مرزبانی یعنی خدمت عاشقانه و خالصانه

خدمت در جایگاه‌های مختلف کنگره۶۰ فرصتی است برای رشد و تجربه‌ انسان؛ جایی‌ که عشق، صبر و از خودگذشتگی معنا پیدا می‌کند. یکی از این جایگاه‌های ارزشمند، جایگاه ایجنت و مرزبان است. جناب مهندس دستور جلسه‌ای را به این موضوع اختصاص داده‌اند که نشان از اهمیت فراوان این دو جایگاه دارد. ایجنت در واقع نماینده‌ اسیستانت و دیده‌بان‌ها در نمایندگی‌ها و پارک‌ها می‌باشد که با نگاهی عمیق و تجربه‌ای که دارد، هماهنگی‌های لازم را بین بخش‌های مختلف ایجاد می‌کند. ایجنت همانند چراغی است که مسیر را برای مرزبانان روشن می‌سازد؛ اما مرزبانان وظیفه‌ و مسؤلیتی سنگین بر عهده دارند. مرزبانان حافظ حرمت‌های کنگره، اجرای دقیق قوانین، مراقبت از حریم‌ها و فراهم کردن محیطی امن و آرام برای اعضاء هستند. شاید در ظاهر ساده به نظر برسد؛ ولی زمانی‌ که در جایگاه مرزبانی قرار گرفتم، متوجه شدم که مسئولیتی بسیار دشوار و در عین حال ارزشمند است و من در مسیری قدم گذاشته بودم که هم سهل و هم سخت بود..صبح‌های جمعه زمانی که وارد پارک می‌شوم، اولین موردی که باعث خوشحالی و انرژی من می‌شود نگاه‌های پر از امید همسفران است؛ کسانی که با شوق فراوان در پارک حضور پیدا می‌کنند تا مسافران خود را همراهی و برای سلامتی‌ خود و مسافرانشان ارزش قائل شده‌اند. آن لحظه درونم سرشار از شادی و شعف می‌شود که خداوند این فرصت را به من عطا کرده تا بتوانم خدمتی عاشقانه انجام بدهم.
در ابتدا تصور می‌کردم وظیفه و مسئولیت من به عنوان مرزبان تنها برقراری نظم و یادآوری قوانین است؛ اما به‌ تدریج متوجه شدم مرزبانی فقط این‌ نیست؛ بلکه نظم، انضباط و عشق سه پایه‌ اصلی یک حرکت درست و صحیح است. به دیگر سخن مرزبانی فقط یک خدمت ساده نیست؛ بلکه امتحانی است برای صبر، عشق و گذشتن از منیت‌ها. اوایل کمی سخت بود؛ این‌‌که هم با لبخند و آرامش در جمع باشم و هم در عین حال محکم و قاطع بر قوانین استوار بمانم. گاهی لازم است طبق قوانین "نه" بگویم، در حالی‌ که قلباً دوست ندارم شخصی را ناراحت کنم؛ ولی متوجه شده‌ام حتی اگر کسی دلگیر شود، حفظ حرمت‌ها با ارزش‌تر و بالاتر از هر موردی است. همان‌جا به معنای عمیق جمله‌ جناب مهندس پی بردم که فرمودند: مرزبانی راه رفتن بر روی گدازه‌های آتش است.
مرزبانی یعنی تعادل داشتن بین مرز عشق و نظم. در این جایگاه آموزش گرفتم که باید صبر، استقامت، فروتنی، گذشت و عشق را چاشنی خدمتم کنم. برای من، مرزبانی یعنی خدمت عاشقانه و خالصانه و امروز که در این جایگاه خدمتی قرار گرفته‌ام می‌دانم که طی کردن این مسیر همیشگی نیست؛ بلکه این خدمت مرحله‌ای است در مسیر رشد و تکامل من تا ساخته شوم. مطمئن هستم درس‌ها و تجربیاتی که از این خدمت دریافت می‌کنم تا همیشه با من خواهد ماند. خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که توفیق خدمت در این جایگاه را به من عطا کرد و توانستم سهم کوچکی در آرامش این جمع داشته باشم. باور دارم این خدمت‌ها ذخیره‌ای برای آینده و نوری در ادامه‌ مسیر زندگی‌ام می‌باشند. خدمت در کنار ایجنت‌ها و دیگر مرزبانان به من آموخت که این خدمت فردی نیست؛ بلکه تمام مراحل زنجیره‌وار به هم متصل هستند و اگر یک نفر درست عمل نکند، یا طبق قوانین و حرمت‌ها حرکت نکند کل سیستم دچار مشکل و بحران می‌گردد. ان‌شاءالله که بتوانم در این مسیر به خوبی خدمت کنم.
در پایان از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر و قدردانی می‌کنم که با اندیشه و محبت بی‌دریغشان این بستر امن و مقدس را برای ما فراهم نمودند تا بتوانیم در آرامش، امنیت و عشق الهی خدمت کنیم؛ همچنین سپاسگزار راهنمای خوبم هستم که با صبر و عشق راه و مسیر را برایم روشن نمودند. این هفته زیبا و با شکوه را به تمامی ایجنت‌ها و مرزبانان سراسر شعب کنگره۶۰ تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم در این مسیر مستدام و پاینده باشند.

نویسنده: مرزبان پارک همسفر سمیرا
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر امیره (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا