English Version
This Site Is Available In English

صبر: کلیدی ترین ویژگی یک ایجنت

صبر: کلیدی ترین ویژگی یک ایجنت

گفتگو با ایجنت محترم نمایندگی، راهنما مسافر علیرضا، در خصوص هفته ایجنت و مرزبان:

لطفا به رسم جاری در کنگره خود را معرفی نمایید.
⁃ سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس های مصرفی کراک، شیشه، متادون. مدت ۱۰ ماه و یک هفته به راهنمایی آقا فرشید با روش DST با داروی OT سفر اولم طول کشید. مدت رهایی ۸ سال و ۱۱ ماه. در ضمن سفر سیگار داشتم به راهنمایی آقا فرشید. مدت رهایی از سیگار ۸ سال و ۷ ماه. ورزش در کنگره والیبال و بدمینتون.

ایجنت بودن در کنگره ۶۰ چه مسئولیت‌ها و چه بار معنوی‌ای برای شما به همراه دارد و این جایگاه را چگونه تجربه کرده‌اید؟
⁃ خوب در واقع ایجنت طبق تعریفی که دارد رابط بین شعبه از که در آن انتخاب شده و کنگره ۱۴ نفره دیدبانان است. می توان گفت ایجنت را به عنوان پدر و‌ بزرگتر و‌ ریش سفید شعبه انتخاب می کنند که وقتی این تعاریف را بشنویم، مسوولیتها هم مشخص می شود. در واقع ایجنت میوول اجرای قوانین نیست. مسوول نظارت بر قوانین است. به همین خاطر ایجنت باید خودش مشرف به قوانین باشد، دائما در ارتباط با ساختمان سیمرغ و کنگره ۱۴ نفره دیدبانان و فرامین آقای مهندس باشد و‌ نظارت کند که این فرامین به خوبی اجرا شود. بار معنوی آن هم مثل همه خدماتی که در کنگره برای افراد وجود دارد، موقعیتی برای گرفتن آموزش برای خود شخص ایجنت است. به هر حال یک کار مدیریتی را با اطمینانی که به ایجنت شده، به ایشان سپرده شده است که یک چنین تجربه مدیریتی را شاید هر جایی به آن دست پیدا نکند و در کنگره این فضا برایش فراهم شده است. همچنین کسی که به قصد خیر و اینکه یک نفر در این فضا بیاید و به درمان برسد خدمت می کند که هیچ فرقی نمی کند در چه جایگاه خدمتی باشد، حس و حال خوبی کسب می کند که این حس و حال خوب را نزد خانواده خود و جامعه می برد و حال خوب را به همه منتقل می کند.
 
بزرگ‌ترین چالش یا دشواری‌ای که در مسیر خدمت به‌عنوان ایجنت داشته‌اید چه بوده و چگونه توانستید بر آن غلبه کنید؟
⁃ کلا هر زمان که مسوولیتی در کنگره به من داده شد، اعم از مرزبانی، راهنمایی و ایجنتی، بزرگترین چالش در واقع  مواجه شدن با تاریکی های خودم است. یعنی در هر کدام از این جایگاههای خدمتی شرایطی پیش می آید که من با تاریکیهای خودم روبرو می شوم. اگر حواسم باشد عمل سالم را انجام می دهم، اگر حواسم به این تاریکی ها نباشد، قاعدتا آن چیزی را که فکر میکنم به نفعم هست را انجام می دهم. در جایگاه ایجنتی هم پیش می آید که یک رهجویی می آید که ممکن است احترامت را در هنگام مکالمه نگه ندارد. ممکن است چیزی را از تو بخواهد که نباید بخواهد. چنین مواردی ممکن است پیش بیاید. اگر من رسالت خود را به عنوان ایجنت فراموش کنم که تمام هم و غم ماست که یک نفر را که در تاریکی است به روشنایی برسد. ممکن است در این لحظه اولویتهای خودم را در نظر بگیرم، به هم ریخته شوم، به شیوه ای بد پاسخ دهم. تنها چالش این جایگاه و سایر جایگاههای خدمتی این است که آینه می بایست دائما دستت باشد و با خودت هر لحظه روبرو بشوی و در تلاش باشی که بهترین عملکرد را داشته باشی.

به نظر شما تفاوت اساسیِ خدمت ایجنت و مرزبان در چیست و این دو جایگاه چگونه مکمل یکدیگرند؟
⁃ خوب مشخصا تعاریف به طور کامل در شرح وظایف آمده. مرزبانها مجری قوانین در شعبه هستند. یعنی کار اجرایی با آنهاست در حالیکه کار ایجنت نظارتی است. نظارت بر امور و عملکرد مرزبانهاست که مطابق با قوانین کنگره پیش بروند و اگر تخطی هم صورت بگیرد، ایجنت مثل یک پدر با جلسه ای که با مرزبانها می گذارد، گوشزد میکند و دلایل آن را می گوید. اگر توجیه شدند که شدند اگر نشدند و اگر چند بار موضوع تکرار شود، چون ایجنت رابط با دیدبانهاست، می بایست با دیدبان مربوطه در میان بگذارد. به طور کلی ایجنت کارش کار اجرایی نیست. کارش نظارتی است. مرزبانها کار را انجام می دهند و وظیفه ایجنت این است که اجازه دهد حتی مرزبانها  خطا هم داشته باشند ولی تصمیم را خودشان بگیرند. مگر آنکه واقعا جایی حیاتی باشد که ممکن است به ضرر شعبه تمام شود و آن خطا را گوشزد نماید. چون مرزبانان ۱۴ ماه فرصت دارند که چنین جایگاه پر اهمیت را تجربه کنند، اگر قرار باشد ایجنت دائما تصمیم بگیرد و امر و نهی کند، به جای آنکه انرژی کسب کنند انرژی از دست می دهند و از خدمت خود خسته می شوند.

چه پیامی برای اعضای کنگره ۶۰ دارید که امروز شاید در جایگاه‌های دیگر خدمت می‌کنند، اما در آینده ممکن است به ایجنتی یا مرزبانی برسند؟
⁃ اول از همه بابد بگویم، جایگاه بالاتر و پایینتر در کنگره وجود ندارد. ممکن است یک نفر در یک جایگاه خدمتی که شاید به ظاهر پایین یا کوچک باشد، چنان عملکرد خوبی نشان دهد و همه کارهای محول شده را با حس خوب انجام دهد و آن حس خوب واقعا کمک کند. مثلا در سایت، زمانی که من در آکادمی راهنمای تازه واردین بودم، خیلی از بچه های تازه وارد از طریق سایت با کنگره آشنا شده بودند. حتی بعضی با خواندن یک دلنوشته در سایت ترغیب به درمان اعتیاد شده بودند. یعنی خدمتی که نویسنده آن دلنوشته انجام داده، ده نفر ایجنت مثل من هم نتوانند انجام دهند. چون توانسته یک نفر را از لشگر تاریکی به لشگر روشنایی بیاورد. فقط شاید به فردی در جایگاه خدمتی به واسطه کسوت احترام بیشتری می گذاریم ولی جایگاههای خدمتی هم مثل هم هستند و تفاوتی ندارند. سیستم کنگره به این صورت طراحی شده که از کسی که وارد چنین فضایی می شود به اندازه دانایی و آگاهیی که دارد، بتواند نقش خود را به خوبی ایفا نماید. مثلا از یک فرد در سفر اول انتظار دارد، داروی خود را منظم استفاده کند. زمان خواب خود را تنظیم نماید. به پارک بیاید. کمی جلوتر دبیر لژیون شود. به هم لژیونی های خود خدمت کند. بعد از رهایی دبیر و نگهبان جلسات بشود. هر چه ویش می رود زمین بازی بزرگتر می شود. اگر من بزرگتر نشوم، اجازه بازی در این زمین بزرگتر به من نمی دهند. برداشت من این است که وقتی به من اجازه ایجنت شدن در این شعبه را به من دا‌ده اند، در واقع یک زمین بزرگتر را به من داده اند که با داشتن ۱۴ ماه زمان بازی کردن را در این زمین یاد بگیرم. در انتهای این ۱۴ ماه یا بازیکنی می شوم که بازی را بلد است و یا نه. بستگی به نوع رفتار و عملکردم دارد. شاید مجبور شوم برگردم و خیلی جایگاههای قبلی را تکرار کنم و به مرتبه ای برسم که بتوانم خدمت بهتری انجام دهم.

اگر بخواهید تنها یک ویژگی کلیدی برای یک ایجنت موفق یا مرزبان موفق نام ببرید، آن ویژگی چیست و چرا؟
⁃ در کل اگر بخواهم برای جایگاه ایجنتی بگویم به نظر من نظارت همه جانبه، اعم از بخش خدمتگزاران، مسافران، ورودی ها و خروجی ها و تفکر بر روی شعبه می تواند یک ویژگی کلیدی باشد. شاید مشکلی وجود داشته باشد که باید روزها به آن فکر کنم و با کمک و مشورت دیدبان های محترم بتوانم به نتیجه ای برسم. ولی مهمترین ویژگی به نظر من صبر است. در کار یک ایجنت انتظار اینکه سریع همه چیز درست شود، انتظاری واهی است و بدتر همه چیز را خراب می کند. آن واژه کلیدی را می توان "صبر" نامید.

خدمت در کنگره ۶۰ چه تأثیری بر زندگی شخصی، روابط خانوادگی و حتی نگاه شما به جهان گذاشته است؟
⁃ من هر چقدر خدمتهای مختلفی را تجربه کردم، مثلا در دوره ای که مرزبان بودم، پس از پایان دوره مرزبانی حس کردم منیتی که داشتم را دیگر ندارم. پس از یک سال و نیم از زمانی که جایگاه راهنمایی را کسب کردم، متوجه شدم تا تزکیه و پالایش را از خودم شروع نکنم بر روی رهجوهایم هیچ اثری ندارد توصیه های من برای تزکیه و پالایش. تا زمانی که من خودم دست از یک سری ضد ارزشها بر ندارم ، با اینکه صحبتهایم را می شنوند حرفهایم اثربخش نیست. شروع به تزکیه و پالایش بر روی خودم نمودم. خیلی از مسائلم را سعی کردم درست کنم و چون مسیر ارزشهاست، هر چه گذشت هم حال خودم بهتر شد و همحال رهجویانم. وقتی ایجنت شدم این موضوع خیلی بیشتر شده و حواسم خیلی بیشتر به کارهایم جلب شده است. در همه جوانب خیلی بیشتر مراقبم. چون تجربه قبل را هم دارم، حس میکنم اگر پایم را در مسیر کج بگذارم قاعدتا حال شما را خراب می کند. حتما این اتفاق می افتد. اصلا مزه این بازی به همین است. چرا به فردی می گویند بروو ایجنت جایی شو. مگر احتیاجی دارند؟ این همه فارغ التحصیلان رشته های مدیریت و MBAوجود دارد. خوب به آنها این پیشنهاد را چرا ندادند؟ کنگره این فضا را برای من فراهممی کند که خودم را چکش کاری کنم، که اثر آن را در شعبه ببینم. در واقع باید تزکیه از خودم شروع شود تا احوال شعبه هم خوب شود.

در پایان اگر تشکر، قدردانی و یا نقطه نظری دارید، بفرمایید.
⁃ من از صمیم قلب از همه شما تشکر می کنم. این هفته را هم به تمامی مرزبانان، ایجنتها و دیدبان کنگره، به خصوص دیدبان محترم رابط شعبه خودمان آقای مجدیان تبریک می گویم و امیدوارم همگی حال خوش را تجربه نمایید و سلامت باشید.

گردآوری مطلب: مسافر هادی(لژیون۵)
ارسال: مسافر حمید
ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لویی‌پاستور)

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .