English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته مرزبانان پارک ملت شهرضا

دلنوشته مرزبانان پارک ملت شهرضا

مرزبانی یعنی روی گدازه های آتش راه رفتن.

مهربانی را اگر قسمت کنند
من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق
دست‌هایش تا خدا هم میرسد.
سلام دوستان باقر هستم یک مسافر،
خداوند را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم که در زمانی گرفتار تاریکی‌ها و ظلمت شدم که خورشید عشق، بیست و چند سال قبل طلوع کرده بود و در سرزمینی گرفتار آن ظلمات شدم که وجود حضرت عشق در همان سرزمین هر روز نورافشانی می‌نمود.
حضرت جان، بی شک تمام تفکرات و اندیشه‌های شما به عشق منتهی می‌گردد، نمیدانم از کدام سرزمین طلوع نمودید که اینگونه مشق انسانیت را به مشتاقان انسانیت بی هیچ مزد و منتی ارزانی می‌دارید اما این را خوب می‌دانم که وجودتان سراسر نور عشق و معرفت خداوندی است که بی منت می‌بخشد.
فرمودید: مرزبانی راه رفتن بر روی شعله‌های آتش است که با آویخته شدن شال مرزبانی بر گردنم این پیام را با جان و دل درک کردم اما آنگاه که بر روی شعله‌های آتش راه می‌روی عشق را حس خواهی نمود و اگر این قدم برداشتن با قلب و دل باشد چنان سرمست عشق خواهی شد که سرمستی آن از جنس هوشیاری است.
خادم اگر پاداش خود را از عشق بگیرد چنان غنی خواهد شد که دیگر نگاه و فکر نادانان برایش هیچ اهمیتی نخواهد داشت، عاشقانه خدمت می کند و عاشقانه لذت خواهد برد.
خداوند را هزاران مرتبه شکر می گویم که مرا آنقدر دوست دارد که لیاقت خدمت به بندگانش را نصیبم کرده است، با قرار گرفتن در جایگاه سراسر آموزش مرزبانی در کنار دوستان و راهنمای بزرگوارم آموختم که:
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست.
برایتان عشق آرزومندم.
از تمام شما عزیزان سپاسگزارم که حضورتان باعث رشد و ترقی من شد.

به نام خالق عشق و امید
حال این روزهای مرا فقط تو میدانی
خدای عشق وامید وچشم های بارانی
به عشق پروانه شدن از درون پیله ی جان
کجا به پرواز درآیم ای ماه، تو میدانی؟
سلام دوستان یونس هستم یک مسافر،
سپاسگزار خداوند و آقای مهندس و تمامی عزیزانی هستم که به من فرصت خدمت در جایگاه مرزبانی را دادند، این هفته عزیز را خدمت تمامی ایجنت ها و مرزبانان محترم تبریک و شادباش عرض می نمایم.
از عشق چه بگویم که عشق؛ به‌ظاهر سوختن است، اما نه برای خاکستر شدن؛ بلکه برای تبدیل‌شدن به نور، برای رسیدن، برای فهمیدن، برای زیستن و برای عشق ورزیدن.

گاهی عشق؛ یعنی پای برهنه روی گداخته‌های آتش راه رفتن. ولی وقتی‌که در وادی عشق قرار گرفتی، آتش‌های گداخته را بسان گلبرگ‌های نرم و لطیف در زیر پای خودت احساس خواهی کرد و از هیچ غل و زنجیری پروایی در سر نخواهی داشت؛ زیرا تو در اثر قدرت عشق، سوزندگی آتش را به‌گونه‌ای دیگر احساس خواهی کرد و آن را به جان خریداری و این شعبدۀ معمار بزرگ عشق است.
در آخر این هفته عزیز را به خانواده بزرگ کنگره ۶۰  تبریک می‌گویم.

سلام دوستان غلام هستم یک مسافر،
این هفته خوب را به جناب مهندس دژاکام و تمامی ایجنت ها و مرزبان های کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که به من فرصتی داد تا در مکانی باشم که لطف و مهربانی و عطوفت در آن جریان دارد تا بتوانم مرحله دیگری از زندگی را رقم بزنم.
سپاس به خاطر اینکه توانستم خدمت کنم، نه به خاطر دیگران بلکه به خاطر خویش، چراکه روحم را در آرامش قرار داد.
من در جایگاه مرزبانی خدمت می‌کنم، شاید اگر جای دیگری مرزبانی می‌کردم، جور دیگری رفتار می‌کردم. اما در کنگره با درس ها و آموزش های جناب مهندس، حرمت کنگره ۶۰ را نگه می‌دارم.
تا جایی که در توانم هست از ارزش های که در کنگره و در جامعه آموختم، پاسداری می‌کنم.
این جایگاه واقعا در زندگی من تاثیر بسیاری داشت، خود را شناختم و نظم بیشتری به کارهای روزانه ام دادم.
صبح های جمعه به جای خواب به دنبال هوای پارک ملت و همنشینی با تمام افرادی که مارا همراهی میکنند ، ورزش می کنم.

رهرو نه ارمغان  زمینی می خواهد و نه نام و نشان او طالب رهایی انسانها از بند می باشد. سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر، بسیار تا بسیار شاکر خداوندم که اجازه داد در جایگاه مرزبانی قرار بگیرم تا آموزش بگیرم، همانطور که می‌دانیم این هفته جشن ایجنت و مرزبان در تمام شعب کنگره ۶۰ می‌باشد و همه ما وظیفه داریم در این امر مهم شرکت نماییم و از این عزیزان هم بصورت زبانی و دلی و هم از طریق پاکت تشکر و قدردانی نماییم درست است به قول آقای مهندس عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب ولی همه ما وظیفه داریم که قدردان زحمات این عزیزان باشیم. ما آموخته‌ایم که درتمام امور شعبه و پارک با مرزبان و ایجنت  هماهنگ باشیم و به آنها نهایت احترام را بگذاریم و این نشان از دانایی و تعادل ما می‌باشد در پایان باز هم این جشن زیبا را به تمام ایجنت ها و مرزبانان کل شعب تبریک و تهنیت عرض می نمایم و طول عمر پر برکت جناب مهندس را از خداوند متعال خواستارم.

دست‌هایی که کمک می‌کنند مقدس‌تر از لب‌هایی هستند که دعا می‌کنند.
سلام دوستان حمیدرضا هستم یک مسافر،
در ابتدا هفته ایجنت و مرزبان را به همه ایجنت‌ها و مرزبانان در قسمت مسافران و همسفران در تمامی نمایندگی ها به خصوص نمایندگی پارک ملت شهرضا و نمایندگی دنا، تبریک عرض می‌نمایم.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این فرصت را  در اختیار من قرار داد. تا در این جایگاه آموزش ببینم و خدمت کنم؛ به نظر من جایگاه مرزبانی یک محک است که در کنگره به مسافران در حال سفر دوم زده می‌شود که یک سال بعد از رهایی از مواد مخدر و سیگار در چه تعادلی به سر می‌برند و می‌توان به طور خلاصه گفت جایگاه مرزبانی با توجه به آموزش‌های قبلی و جایگاهی که به او داده می‌شود یک تست خودشناسی است.
امیدوارم کسانی که طالب این جایگاه هستند قسمت آنها شود تا در این جایگاه آموزش ببینند و خدمت کنند و از خداوند می‌خواهم در این تست من نیز سربلند بیرون آیم.
ممنون از شما عزیزان که ما را همراهی می‌نمایید.

با تشکر از کلیه خدمتگزاران سایت پارک ملت شهرضا.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .