جلسه دوم از دوره هشتم جلسات لژیون سردار نمایندگی شفا مشهد، با استادی مسافر امین، نگهبانی مسافر جواد، دبیری مسافر رضا و خزانهداری مسافر عطا با دستور جلسه "هفته ایجنت و مرزبان" یکشنبه 23 شهریورماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم مسافر.
از نگهبان لژیون سردار، ایجنت محترم، گروه مرزبانی و راهنمای عزیزم ممنونم که به من اعتماد کردند و اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم.
پذیرفتن استادی لژیون سردار در ابتدا برایم کمی مشکل و دلهرهآور بود و مصمم نبودم؛ اما یاد سیدی «تغییر» آقای مهندس افتادم که هفتهٔ گذشته شنیده بودم. وقتی آن را گوش کردم، نوشتهام که «من تا تغییر نکنم…»؛ طبیعتاً اگر فقط روی درمان زوم کنیم و تغییر در رفتار و جهانبینی را جدی نگیریم، توفیقی حاصل نمیشود. اگر من دوباره همان افکار و کارهای گذشته را داشته باشم (مثل ترک جلسات یا نیامدن به جلسه) طبیعتاً تغییری رخ نخواهد داد. بنابراین تصمیم گرفتم حتماً شرکت کنم؛ هر چند شاید اسمش لجبازی یا «بدل» باشد (در سیدی «بدل» در اینباره صحبت میشود). گفتم این کار را انجام میدهم تا جلوی نیروی منفی را بگیرم.
همچنین فکر کردم اگر الان این کار را نکنم، دو روز بعد نمیتوانم به رهجوی خودم یا حتی به فرزندم چیزی را توصیه کنم؛ چون باید خودم اول آن را اجرا کنم. نمیتوانم به بچهام بگویم «گوشی را کنار بگذار» یا «از اینستاگرام بیرون بیا»، در حالی که خودم سه ساعت در اینستاگرام باشم و انتظار داشته باشم او حرفم را گوش کند. برای همین تصمیم گرفتم حتماً در این لژیون شرکت کنم و امیدوارم جلسه خوب و پرباری داشته باشیم.
یک مطلب دیگر اینکه دربارهٔ الگو بودن: آقای مهندس خیلی تأکید میکنند که از طبیعت الگو بگیریم، اما من میگویم در مقیاس کوچکتر از خودِ کنگره الگو بگیریم. کنگره بهویژه در شرایطی که بسیاری از افراد وضعیت مساعد مالی نداشتهاند، از جمله خود من چهکار کرد که از قالبهای قدیمی عبور کرد و امروز توانست سرمایهگذاریهایی انجام دهد؟ چگونه با خدمات رایگان، آموزش، عشق و محبت، مجموعهای از افراد را بهعنوان راهنما، مرزبان و دیگر خدمتگزاران شکل داد و سیستم را به این زیبایی چرخاند؟ این یک الگوست که میتوان از کنگره گرفت.
کنگره یک وسیله است و لژیون سردار هم وسیلهای در مقیاس کوچکتر است. منظورم از «وسیله» این است که هدفِ نهایی نیست؛ هدف، نتیجهایست که من از آن میخواهم.
در لژیون سردار تمرین میکنیم: تمرین خوب بودن، تمرین زندگی و تمرین بخشش. عمل کردن به حرفهایی که در کنگره گفته میشود در بیرون از کنگره بسیار سخت است، اما ما تلاش میکنیم آن را عملی کنیم. من تلاش میکنم خوب زندگی کنم و فرزندم را هم همانگونه تربیت کنم. همین برایم کافیست.
.jpg)
در ادامه، هفتهٔ ایجنت و مرزبانان را داریم. همینجا این هفته را به ایجنت محترم و همهٔ مرزبانان تبریک میگویم. من اهل شعار دادن نیستم؛ اعتقاد دارم تا زمانی که خودم کاری را انجام ندادهام، آن را به کسی توصیه نمیکنم. ممکن است خیلیها فقط حرف بزنند، اما من تلاش میکنم عمل کنم. نمیخواهم شعار بدهم ولی اگر در توانم باشد، کمک میکنم. برای مثال، اگر در توانم باشد پنج میلیون تومان برای هر جشن پاکت بگذارم، خوب است؛ اما اگر توانم کمتر است، حتی صد یا دویست هزار تومان نیز خدمت است. مقدار کمک به توانایی هر فرد بستگی دارد.

مدتی پیش یک جمله در کنگره ذهنم را درگیر کرده بود که درست متوجهاش نمیشدم: «کنگره به ما نیاز ندارد؛ ما هستیم که به کنگره نیاز داریم.» همیشه با خودم میگفتم چرا اینطور گفته میشود؟ مگر کنگره نیاز ندارد؟ اما بعدها فهمیدم منظور این است که اگر من نباشم یا کمک نکنم، سیستم کنگره خیلی تغییر نمیکند؛ یک نفر دیگر جای من را خواهد گرفت. درحالیکه من به کنگره نیاز دارم چون اگر کنگره نباشد، من دچار مشکل میشوم. کنگره فقط جسم ما را درمان نکرد؛ جهانبینیِ ما و در پی آن روان ما نیز در اینجا درمان شد. خیلیها برای مشاورهٔ روان چقدر باید هزینه کنند؟ اما اینجا با حضور در جلسات و آموزشها، بسیاری از مشکلات روانی و بههمریختگیها بهتر میشود.
مجدداً هفتهٔ ایجنت و مرزبانان را تبریک میگویم و از این عزیزان تشکر میکنم.
من همیشه سعی کردهام در حد توانم خدمت کنم؛ چه در لژیون و چه در شعبه. یک کارت کنار گذاشتهام و در آن صد، دویست، سیصد تومان میگذارم و جمع میکنم تا مبلغ لازم برای عضویت مجدد در لژیون سردار فراهم شود. تلاش میکنم چون چیزهایی که در بیرون نتوانستم به دست بیاورم، اینجا به دست آوردم. شاید خیلی کتاب خواندم ولی به من کمکی نکرد، اما اینجا مشکلِ اصلیِ من حل شد. تا توان دارم قدر این مکان را میدانم.
ممنونم که به مشارکتم گوش کردید.
.jpg)
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
عکاس: مسافر صابر ل11
تایپ: مسافر مجتبی ل16
تنظیم و ارسال: مسافر احمد ل18
- تعداد بازدید از این مطلب :
75