به مناسبت هفته ایجنت، با ایجنت بخش همسفران نمایندگی یوسُف به گفتگو نشستیم تا بتوانیم از تجربههای ایشان در این دوره خدمتی استفاده نمائیم.
لطفاً به رسم کنگره خود را معرفی و بفرمائید تاکنون در کنگره چه خدمتهایی داشتهاید؟
سلام دوستان سمیه هستم همسفر مجتبی؛ با ۹ سال تخریب شیشه وارد کنگره شدیم،۱۱ ماه به روشDST با دارویOT سفر کردیم،راهنمای خودم خانم سمیه، راهنمای مسافرم جناب آقای عیوضی، رهایی ۱۰ سال و ۶ ماه، ورزش خودم ایروبیک و ورزش مسافرم والیبال میباشد. خدمتهایی که در کنگره انجام دادم؛ نگهبان، دبیر، مشاور تازه واردین، راهنما و در حال حاضر ایجنت که در خدمت شما هستم.
یک همسفر چه نقشی در به رهایی رسیدن مسافرش دارد؟
همانطور که میدانیم نقش همسفر در کنگره خیلی پررنگ میباشد، آقای مهندس به بنیان خانواده خیلی اهمیت میدهند و خودشان نیز به همراه خانواده در کنگره هستند؛ خانم آنی بزرگ از اولین همسفران کنگره۶۰ هستند و همینطور استاد امین و خانم آنی کماندار و خانم شانی عزیز در کنگره حضور دارند و حضور این عزیزان در کنار آقای مهندس، نقش همسفران را در کنگره پررنگتر میکند. حالا من همسفر وقتی وارد کنگره میشوم، در ابتدا تاریکیها و ضدارزشها را در مسافرم میبینم و مدام از خودم میپرسم که چرا من باید در این جایگاه باشم و چرا باید بار شخص دیگری را به دوش بکشم؟ بعد از مدتی که در کنگره آموزش میگیریم و ماندگار میشویم، جناب آقای مهندس دژاکام میگویند؛ هیچ نفسی بار نفس دیگر را نمیکشد، یعنی منِ سمیه اگر سالها در تاریکی اعتیاد در کنار مصرفکنندهام بودهام، مصداق عدالت است و باید در این نقطه قرار میگرفتم. چرا که شاید من مواد مصرف نکرده باشم، ولی تاریکیهایی داشتهام که باید در مسیر زندگی، همگام با یک مصرفکننده زندگی میکردم.
حالا شما فرمودین نقش همسفر چیست؟ اگر منِ همسفر از زمان ورودم به کنگره، در واقع از لحاظ ذهنی مسافر را رها کنم و به بازسازی جسم و روان خود بپردازم، موفق هستم. سیستم ایکس ما همسفران، در سالهای تخریب اعتیاد آسیب دیده است، افکار منفی و حسهای آلودهای که به واسطه بودن در کنار یک مصرفکننده در من رشد کرده است؛ مانند کینه، نفرت، ناامیدی، ترس از آینده و زندگی، سیستم ایکس مرا تخریب کرده است. در کنگره اگر فرمانبردار راهنما و گوش به فرمان قوانین باشم و سعی کنم آموزشها را ذرهذره عملی کنم، حال خوب را ذرهذره برای خود کسب میکنم، آن وقت میتوانم بال پرواز مسافرم باشم و بدانم آسیبهایی که مسافرم ناخواسته به من وارد کرده، درواقع عمدی نبوده است. ما در کنگره یاد میگیریم که فرمانروایی عقل افرادی که از افیون استفاده میکنند، دیگر به دست عقلشان نیست، همین موضوع به من همسفر آرامش میدهد تا بتوانم در کنار مسافرم باشم نه در مقابل او. وقتی من و مسافرم در یک تیم قرار بگیریم و از گذرگاه سخت ضدارزشها که میتواند مواد، الکل یا هر ضدارزش دیگری باشد، به سلامت عبور کنیم، همانطور که همه شما عزیزان میدانید، کنگره فقط درمان اعتیاد نیست و در واقع احیای انسان است. ما اگر در این سفر همراه باشیم و به عنوان همسفر موفق عمل کنیم، میتوانیم برای مسافر خود آرامش را به ارمغان بیاوریم تا بتواند یک سفر خوب و با کیفیت را سپری کند و انشاءالله وارد سفر دوم شود. البته در سفر دوم هم همسفر نیز باید همگام باشد.
من زمانی که لژیون داشتم و راهنما بودم به رهجوهای خود میگفتم؛ وقتی مسافر رها میشود، دقیقاً مانند روزی است که یک نوزاد متولد میشود، ما نباید فکر کنیم که تمامی ضدارزشها در مسافر به یکباره حل میشود، بلکه ذرهذره این اتفاق خواهد افتاد. همانطور که آقای مهندس میگویند: «مدت جهان بینی، در کنگره زمانی ندارد و بستگی به تلاش و نگرش فرد، گرفتن آموزشها و عملی کردن آن دارد.» انشاءالله که همگی بتوانیم همسفرهای خوبی بوده ودر ابتدا برای رشد خودمان و در ادامه برای مسافر و اعضای خانواده خود، بال پرواز باشیم.
خدمت کردن در کنگره برابر است با حال خوب، چرا عدهای با خدمت کردن، این حال خوب را تجربه نمیکنند؟
خدمت در کنگره، کمک میکند افراد به حال خوش برسند، حالا چرا بعضی از عزیزان این حال را کسب نمیکنند؟ اولین نکته این است که باید ظرفیت آن جایگاه در شخص ایجاد شده باشد. حال این سوال پیش میآید که ظرفیت چگونه ایجاد میشود؟ با فرا گرفتن آموزشها و فرمانبردار بودن و بقیه مسائلی که روال کار کنگره میباشد. اگر عزیزی در طول خدمت، دچار گره مسئولیت و گره قدرت شود یا وارد حاشیه و معرکهگیری شود، درواقع نتوانسته است در آن جایگاه به درستی خدمت کند. با شناخت و معرفت از اینکه چرا در این جایگاه قرار گرفتهایم، میتوانیم با حال خوش خدمت کنیم. ما آموختهایم برای خدمت و آموزش به زمین آمدهایم؛ خدمت یعنی اینکه به بندگان خداوند بدون هیچ چشمداشتی خدمت کنیم و در آن جایگاه منِ باید یکسری مسائل را آموزش ببینم و اجرایی کنم . یعنی هم آموزش میدهم و هم آموزش میگیرم. اینگونه است که تعادل برقرار میشود و شخص به آن حال خوش دسترسی پیدا میکند.
اگر من در جایگاه خدمتی، فکر کنم که همه چیز را میدانم و به بقیه افراد آموزش میدهم، نقطه سقوط من است. همانطور که میدانیم، هر هفته یک سیدی از آقای مهندس منتشر میشود و ما باید جلسات چهارشنبهها را نیز پیگیر باشیم و گوش دهیم و هر هفته بهروز باشیم، تا درواقع، آن حال خوش را در خدمت کسب کنیم و همیشه آرم و لگوی کنگره که عدالت، معرفت و عمل سالم است را مدنظر داشته باشیم. گاهی اوقات ما به ظاهر یک عمل نیک را انجام میدهیم ولی چون آن عمل، عمل سالمی نیست ما را وارد حاشیه میکند، وقتی که ما دچار حاشیه شویم و از وادی کنگره و آموزشها دور شویم، دچار معرکهگیری شده و هم برای خودمان و هم برای سایر اعضاء مشکل ایجاد خواهیم کرد و نمیتوانیم آن حال خوش را کسب کنیم. ولی اگر در جایگاه خدمتی، تابع قوانین باشیم و به درستی عمل کنیم، هم حال خوش برای خودمان کسب میکنیم و هم اطرافیان از ما انرژی مثبت میگیرند.

صحبت شما به عنوان ایجنت، با همسفرانی که مسافر آنها درست سفر نمیکند و برگشت میخورد، چیست؟
همانطور که همه ما میدانیم مثلث درمان؛ جسم، روان و جهانبینی است. اگر یک مسافر برگشت میخورد یا نمیتواند در مدت ۱۰ یا ۱۱ ماه سفر خود را به درستی به پایان برساند، قطعاً یکی از این سه ضلع یا هر سه ضلع را رعایت نکرده است. آقای مهندس در یکی از سیدیهای خود میفرمایند: «خروجی سفر یک مسافر خوب و همسفر خوب، یک سفر خوب و استاندارد میشود، خروجی سفر یک مسافر خوب و همسفر بد؛ یک سفر بد اما موفقیت آمیز و خروجی سفر مسافر بد و همسفر خوب، سفر سخت و طولانی اما در نهایت موفقیتآمیز خواهد شد». این یک نقطه امید برای همسفراست.
روش کنگره روش الگویی میباشد، ما در کنگره یاد گرفتیم صبر و استقامت را پیشه و در کنارش تلاش و حرکت کنیم تا به آرامش برسیم. همسفری که مسافر بد دارد، باید تمام تلاشش این باشد که روی خودش کار کند، درواقع با تغییر رفتار و آموزشهایی که در کنگره در مورد صورت مسئله اعتیاد، روشDST و آشنایی با مسیر درمان کسب میکند، میتواند به مسافر خود کمک کند. یعنی وقتی کنگره میآید و آموزشها را میگیرد، آن آرامش را به خانه ببرد و مسافر این تغییر را در خانه ببیند. همسفر باید بتواند مسافرش را با یک واقعیت روبرو کند که اگر تلاش کند و در مسیر و فرمانبردار راهنما باشد، میتواند سفر باکیفیت و درستی را انجام دهد و به رهایی برسد.
درواقع اگر بخواهم رابطه همسفر و مسافر را تشبیه کنم؛ همسفر کوکِ ساز مسافر است، میتواند با عشق و محبت و آموزشهایی که در کنگره فرا گرفته است و با عملی کردن آنها ساز (مسافر) را در شرایطی قرار دهد که زیباترین صداها شنیده شود و بتواند مسافر را در مسیر درمان قرار دهد و یا بالعکس، میتواند با نیروهای منفی، نفرت، خشم، کینه و ناامیدی درواقع صدای ساز را، به صدای ناهنجار و آزاردهنده تبدیل کند. در واقع رفتار همسفر در خانه و در کنار مسافرش، میتواند مسیر و بستر را برای درست سفر کردن مسافر مهیا کند.
خدمت در جایگاه ایجنتی چه حس و حالی دارد؟
با اینکه مدت زمان کمی از جایگاه ایجنتی من گذشته است؛ میتوانم بگویم خدمت در کنگره، درهر جایگاهی برای شخص سراسر خیر و برکت میباشد. درهایی از علم و آگاهی به روی خدمتگزار گشوده میشود که میتواند خودش را رشد و ارتقاء دهد. خدمت در جایگاه ایجنت، بار آموزشی بسیاری دارد، به این دلیل که ایجنت با تمام اعضای شعبه در ارتباط است و همین امر باعث میشود که سازندگی در خود شخص اتفاق بیفتد. در مورد حس و حالم در شعبه یوسف؛ من حدود ۱۴ سال است که در کنگره هستم و خدا را شاکرم بعد از رهایی و درمان، خداوند و اقای مهندس به من اجازه خدمت دادند؛ امسال به عنوان ایجنت در بخش همسفران در خدمت اعضای شعبه یوسُف هستم، همسفرانی پر از عشق، که گویی سالهای سال است که یکدیگر را میشناسیم و به هیچ عنوان احساس غریبگی و غربت نکردم. آقای مهندس درآموزشهای خود به ما میفرمایند: «ایجنت مانند ریشسفید نمایندگی است و کار اجرایی را مرزبانهای محترم انجام میدهند و ایجنت میتواند نماینده صلح و آرامش در شعبه باشد که اگر اعضاء مشکل و یا مسئله ای داشتند با ایجنت مطرح کنند. ایجنت محرم اسرار شعبه و اعضا است و در نهایت انسجام اعضای نمایندگی میتواند با عمل سالم ایجنت و گروه مرزبانی، رشد و ارتقاء یافته و حال خوش برای اعضاء رقم بخورد.
از ایجنت گرامی که وقت ارزشمند خود را برای انجام مصاحبه در اختیار ما گذاشتند، صمیمانه سپاسگزاریم.

طراح سوال و انجام مصاحبه: همسفر فرح رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
عکاس، ویرایش و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
136