English Version
This Site Is Available In English

ما به این دنیا آمده ایم که خدمت کرده و آموزش بگیریم

ما به این دنیا آمده ایم که خدمت کرده و آموزش بگیریم

بنام قدرت مطلق « الله »

سومین جلسه از شصت و هفتمین دوره سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار با استادی:  مرزبان محترم مسافر رسام، نگهبانی: مرزبان محترم مسافر مجتبی دبیری: مرزبان محترم مسافر مجتبی با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان» در روز چهارشنبه مورخ بیست و ششم شهریور ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ برگزار گردید.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رسام هستم یک مسافر،
قبل از هر چیزی، خداوند متعال را بسیار سپاسگزارم که بار دیگر پس از دو سال، توفیق حضور در این جایگاه را پیدا کردم؛ این بار در مقام مرزبانی. راستش، هر بار که انسان در این جایگاه می‌نشیند، برای من اینگونه است که گویی چیزی درونم تغییر کرده و این بسیار جالب توجه است.

از آقا محمد و همچنین بچه‌های مرزبانی بسیار تشکر می‌کنم که این فرصت را یک بار دیگر در اختیارم گذاشتند تا به عنوان استاد حاضر شوم. این هفته را به تمامی شما تبریک می‌گویم. به آقای مهندس تبریک خاصی عرض می‌کنم، به خانواده محترمشان، به همه مرزبانان و همچنین مرزبان دیگری که داریم، آقا دانیال عزیز که مرزبان ساختمان بیست هستند. می‌خواستم در اینجا از ایشان تشکر کنم، زیرا به نظر من کار مرزبانان ساختمان بیست سخت‌تر است. این عزیزان ساعت پنج صبح درب‌ها را باز می‌کنند و تا ساعت چهار یا پنج بعدازظهر آنجا حاضرند. به ایشان خداقوت می‌گویم و اگر لطف کنید و به تشویقشان بکنید، بسیار ممنون خواهم شد.

در رابطه با خودم و جایگاه مرزبانی، مرزبان شدن من بسیار ناگهانی اتفاق افتاد. اصلاً نمی‌دانم چگونه همه چیز به سرعت روبراه شد و من مرزبان شدم. خداوند واقعاً لطف بزرگی در حق من کرد، زیرا اگر مرزبان نمی‌شدم احتمالاً دیگر به کنگره نمی‌آمدم؛ چرا که زندگی‌ام به نقطه‌ای رسیده بود که یا باید به راه درست می‌رفتم یا به کلی از مسیر خارج می‌شدم. نمی‌دانم چه شد، ولی این اتفاق واقعاً مرا شاد کرد. این فرصتی که برایم پیش آمد همیشه باعث میشد به صحبت‌های آقای مهندس فکر کنم که می‌فرمایند: «ما اساساً به این دنیا آمدیم تا خدمت کنیم و آموزش ببینیم.»
منی که به کنگره آمدم و در این اتوبان حرکت کردم—که قبلاً به گفته دیگران بسیار سخت‌تر بوده و الان بسیار راحت‌تر شده—خدمت کردن در اینجا بسیار به من کمک کرد، هم از نظر درونی و هم از نظر بیرونی. چون به دلیل تاریکی‌هایی که داشتم، قفل‌هایی به زندگی خود زده بودم و بندهایی به خود بسته بودم که کلیدش فقط در روشنایی یافت می‌شد. پس از آنکه کنگره برایم نمایان شد، اتفاقات بسیار خوب دیگری نیز پشت سر هم برایم رخ داد. هرچه بیشتر پیش رفتم و خدمت‌های کوچکی که پذیرفتم حال مرا به تدریج بهتر کرد و به تبع آن، وقایع بیرونی بهتری نیز برایم رقم خورد. خداوند را بسیار شکر می‌کنم که اینجا هستم.

در رابطه با حساس بودن خدمت مرزبانی، باید بگویم گاهی انسان مجبور است کاری را انجام دهد، زیرا بالادستی‌ها این انتظار را دارند. اساساً قوانین کنگره بر این مبناست که من باید وظایفی را انجام دهم و گاهی انجام این وظایف ممکن است باعث رنجش عده‌ای شود. از آنجا که این رنجش ممکن است به روح افراد آسیب برساند و امکان دارد روابط تیره شود، باید متذکر شوم که این موضوع ذاتِ این جایگاه است و والا من هیچ غرض و دشمنی با هیچکس ندارم. دوستان، این صحبت‌ها تا به اینجا بود. عذرخواهی می‌کنم اگر سخنانم طولانی شد.

بحث دیگری که می‌خواستم خدمتتان بیان کنم، این است که از حضور در اینجا بسیار خوشحالم. اینجا عشق و محبتی جریان دارد که من هر زمان در اینجا حاضر می‌شوم، به عنوان ذره‌ای بسیار کوچک، تنها همین عشق را دریافت می‌کنم و سعی می‌کنم آن را انتقال دهم. همین انتقال است که باعث میشود بتوانم در بازی بمانم. گاهی پیش می‌آید که این عشق را دریافت می‌کنم، ولی فقط برای خودم نگه می‌دارم و آن را خرج نمی‌کنم و به بیرون منتقل نمی‌کنم. به نظر من، اگر جلوی این انرژی را نگیرم و آن را انتقال دهم، چیز بسیار جالبی خواهد شد. عشق از دید من به این شکل است که هرچه بیشتر آن را خرج می‌کنی بیشتر به دست می‌آوری. خدا را بسیار شکر می‌کنم که اینجا هستم و از همگی شما بسیار متشکرم. بابت اینکه زیاد صحبت کردم، پوزش می‌خواهم. امیدوارم همه ما به آن حال خوب و به آن عشقی که به راستی طلب میکنیم، دست پیدا کنیم. به نظر من، این آرزو بهایی دارد که به گمان من همان خدمت کردن است.

خواسته دیگری که از خداوند دارم—حال که اینجا هستم—این است که واقعاً توانایی این را پیدا کنم که از مال خود ببخشم. خدمت کردن از جنس مالی، در بعد مادیاتی که زندگی می‌کنیم، بسیار سخت‌تر است و به نظر من، هنر می‌طلبد.
انشالله این روحیه بیشتر در بنده شکل بگیرد و باعث فهم و درک خدمت کردن در من بشود و واقعاً بفهمم که برای چه دارم خدمت میکنم.

ممنونم که به صحبتهای من توجه نمودید.

 

تایپ و ویراست: مسافر محمد علی لژیون نهم

عکس و بارگذاری: مسافر کوشیار لژیون نهم

وبلاگ نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .