English Version
This Site Is Available In English

کنگره 60 برای من و خانواده‌ام معجزه کرد

کنگره 60 برای من و خانواده‌ام معجزه کرد

درود و خداقوت به همه‌ی عزیزان و خدمتگزاران شعبه لامرد. در ابتدا خواستم یک تشکر ویژه کنم از خانم فاطمه، ایجنت شعبه لامرد و راهنمای خودم که راه و مسیر آموزش درستی به من آموختند. چون که من وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم، هیچ چیزی بلد نبودم و ایشان با حوصله و صبر من را راهنمایی کردند. با آموزش‌های خوبشان من را به کنگره و آموزش‌ها وصل کردند.

قبل از آشنایی با کنگره، وقتی که از مسافر شنیدم که گفتند مکانی هست به نام کنگره ۶۰ که مصرف‌کنندگان مواد مخدر را درمان می‌کنند، اصلاً باور نداشتم. گفتم مگر می‌شود با یک قلم و دفتر و نوشتن مواد مخدر را ترک کنید؟ مسافرم ۲۵ سال مصرف‌کننده مواد مخدر بود و در این مدت هیچ وقت نتوانستیم درست درباره زندگی و بچه‌هایمان صحبت کنیم و تصمیم بگیریم چون حالش خوش نبود. در این سال‌های تلخ به سختی به سر بردیم و هیچ وقت هم امیدی نداشتم که همچین مکانی پیدا بشود و از این زندگی فلاکت‌بار نجات پیدا کنیم.

سال‌ها زندگی‌ام به سختی می‌گذشت. از مواد مخدر متنفر بودم که حتی دوست نداشتم لباس‌های مسافرم را هم بشورم، بخاطر اینکه همیشه بوی دود مواد مخدر می‌داد. من هم کاری از دستم برنمی‌آمد و اعصابم خورد می‌شد. گوشه‌ای می‌نشستم و فکر می‌کردم و غصه می‌خوردم. نه همدمی داشتم که رازم را به او بگویم، چون حس می‌کردم اکثر فامیل هم خیلی اعتنایی به ما نمی‌کنند، بخاطر اینکه پیش خودشان فکر می‌کنند همسرش مصرف‌کننده هست. البته این افکار من بود و خودخوری می‌کردم که فامیل به ما بی‌اعتنایی می‌کنند.

یادم می‌آید که یک روز بچه‌ام از مدرسه برگشت و با ناراحتی کناری نشسته بود. ازش پرسیدم چی شده؟ گفت: دیگر مدرسه نمی‌روم، بچه‌ها بهم گفتند پدرت مصرف‌کننده مواد هست. خیلی غصه خوردم و اعصابم به هم ریخت. خلاصه خیلی سختی کشیدم در این مدت ۲۵ سال تخریب و او که خودش مواد مصرف می‌کرد از حال دل من بی‌خبر بود. به قولی که می‌گویند مریض که یک جایی خوابیده، آن کسی که بالای سرش هست (پرستار) مریض‌تر هست.

تا اینکه مسافرم قبل از من وارد کنگره شد و الان خدا را شکر، مدت ۷ ماه است که با دستان پرمهر و محبت آقای مهندس و راهنمای محترمشان آقا پوریا گل رهایی گرفتند و وارد سفر دوم شدند و تغییرات زیادی کردند. من که سال‌ها با او زندگی کرده‌ام، اصلاً باورم نمی‌شد که یک روز بتواند هفته‌ای دو بار برود لامرد جلسه کنگره و پارک برای ورزش. انگار کنگره ۶۰ برای خانواده ما معجزه‌ای شده است. امیدوارم که سفر دوم هم با موفقیت به انجام برساند.

خودم مدت‌ها بعد از مسافرم مهرماه ۱۴۰۳ وارد این مکان بسیار خوب شدم. البته فقط می‌خواستم بیایم سروگوشی آب بدهم ببینم این جایی که مصرف‌کنندگان را با هیچ بودجه‌ای رایگان به رهایی می‌رسانند چجوری است. فقط قصد داشتم چند جلسه‌ای بیشتر نیایم به کنگره، ولی خوشبختانه خانم فاطمه با اخلاقش و راهنمایی‌هایش ما را جذب کنگره کردند. باور کنید الان من از مسافرم برای رفتن به جلسه بیشتر عجله دارم و زود کارهای خانه را انجام می‌دهم و سعی می‌کنم سروقت به جلسه برسیم.

البته اوایل ورودم به کنگره اصلاً حوصله سی‌دی نوشتن نداشتم. با صحبت‌هایی که آقای مهندس می‌کردند و حرف‌هایی که خانم فاطمه عزیز ما را راهنمایی می‌کردند و محبت و احترامی که داشتند، باعث شد من سی‌دی‌ها را به موقع بنویسم و ۴۰ سی‌دی نوشتم. و در تاریخ ۱۴۰۴/۶/۳ برای رهایی به تهران رفتم همراه با خانم فاطمه عزیز و گل رهایی را از دستان مبارک آقای مهندس دریافت کردم. خیلی سفر خوبی بود، خیلی روحیه گرفتم و حس خوبی داشتم، مخصوصاً موقعی که دفترم را آقای مهندس امضا کردند و گل رهایی به من دادند.

خدا را شکر وارد سفر دوم شدم و باز هم دارم با شوق سی‌دی‌هایم را می‌نویسم و به جلسه می‌آیم. هفته‌ ایجنت و مرزبان را به خانم فاطمه ایجنت نمایندگی، تبریک می‌گویم و انشاءالله موفق و سلامت باشید.

نگارش: همسفر حکیمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی لامرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .