد؛ چون نمی‌توانستم غلط‌های املایی‌ام را درست کنم، مجبور می‌شدم از فرزندانم و مسافرم بپرسم. حس می‌کردم که کوچک می‌شوم ولی کم‌کم با آموزش‌هایی که این‌جا گرفتم، دیدم منیتی‌ که می‌گویند؛ حتماً یک شاخه‌اش هم این است که من سؤال پرسیدن را عیب می‌دانستم. در حالی‌که بزرگان ما می‌گویند: اگر کسی به من چیزی بیاموزد، من بنده آن هستم؛ ولی این برای من سخت بود. برای همین تایپ کردن، برای من کمی مشکل است که در زمینه سایت بخواهم فعالیت داشته باشم. امیدوارم در جاهای دیگر إن‌شاءالله بتوانم فعالیت کوچکی داشته باشم و این‌که چه حسی در مورد عضو شدن در لژیون سردار داشتم؛ واقعیت این است که من اول به نیت پدرم آمدم و وارد لژیون سردار شدم. به اسم پدرم و خودم سرداری را گفتم، خیلی حس خوبی بود، من حس می‌کنم در آن پول ناچیزی که من واریز کردم، یک آجر هم حتی اگر بشود در آن ساختمان کار کنند یا با آن پول یا یک لامپ کوچکی بخرند، یک جایی از آن تشکیلات باشد برای من راضی کننده بود.

دوست دارم پول بیش‌تر داشته باشم و در این کار بزرگ سهیم باشم و می‌دانستم که باقیات‌ الصالحات واقعی این‌ها است. باقیات‌ الصالحات درست است که انسان برای فرزندانش مالی می‌گذارد و می‌رود؛ ولی جایی‌که بدون چشم‌ داشت است. مثلاً اگر دو سال دیگر بخواهم از این کنگره بروم شاید کسی دیگر اسم من هم یادش برود، من اگر برای فرزندم کاری می‌کنم و می‌گویم: فرزندم در پیری‌ام حواسش به من است و وظیفۀ خود می‌دانم، این‌ها حسابشان جدا است؛ ولی یک‌جایی کاری انجام بدهی بدون هيچ چشم‌داشتی، می‌دانی؛ حتی اگر نبودی و یادی هم از تو نشود باقیات الصالحات واقعی به نظر من این است که تو بتوانی این گذشت را داشته باشی. امیدوارم امسال بتوانم، اسم پدرم را کامل در سردار بنویسم و اسم خودم را هم جدا بنویسم.

امیدوارم این توفیق نصیب همه ما شود، حس خيلی خوبی است؛ اگر یک ساختمان را کامل نگاه کنیم یک دانه از سنگش نیست، همان یک سنگ با پول من شاید کامل شود من با این حس می‌روم چون من بیش‌تر از این نداشتم پهلوان‌های عزیزمان دل بزرگ‌تری دارند. با این حس که همه دوستان مخصوصاً خود من بتوانم روز به‌روز بیش‌تر در این زمینه پیشرفت کنم و پا جلو بگذارم. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپیست: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون دوازدهم)

عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پانزدهم)

ارسال: همسفر پریناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .