English Version
This Site Is Available In English

گفت و گو با ایجنت و مرزبانان - نمایندگی ارغوان تهران

گفت و گو با ایجنت و مرزبانان - نمایندگی ارغوان تهران

در هفته گرامیداشت "ایجنت و مرزبان" گفتگویی ترتیب دادیم با ایجنت و مرزبانان خانم‌های مسافر نمایندگی ارغوان تهران، ضمن عرض تبریک و خداقوت خدمت این عزیزان، توجه شما را به این گفتگو جلب می‌کنیم:

-لطفاً به‌رسم کنگره خودتان را معرفی کنید. 

   سلام دوستان زهرا هستم یک مسافر

با آنتی ایکس شیشه وارد کنگره شدم. مدت سفر اول: ۱۱ ماه - روش درمان: DST با شربت OT - راهنما: خانم مونا - مدت رهایی: ۱۰ سال - رشته ورزشی:بدمینتون

شما به‌عنوان ایجنت، نماینده مستقیم آقای مهندس در نمایندگی هستید؛ این مسئولیت چه احساسی در شما ایجاد می‌کند؟

اگر بخواهم بسیار ساده بیان کنم، جایگاه ایجنت ترکیبی است از افتخار، مسئولیت و عشق به خدمت است. زمانی که می‌دانی نمایندهٔ آقای مهندس هستی، باید نسبت به‌تمامی امور حساس و دقیق باشی؛ از نظم و احترام گرفته تا رشد و پیشرفت اعضا و احساسِ مسئولیت سنگینی همواره وجود دارد، اما در کنار آن، عشقی جریان دارد که نشان می‌دهد در مسیری پاک به انسان‌ها یاری می‌رسانی.

- مهم‌ترین وظیفه و رسالت ایجنت در کنگره ۶۰ از نگاه شما چیست؟

به باور من، اساسی‌ترین وظیفهٔ ایجنت پاسداری از «حرمت کنگره» است. این یعنی ایجاد و حفظ فضایی سالم و امن، برقراری عدالت میان اعضا و اجرای صحیح قوانین.در حقیقت، ایجنت موظف است از سلامت ساختارها اطمینان حاصل کند تا مسافران و همسفران بتوانند با آرامش و اطمینان سفر درمانی خود را ادامه دهند.

- چه تفاوتی بین نگاه ایجنت و مرزبان‌ها در مدیریت نمایندگی وجود دارد؟

مرزبانان بیشتر درگیر امور اجرایی هستند؛ از جمله نظم سالن، ورود و خروج اعضا و رسیدگی به مسائل روزمره اما ایجنت نگاهی کلی‌تر و جامع‌تر دارد؛ او وظیفه دارد مرزبانان را در اجرای امور راهنمایی و بر اجرای قوانین و حرمت‌ها نظارت کند و به بیانی دیگر، ایجنت ستون اصلی پایداری نمایندگی است و مرزبانان همچون آجرهایی هستند که این ستون را استوار نگاه می‌دارند.

- بزرگ‌ترین چالش شما در جایگاه ایجنت چه بوده و چگونه با آن برخورد کرده‌اید؟

مهم‌ترین چالش برای من مدیریت، اختلاف‌نظرها میان اعضا بوده است. گاهی افراد با نیت‌های خیر رفتار یا سخنانی دارند که ممکن است نظم مجموعه را بر هم بزند و من کوشیده‌ام همواره با گفت‌وگو، شنیدن سخنانشان و رعایت عدالت، مسئله را برطرف سازم. بسیار پیش‌آمده که یک گفت‌وگوی صمیمانه توانسته است گره‌ای بزرگ را بگشاید.

-خدمت در این جایگاه چه تغییرات مثبتی در زندگی شخصی، خانوادگی یا حتی شغلی‌تان ایجاد کرده؟

تأثیرات بسیار ارزشمندی داشته است. من پیش از هر چیز آموختم صبورتر باشم، شتاب‌زده قضاوت نکنم و بادقت به سخنان دیگران گوش بسپارم.این ویژگی‌ها در زندگی شخصی و خانوادگی‌ام موجب شد، روابط عمیق‌تر و سالم‌تری تجربه کنم. حتی در محیط کار نیز، نظم و مسئولیت‌پذیری‌ای که در کنگره فراگرفتم، کمک‌های بسیاری به من کرده است.

- چه انتظاری از سفر اولی‌ها و سفر دومی‌ها و به‌طورکلی مسافران و همسفران این نمایندگی دارید؟

پیش از هر چیز انتظار دارم صادق و صبور باشند و به برنامهٔ کنگره احترام بگذارند. سفر اولی‌ها تنها باید به سخنان راهنمای خود گوش دهند و از صدای ذهن یا تجربه‌های بیرونی پرهیز کنند.
سفر دومی‌ها خدمت را سرلوحهٔ کار خود قرار دهند و پاسدار رهایی، سلامتی و حال خوش خود باشند.همسفران نیز باید بدانند نقش بسیار مهمی دارند؛ آرامش و محبت آنان می‌تواند مسیر درمان را هموارتر و پرثمرتر سازد.

در کلام پایانی، سخنی دارید، بفرمایید.

کنگره ۶۰ نعمتی بزرگ و الهی است؛ پس باید قدر آن را دانست. اگر کسی می‌خواهد حال دلش نیکو گردد، باید باصداقت وارد این مسیر شود، آموزش بگیرد و خدمت را چراغ راه خود سازد.

با تشکر از شما که وقت گذاشتید و در این گفتگو شرکت کردید.

گفت‌وگو با مرزبان مسافر هانا

-لطفاً به‌رسم کنگره خودتان را معرفی کنید.

-سلام دوستان هانا هستم یک مسافر.
آنتی ایکس مصرفی: گل و قرص‌های مخدر - مدت سفر ۱۱ ماه و ۱۰ روز - راهنما: خانم بنفشه - ورزش در کنگره: ایروبیک - روش درمان DST با داروی OT - مدت رهایی: ۲ سال و ۶ ماه
- چه چیزی باعث شد شما برای خدمت مرزبانی کاندید شوید؟

-راستش فکرش را هم نمی‌کردم که روزی مرزبان بشوم و برایم بسیار دورازذهن بود؛ اما حس کردم که این خدمت دارد مرا صدا می‌زند و به سمت خود می‌کشد، حس کردم گره‌های اصلی زندگی‌ام فقط در این خدمت باز می‌شود، به دلم افتاد که باید کاندید بشوم و با تشویق عزیزان انجامش دادم.

- مهم‌ترین مسئولیت یک مرزبان از دید شما چیست؟

مهم‌ترین وظیفهٔ یک مرزبان انجام عمل سالم و درست است. برای یک مرزبان ممکن است گرفتن تأیید دیگران نکتهٔ گمراه‌کننده باشد؛ اما مهم آن است که کار درست را انجام بدهد و اصول و قوانین و حرمت‌های کنگره را در هر شرایطی اول خودش اجرا نماید و سپس بکوشد تا سبب اجرایی آن توسط دیگران بشود. حتی اگر موردتأیید و محبت دیگران قرار نگیرد.

- سخت‌ترین بخش خدمت مرزبانی برایتان چه بوده؟

یافتن تعادل میان محبت و سخت‌گیری شاید از قسمت‌های سخت این خدمت باشد. وقتی کسی می‌آید و انتظاری دارد، وظیفهٔ مرزبان است که هم قوانین را اجرا نماید و هم دل فرد را نشکند. همچنین مرزبان نباید با هر صحبتی به هم بریزد و در واقع باید منبع تأیید و انرژی‌اش از درون خودش باشد و نباید حسش به هم بریزد.

- تجربه خدمت مرزبانی چه مهارت‌هایی به شما اضافه کرده؟

تجربهٔ زیبای مرزبانی مهارت‌های فراوانی را به من هدیه کرده است مانند؛ قوی‌بودن، اقتدار، صبر، آرامش در بحران، مدیریت، تمرکز، دقت، فروتنی و… اما مهم‌ترین بخش برای من، تجربهٔ عشق است، عشق بی‌قیدوشرط. مرزبان باید عاشق باشد، اگر نباشد می‌سوزد و عشق بورزد حتی به فردی که ممکن است به او توهین کند. این بزرگ‌ترین درس است.

-یک خاطره شیرین یا الهام‌بخش از دوران مرزبانی‌تان تعریف کنید.

در بدو شروع دورهٔ مرزبانی، به علت تغییر مرزبانان قبلی بعضی از رهجویان با ما ارتباط نمی‌گرفتند، به‌خصوص من که شاید سن کمتری داشتم. یکی از رهجویان به‌شدت با من زاویه داشت و هرچه من بامحبت پیش می‌رفتم او با خشم جلو می‌آمد. یک روز بین ما اصطکاک کوچکی پیش آمد. مدت‌ها بعد مشکلی برایش پیش آمد و مدتی در کنگره نبود. پس از آنکه برگشت او را از پشت سر دیدم، اول مقاومتی درونم حس کردم؛ اما تصمیم گرفتم با آغوش باز به استقبال او بروم و به او محبت کنم. وقتی مرا دید اول اخمی کرد و بعد که عشق و محبت مرا دریافت کرد اخم او تبدیل به لبخند شد و از من بابت رفتار گذشته‌اش عذرخواهی کرد و من نیز محبت او را دریافت کردم. بین ما حس محبت به جریان افتاد و این تغییر و تبدیل یکی از زیباترین تجربه های زندگی من بود. فکر نمی‌کنم هیچ کجا به‌غیراز کنگره به این زیبایی شاهد این تغییرات باشیم.

-چه توصیه‌ای به اعضایی دارید که شاید هنوز با قوانین و حرمت‌ها کنار نیامده‌اند؟

من فکر می‌کنم باید دانایی خود را بالا ببریم و بر روی خواسته‌های خود تفکر عمیق انجام بدهیم. تکلیف فردی که خواستهٔ حقیقی و قوی دارد، مشخص است، طعم سختی را چشیده و قدر قوانین را خواهد دانست، و حاضر است بهای سلامتی خود را که رعایت اصول و حرمت کنگره است را باکمال‌میل بپردازد. باید بدانیم که قوانین و حرمت‌ها عمیقاً برای خود ما است. اگر این مطلب را درک نماییم و خواسته‌مان قوی باشد، خودمان خودجوش به قوانین اهمیت می‌دهیم.

با تشکر از شما که وقت گذاشتید و در این گفتگو شرکت کردید.

گفت‌وگو با مرزبان مسافر معصومه

لطفاً خودتان را به‌رسم کنگره معرفی کنید.

سلام دوستان معصومه هستم یک مسافر.
با مصرف شیره تریاک وارد کنگره شدم. مدت ۱۳ ماه سفر کردم با متد DST و داروی OT، راهنما: خانم هاله - مدت رهایی: سه سال و هشت ماه -

- این جایگاه چه تأثیری در نظم و مدیریت زندگی شخصی‌تان داشته است؟

-من افتخار می‌کنم که در این جایگاه خدمتگزار کنگره ۶۰ هستم و خدا را شاکرم که فرصت این خدمت را به من داده است. در این مدت خدمت آموزش‌های زیادی گرفتم. از جمله؛ مهر و محبت و عشقی که به اعضا دارم. آموختم که با خدمت خالصانه و اجرایی‌کردن حرمت‌های کنگره، می‌توانم با خلوص قلبی خدمت کنم و فرق بین اعضا نگذارم و همیشه از مجریان قوانین کنگره باشم.
در زندگی شخصی؛ من صبر و دیپلماسی را خیلی به کار بردم و از آموزش‌های کنگره بهره‌برداری می‌کنم و تا جایی که توان دارم، آموزش‌های راهنمایانم  را اجرایی  می کنم اما بطور قطع که  کامل نشده ام ولی سعی من این بوده که آموزش‌ها مخصوصاً مدیریت بحران را بیشتر اجرا نمایم و اینکه اول فکر کنم بعد تصمیم بگیرم. امیدوارم که با یاری خداوند و عمل سالم، رو به پیشرفت باشم.

-. چه تفاوتی میان حضور در جایگاه رهجو و حضور در جایگاه مرزبانی احساس کرده‌اید؟

من همیشه خودم را رهجوی کنگره می‌دانم و خودم را موظف به درس پس‌دادن و خدمت‌کردن می‌دانم. مسلماً که خدمت‌کردن، قبول‌کردن مسئولیت و عملیاتی‌کردن آموزش‌ها است.
من تلاش می‌کنم تا تمامی وظایفی که دارم را، به نحو احسن انجام دهم. گاهی پیش می‌آید کم‌وکاستی سهواً صورت بگیرد، ولی این خدمتی که بر گردن دارم را بادل و جان انجام می‌دهم تا قبول کنگره و حرمت‌ها باشد.

-. به نظر شما مهم‌ترین ویژگی یک مرزبان موفق چیست؟

به نظر بنده، اول باید عاشق خدمت و پذیرای آموزش‌ها باشی، تا خدمت هم شما را برگزیند، و بعد این عشق و انرژی که از خدمت می‌گیریم را باید پس دهیم. من نباید فقط گیرنده باشم و باید این فرکانس را با عشق و محبت پس بدهم تا بتوانم قوی حرکت کنم و در کنگره حضور داشته باشم.

-. اگر فرصت دوباره‌ای داشته باشید، باز هم مرزبانی را انتخاب می‌کنید؟ چرا؟

-قطع بر یقین باز هم اگر فرصت خدمت مرزبانی را داشته باشم با افتخار قبول می‌کنم؛ چون خدمتی که کنگره به من و خانواده‌ام کرده است، اصلاً قابل‌قیاس با زندگی بیرونی من نیست و احساس می‌کنم با خدمتم در کنگره است که زندگی‌ام در حال تغییر است و رحمت و برکت خداوند را به عینه نظاره‌گر هستم.

-. چه پیامی برای رهجویان تازه‌وارد دارید که شاید روزی بخواهند وارد این مسیر خدمت شوند؟

برای آنهایی که می‌خواهند بعد از درمان در کنگره باشند و خدمت کنند، از خداوند آرزوی خدمتگزاری سالم را خواهانم و برای خودم و همه و خدمتگزاران آرزومندم که چون درختی باریشه تنومند و قوی، در کنگره بمانیم و درحال‌رشد و آموزش باشیم.

کلام آخر

ان‌شاءالله که نگهبان کنگره ۶۰ و بزرگان از من راضی باشند و همچنان خدمتگزار واقعی کنگره باشم.

مصاحبه: مسافر فائزه - نمایندگی ارغوان تهران
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .