اولین جلسه از دوره اول جشن هفته ایجنت و مرزبان همسفران کنگره۶۰ نمایندگی هاتف، به استادی ایجنت گروه خانواده، همسفر ناهید، نگهبانی، مرزبان همسفر مریم و دبیری مرزبان همسفر اعظم، با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان»، روز یکشنبه ۲۳ شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند بزرگ را بسیار شاکرم که به من فرصت داد تا امروز در خدمت شما باشم. هفته ایجنت و مرزبان را به همه شما، به مرزبانان این دوره، و دوره جدید تبریک عرض میکنم. ابتدا تشکر و قدردانی ویژه از همه شما، بهخصوص راهنمایان نمایندگی دارم که بسیار زحمت کشیدند. وقتی تزئینات سالن را دیدم، حس و حال خوبی گرفتم. مشخص است که پشت این برنامه، حس و حال خوبی بوده و من این حس و حال شما را دریافت کردم.
ایجنت و مرزبان دو نیرویی هستند که در نمایندگی خدمت میکنند، در واقع دو رکن اساسی و اصلی، محسوب میشوند. ایجنت بهعنوان فرد بزرگتر و ریشسفید نمایندگی شناخته میشود. درست است، کار اجرایی ندارد؛ اما کاری که بر عهده دارد بهنظر من سختتر از کار اجرایی است؛ زیرا وظیفه یک ایجنت این است، که در نمایندگی الگویی از صلح و محبت باشد. او باید بتواند بین اعضای نمایندگی، مرزبانان و راهنمایان و بهعنوان نگهبان راهنمایان، محبت، صمیمیت و همدلی برقرار کند. در واقع ایجنت رابط بین مرزبانان، اسیستانت و دیدهبان است.
مرزبانی خدمت بسیار سختی است؛ زیرا باید در دو بخش کار خود را انجام دهد، هم بخش اداری، دفتری، مرزبانی نمایندگی، و هم وظیفه برقراری نظم و اجرای قوانین در نمایندگی را بر عهده دارند. به نظر من، برقراری نظم، ایجاد مهربانی و ارتباط با همسفران خیلی سختتر از وظیفه اول است؛ زیرا باید بهگونهای با افراد رفتار کنند، که هم احساس خوب خود را به آنها منتقل کنند و هم قوانین را بهخوبی اجرا نمایند. بهترین تعبیر برای مرزبان به فرموده آقای مهندس: «راه رفتن روی گداختههای آتش است».
بین خدمت در کنگره و خدمت در بیرون از کنگره فرق وجود دارد. خیلی از افراد در بیرون از کنگره کارهای خیرخواهانه انجام میدهند و خیر هستند؛ اما خدمتی که در کنگره و در جمع اعضای آن انجام میشود تفاوت دارد، زیرا در جمعی خدمت میکنی که مانند آینه درون خودت را به تو نشان میدهد. خدمت مرزبانی آینه صیقل است و بازخوردی که از رفتار دیگران میگیرد، درون او را قشنگ و شفاف به خودش نشان میدهد.
متنی را خواندم که میگفت: بهشت خداوند در یادگیری و خدمت است. زمانی که شخص در جایگاه مرزبان قرار میگیرد، یک شخم اساسی در درون او زده میشود. وقتی میخواهند زمینی حاصلخیز شود و بذری در آن بکارند؛ باید شخم زده شود. فردی که در خدمت مرزبانی قرار میگیرد، در مدت ۱۴ ماه، درونش حسابی شخم زده میشود؛ زیرا باید قوانین را کاملاً اجرا کند. از طرفی در بین افرادی است که قبلاً با او هملژیونی بوده، یا با آنها ارتباط داشته است و از طرف دیگر؛ باید قوانین را کامل اجرا کند. نکتهای که در این جایگاه مهم است، این است که وقتی من در جایگاه خدمت قرار میگیرم، ناخالصیهای درونم را بپذیرم و در هر برخوردی که با دیگران به وجود میآید، خودم را نیز شریک بدانم، اینجا است که ارتقاء من آغاز میشود.
شما میبینید کسانی که مرزبان هستند، در دوره خدمت بسیار تغییر کردهاند؛ زیرا در طول این مدت اتفاقاتی میافتد که باعث میشود درون آنها تغییراتی به وجود بیاید و تبدیل شوند، و پس از اتمام دوره مرزبانی نیز ترخیص میشوند. گفتیم کار خدمت مرزبانی مانند، راه رفتن روی گداختههای آتش است. میدانید، سنگی که از معدن بیرون میآورند دارای ناخالصیهایی است. برای جدا کردن این ناخالصیها؛ باید سنگ در کوره ذوب شود و به دمای بالا برسد تا بتوانند ناخالصیهای آن را جدا کنند. خدمت مرزبانی هم دقیقاً به همین صورت است. وقتی فردی رفتاری را میبیند یا صحبتی را میشنود، داغ میشود و میخواهد واکنش نشان دهد، به خودش میآید و میگوید: من نباید واکنش بد نشان دهم؛ باید صبور باشم و نقطه تحملم بالا برود. این همان جایی است که ناخالصیهای وجودش جدا میشود. در واقع فلز وجودی او تغییر میکند و تبدیل میشود.
در بخشی از دعای کنگره۶۰ میگوییم: «خدایا ما را از قهر به مهر هدایت کن». قهر در واقع همان ناخالصیهای درون مانند: کینه، دشمنی، نفرت، حس انتقام و سایر حسهای منفی است. این ناخالصیها بهراحتی به مهر تبدیل نمیشوند؛ بلکه باید از وجودمان جدا شوند تا بتوانیم تغییر کنیم و تبدیل شویم.
مطلب دیگری که درباره ایجنت و مرزبان میتوانم بگویم این است که گویی دارند دیکته مینویسند؛ باید در تمام لحظات حواس آنها به چیزی که مینویسند باشد. به یاد دارید، وقتی در مدرسه دیکته مینوشتید اگر یک کلمه جا میماند، چندین کلمه بعدی هم نوشته نمیشد، همین باعث میشد نمره کم شود؟ ایجنت و مرزبان هم باید همیشه هوشیار باشند، در تمام لحظات چشمها باز باشد، نمایندگی را بهخوبی ببینند و حواس آنها به دیکتهای که مینویسند باشد، نباید تمرکز خود را از دست بدهند.
من در اینجا از همسفر آمنه، ایجنت قبلی صمیمانه تشکر میکنم. ایشان بسیار خوب نمایندگی را هدایت کردند و آن را به من سپردند، و من هم این خدمت را به فردی که قرار است بعد از من ادامه دهد، میسپارم. جایگاهها میآیند و میروند اگر ماندنی بود نوبت به ما نمیرسید.
نکته مهم دیگر در خدمت این است که ظرفیت درونی ما باید به اندازه خدمت باشد تا آن خدمت نصیب ما شود. روزی که میخواستم خدمت را از همسفر آمنه تحویل بگیرم، از ایشان خواستم توصیهای به من کنند. ایشان گفتند: ایجنت؛ باید وادی اول را اجرایی کند. و من به خوبی دریافتم که باید با تفکر عمل کنم. در پیام وادی اول بیان شده است: «با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود». اگر ایجنت تفکر نکند، نمایندگی به سوی زوال میرود؛ اما با تفکر، ساختارها استوار و پایدار خواهد ماند.
ایجنت و مرزبانان؛ باید از خواستههای درونی خود بگذرند، از اینکه دل آنها چه میخواهد عبور کنند و آنچه به صلاح و مصلحت نمایندگی است، بر خواستههای خود مقدم بدارند، تا بتوانند نمایندگی را به بهترین شکل هدایت کرده و در این مسیر موفق باشند. در پایان، این چند بیت شعر را به مرزبانان گرامی تقدیم میکنم: پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را؛ تا که تصویری برای خویش دیدم خویش را؛ خویش خویش من هم اینک از در صلح آمده است؛ بس که گوش از خلق بستم تا شنیدم خویش را؛ بزمسازان جهان می از سبوی پر خورند؛ من تهی پیمانه بودم سر کشیدم خویش را؛ اشک و من با یک ترازو قدر هم بشناختیم؛ ارزش من بین که با گوهر کشیدم خویش را؛ شمعم و با سوختن تا آخرین دم زندهام؛ قطره قطره سوختم تا آفریدم خویش را.
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر اعظم و مسافر احمد
تایپیست: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوازدهم)
عکاسخبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروا (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
243