English Version
This Site Is Available In English

مرزبانی یعنی حافظ قوانین و حرمت کنگره۶۰

مرزبانی یعنی حافظ قوانین و حرمت کنگره۶۰

و گاهی عشق؛ یعنی پای برهنه بر روی گداخته‌های آتش راه رفتن؛ ولی وقتی در وادی عشق قرار گرفتی، آتش‌های گداخته را بسان گلبرگ‌های نرم و لطیف در زیر پای خود احساس خواهی کرد و از هیچ غل و زنجیری پروایی در سر نخواهی داشت؛ زیرا تو در اثر قدرت عشق، سوزندگی آتش را به گونه‌ای دیگر احساس خواهی کرد و آن را به جان خریداری و این شعبده معمار بزرگ، عشق است. به مناسبت هفته《ایجنت و مرزبانی》گفت‌وگویی با یک زوج خوشبخت مرزبان مسافر مرتضی و مرزبان همسفر معصومه داریم. مرزبان مسافر مرتضی با مصرف انواع مواد مخدر. شیشه، کمیکال، تریاک، هروئین، گل و حشیش وارد کنگره۶۰ شده و با همراهی مرزبان همسفر معصومه در مدت ۱۲ ماه با راهنمایی مسافر جواد و همسفر شهلا به رهایی رسیده‌اند. مرزبان مسافر مرتضی در جایگاه‌های نگهبان جلسه، دبیر جلسه، آبدار‌خانه و OT و مرزبان همسفر معصومه در جایگاه‌های دبیر جلسه، صدور کارت، نگهبان ورزش، مصاحبه کننده و رابط سایت در کنگره۶۰ خدمت نموده‌اند. در ادامه توجه شما را به آن جلب می‌کنم.

مفهوم مرزبانی را بیان کنید و این‌که شما با چه هدفی در جایگاه مرزبانی قرار دارید؟
مسافر: مرزبانی؛ یعنی این‌که حافظ قوانین و حرمت کنگره۶۰، باشیم و این‌که با چه هدفی مرزبان شدم، جبران خدمت‌هایی که کنگره در حق من کرد تا من بعد از ۲۰ سال بتوانم از بند اعتیاد و سیگار رها شوم و به زندگی برگردم. من هم مرزبان شده‌ام تا بتوانم کمک کنم، حتی شده به یک مسافر که درمان شود.
همسفر: مرزبانی، حافظ اصول و قوانین و حرمت کنگره ۶۰، است و این‌که با چه هدفی مرزبان شدم؛ چون مسافر من مصرفش سنگین بود و همه نوع مواد مصرف می‌کرد و من هم حالم بدتر از مسافرم بود. روح و روانم به هم ریخته بود و واقعا دیگر نمی‌توانستم تحمل کنم و همه راه‌ها را رفته بودیم؛ ولی موفق نشده بودیم که بیشتر از یک ماه یا دو هفته طاقت بیاوریم و بدون مواد و درگیری زندگی کنیم؛ وقتی خدای مهربان و رحیم اذن و اجازه ورود به کنگره را به ما داد، از همان روزهای اول من متوجه این شدم که کنگره۶۰، جای مقدسی است که حتی به فکر من همسفر هم بود و تا کجاها پیش رفته و چیزی فراتر از درمان اعتیاد است و فقط و فقط کنگره توانسته آن همه حال خرابی من و مسافرم را درمان کند. پس من وظیفه دارم که در این جای مقدس خدمت کنم و معتقد هستم که خدمت کردن در کنگره خدمت به خودم است و از این بابت خیلی خوشحال و همیشه شکرگزار خداوند هستم.

خدمت کردن در این جایگاه چه تاثیری در زندگی شما و خانواده شما داشته است؟
مسافر: خدمت کردن در این جایگاه باعث شده است که تمرین کنم صبورتر باشم، مردم‌دار باشم، زود عصبانی نشوم، برکت به زندگیم آمده، باعث شده سعی کنم مسئولیت‌پذیر باشم، باعث شده بفهمم که چه عیب و ایرادی داشتم و در فکر اصلاح آن‌ها باشم.‌
همسفر: خدمت کردن در این جایگاه باعث شده است بیشتر روی خودم متمرکز باشم و اگر اشتباهی کردم سعی کنم دیگر آن اشتباه را تکرار نکنم و چه در کنگره۶۰ و چه در زندگی شخصی صبورتر شده‌‌ام و تاثیری که روی من داشته این بود که باید انسان در درمان خود قاطع، مهربان و با محبت باشد؛ اگر مشکلی دارم از زوایای مختلف به این مشکل نگاه کنم، قضاوت نکنم، سر هر چیز کوچکی عصبانی نشوم. خلاصه درست زندگی کردن را  آموزش می‌گیرم و این خیلی برای من باارزش و مهم است، آموزش می‌گیرم که باید در یک جاهایی انسان از خواسته و میل خودش به خاطر انسان‌های دیگر بگذرد و مهم‌تر از همه این‌ها که من نمی‌توانم کسی را تغییر دهم، من باید تمرکزم روی خودم باشد و ببخشم و عبور کنم.

