تمام مسائل جهانبینی، سیدیها و آموزشهای کنگره برای درست زندگی کردن و از زندگی خوب برخوردار شدن، است. سخنان بزرگان مهم است؛ ولی مهمتر این است که ما چطور عمل میکنیم. ممکن است ما مطالب زیادی مثل: اشعار مولانا، حافظ، احادیث، تفسیر قرآن و... را بلد باشیم؛ ولی آیا میتوانیم در زندگی به کار ببریم و عملی کنیم؟ آیا میتوانیم از پول و وقت خودمان برای بهروزی دیگران بگذریم؟ اگر ما درمورد قرآن، فرمان و تقدیر صحبت میکنیم؛ بهخاطر این است که از زندگی برخوردار باشیم، به روزنه موجودیت که همان مسیر درست و حقیقت است نزدیک شویم و در فردوس یا بهشت قرار بگیریم. بهشت جاری است هم در این دنیا و هم در دنیای دیگر وجود دارد. ما چه چیزی داریم یا نداریم مهم نیست، مهم این است که با موضوعات، بهصورت کاربردی و عملی برخورد کنیم. در دنیا همیشه شاگردی که تلاش و کوشش میکند روزی استاد خواهد شد و این داستان همیشه ادامه دارد.
اعضای کنگره۶۰ در مکانهای مختلفی قرار دارند؛ ولی همه در جهت خروج از تاریکی اعتیاد، وارد شدن به روشناییها و داشتن یک زندگی صالح در حرکت هستند و همه یک آموزش واحد را میبینند و تنها سیستمی است که همه با هم یکی هستند. انسان وقتی بخواهد به چیزی برسد؛ باید به سختیها رو بیاورد؛ چون می خواهد بگذرد. مثلاً وقتی شخصی میخواهد از اعتیاد بگذرد و رها شود؛ باید یکسری سختیها را تحمل کند و سیدی بنویسد تا جهانبینی او تغییر کند. تفکر و اندیشه را با کردار و عمل نشان بدهد، پس ما برای به نتیجه رسیدن در هر کاری؛ باید از سختیها عبور کنیم.
کشورهایی که در روز دوازده تا سیزده ساعت کار کردهاند توانستهاند به پیشرفت و مراحل لازم برسند. ما هم در کنگره باید کار کنیم، سیدی بنویسیم، در کلاسها شرکت کنیم، خدمت کنیم و هر کاری برای بهروزی دیگران از دست ما بر میآید انجام دهیم. ما به دلیل اینکه فیزیولوژی جسم فرد مصرفکننده را میدانیم از جسم شخص تازهوارد بیشتر از خودش اطلاع داریم.
همه مطالب برای این است که ما نیروی از دست رفته خود را جبران کنیم. میپرسند مگر ما نیرویی از دست دادهایم؟ بله مصرف کنندهای که چهل سال دارد؛ ولی مثل شخص نود ساله شکسته و درهم فروریخته است، نیروی خود را از دست داده و نه تنها خودش؛ بلکه همسفرانش، خانوادهاش، تمام افراد جامعه و جهان هستی به دلیل ندانستن خیلی مطالب نیروی خود را از دست میدهند. اگر آگاه شوند میتوانند بقیه انسانهایی که خواب هستند را بیدار کنند، خودشان را بشناسند، نیروی از دسترفته را جبران کنند و وقت خود را برای تجسس، سخنچینی و ... تلف نکنند. آدم فهمیده و آگاه با خود میگوید: من اگر هنر داشته باشم کارها و مسائل خود را حل میکنم.
درخت نخل مانند یک ستون استوار است و از تمام قسمتهای درخت نخل استفاده میشود. آيا ما در مقابله با مشکلات و مسائل مثل درخت خرما ایستادهایم و یا مثل چوب جارو به چپ و راست کج میشویم؟ مانند درخت نخل در برخورد با مشکلات و مسائل ایستاده باشید؛ در اینصورت است که به قدرت تفکر و عمل خویش پی میبرید. اگر میخواهید در مقابل مسائل مثل نخل ایستاده باشید؛ باید با خود بگویید که بالاتر از سیاهی رنگی نیست و همیشه آخر مسئله را مجسم و بعد عمل کنید. بعضی مواقع ما را شور و هیجان برمیدارد و بدون تفکر کاری را به اشتباه انجام میدهیم. هر موقع اتفاقی برای شما رخ داد در تصمیمگیری عجله نکنید و کمی صبر کنید؛ چون عصبانیت تفکر را از بین میبرد، ترس تفکر را میخورد و تفکر خورده شده مثل غذای مسموم باعث مرگ میشود. در مواجهه با مشکلات اول ایستاده باشید، خوب فکر کنید، تمام جوانب را در نظر بگیرید و بعد تصمیمگیری کنید.
جسم ما مانند ماشین که راننده دارد و ماشین را هدایت میکند، وسیلهای است که در اختیار ما قرار داده شده تا بتوانیم در کره زمین که مادی است به حیات خود ادامه بدهیم؛ چون برای کار با ماده باید از جنس آن باشیم. ما اقوام و خویشان زیادی داریم که با آنها نسبت خونی و نزدیک داریم؛ ولی ممکن است با آنها هیچ نسبت روحی (نفس) نداشته باشیم و ما به دنبال روح مشترک هستیم و خویش خویشتن را یافتن. تن، جسم و خویش تن، همان روح (نفس) است. خویش خویشتن، منظور چیزی است که با روح در ارتباط باشد. روح مشترکی که به یاری ما میآید با ما هیچ ارتباط فامیلی ندارد؛ ولی از نظر روحی با ما ارتباط دارد. ممکن است برادر برای برادر یا خواهر برای خواهر وقتی نگذارد؛ ولی شخصی که اصلاً شما را نمیشناسد به شما یاری برساند و به شما کمک کند تا از تاریکی بیرون بیایید و از شما هم هیچ در خواستی نداشته باشد.
افرادی که در کنگره خدمت میکنند به دنبال روح مشترک میروند. راهنمایان، مرزبانان و افرادی که در کنگره خدمت میکنند، خویش هستند. ما در هر جهانی خویشانی داریم؛ یعنی این خویشان روحی که روح مشترک دارند و خویش خویشتنما، فقط در این جهان نیستند؛ بلکه در جهانهای دیگر نیز ادامه دارد. اگر اینجا کسی را دوست داشته باشید آنجا هم دوست دارید. جمع این روحها ید واحده میشود. کنگره ید واحده است و همه به هم کمک میکنند که سیستم در چرخش باشد و حال همدیگر را خوب کنند و هیچ خواستهای جز خدمت کردن ندارند. راه کنگره به طرف خداوند، ارزشها، نور، آرامش و آسایش میزان شده است.
در مورد خواست، تقدیر و فرمان الهی به دفعات صحبت شده و تکرار مطلب باعث درک و فهم کامل مطلب میشود. آنچه در زندگی ما پیش میرود به خواست و تقدیر است و به فرمان الهی صورت میگیرد. تقدیر، نامه پیشین است و از کلمه قدر میآید که به معنی حکمی بریده و اندازه داده شده است. مثلاً خانهای خریداری کردیم و چکی به اندازه قیمت خانه دادهایم که این چک در تاریخ ذکر شده؛ باید پرداخت شود. این تقدیری است که از قبل فرستادهایم. برای اینکه خواست و تقدیر انجام شود؛ باید فرمان الهی صادر شود. فرمان انجام کار، زمانی که لازم باشد و یا منفعت و آموزشی برای شخص داشته باشد صادر میشود. بعضی مواقع ما چیزی را میخواهیم و تقدیر هم هست؛ ولی وقتی به نفع ما نباشد فرمانش صادر نخواهد شد و ما در آن دخیل نيستيم.
برداشت من از سیدی ایستاده این بود، اگر زمانی مشکلی در زندگی من به وجود آمد با عجله، عصبانیت و یا ترس تصمیمگیری نکنم و محکم در مقابل آن ایستادگی کنم تا به بهترین شکل با فکر درست بتوانم آن مشکل را حل کنم. اگر خواستهای دارم تمام تلاش و کوشش خود را برای رسیدن با آن بکنم و اگر به خواستهام نرسیدم بدانم که برای من منفعت و آموزشی نداشته و ممکن است به ضرر من بوده است.
رابطخبری: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر اشرف(لژیون اول)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروا (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
94