جذاب‌ترین بخش مرزبانی برای شما کدام قسمت است؟
مسافر: رهایی یک مسافر.
همسفر: رهایی یک خانواده؛ وقتی یک خانواده‌ای رها می‌شود و بالا می‌رود به همراه فرزندان، من واقعا از خوشحالی اشک می‌ریزم و خدا را شکر می‌کنم که به من و مسافرم اجازه خدمت در این جای مقدس را داد.

توقع و انتظار شما به عنوان مرزبان از شعبه (مسافران، همسفران) چیست؟
مسافر: اجرای درست قوانین کنگره۶۰.
همسفر: من هم به عنوان مرزبان گروه خانواده از همسفران انتظار دارم که؛ اگر کنگره می‌آیند و وقت می‌گذارند، تلاش کنند برای بهتر شدن حال خود و مسافران خود و این مسئله اتفاق نمی‌افتد مگر این‌که همسفر خودش تلاش کند برای حال خودش و خدمت‌گزار واقعی برای کنگره باشد.

شما چه زمانی می‌توانید از عملکرد خودتان به عنوان یک مرزبان راضی باشید؟
مسافر: زمانی که بدانم یک قدم کوچک برای یک خانواده برداشته‌ام و تمام توان و تلاشم را برای اجرای قوانین کرده باشم.
همسفر: زمانی که وجدانم راحت باشد که کم‌کاری نکرده‌ام؛ اگر حرفی زده و چیزی گفته‌ام؛ فقط برحسب وظیفه‌ام بوده و نه چیز دیگری. وقتی که خدمتم تمام شد و شالم را تحویل می‌دهم اول در پیشگاه خداوند و بعد تمام خدمت‌گزاران کنگره۶۰ و آقای مهندس‌ سر بلند باشم.

نظر خود را در مورد جمله معروف آقای مهندس که فرمودند: «مرزبانی با پای برهنه راه رفتن روی گداخته آتش است» چیست؟
مسافر: به نظر من هر جایگاهی در کنگره۶۰، هم شیرین است و هم سخت و من می‌توانم با آموزش‌هایی که در این جایگاه می‌بینم این آتش را به امید خدا مهارکنم.
همسفر: به نظر من برای من همسفر هر جایگاهی سرشار از آموزش است. فکر می‌کنم؛ اگر اول خدمت این سوال را می‌پرسیدید جواب من چیز دیگری بود؛ ولی الان با آموزش‌هایی که از این جایگاه می‌گیرم، می‌توانم بگویم من مرزبان با عشق، محبت و عدالت می‌توانم این آتش را تبدیل به گلستان کنم. یک مرزبان هم باید در جای خود قاطع باشد و هم در جای خود مهربان. من از خداوند می‌خواهم کمکم کند تا اینگونه باشم.

آیا در دوره مرزبانی خود، اتفاقی افتاده است که شما را تحت تأثیر قرار دهد؟
مسافر: بله از طرف یک مسافر به خاطر اجرای قوانین تهدید به مرگ شدم و این برایم شیرین و جالب بود.
همسفر: بله در همان روزهای اول که مرزبان شده بودیم و هر دو پر از استرس و نیروی‌های بازدارنده بودیم و فکر می‌کردیم که مسئولیت خیلی سنگینی بر دوش ما است ؛ یک روز که همه رفته بودند و ما هر دو در ورودی حیاط را می‌بستیم، خانمی با دیدن ما از ماشین پیاده شد او مدام اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد و گفت که پسرش مصرف کننده است و با برادر دیگرش در خانه مشاجره می‌کنند. مادر نان‌آور خانواده بود متاسفانه در اثر درگیری بین مادر و فرزندان توسط قمه صورتش زخمی شده بود، او می‌گفت یک هفته است که از پسرش خبر ندارد و از ما شماره تماس گرفت تا در صورت پیدا کردن پسرش با کنگره تماس بگیرد، من خیلی اشک ریختم و از خدا معذرت خواهی کردم. فکر می‌کنم خداوند این خانم را برای بیدار کردن من فرستاده بود و این‌که من فکر کنم چه لطفی خداوند و کنگره به ما عطا کرده است که اجازه خدمت در کنگره را به ما داده است.

در پایان؛ اگر نکته‌ای یا سخنی به جا مانده است بفرمایید؟
مسافر: از بنیان کنگره۶۰، آقای مهندس، خانواده محترم ایشان، همه پیشکسوتان و خدمت‌گزاران نمایندگی قیدار تشکر می‌کنم که نمایندگی را به شهر ما آوردند تا من بتوانم بعد از ۲۰ سال طعم زندگی شیرین را بچشم و هفته ایجنت و مرزبانی را به همه عزیزان تبریک می‌گویم.
همسفر: من هم بابت حضورم در کنگره۶۰، خداوند را شاکر هستم و از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر و قدردانی می‌کنم. همچنین هفته ایجنت و مرزبانی را به همه عزیزان خدمت‌گزار تبریک می‌گویم.

عکاس: مرزبان همسفر سهیلا
طراح سوال، مصاحبه کننده و تایپیست: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هشتم) نگهبان سایت
نمایندگی همسفران قیدار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .