خلاصه سیدی؛ "هرس"
اکثریت ساختارها را که نگاه میکنیم یا خیلی دلی هستند یا خیلی قانونی و هر کدام به یکطرف گرایش پیدا میکنند و به مقصد نمیرسند، اما در کنگره، به دلیل داشتن جهانبینی و آموزشهای آقای مهندس بین محبت و اجرای قوانین، تعادل ایجاد شده است؛ زیرا این آموزشها از مرحله عقل، به قلب افراد، منتقل میشود ولی خیلی انسانها هستند که مفاهیم را در ذهن و عقل خود آموختهاند و هنوز به قلبشا راه باز نکرده است و اینجا تصور عاقل و دانا بودن خودش خطرناک میباشد.
اگر بخواهیم تعریفی از بد و خوب بودن انسانها بگویم؛ انسان بد، کسی است که خودش را انسان خوب و انسان خوب، شخصی است که خودش را انسان بد میداند ولی انسانهای دانا، میدانند که هنوز باید آموزش بگیرند و ممکن است دچار اشتباه بشوند. چنین انسانیهایی بهدلیل نداشتن منیت، قدرت عذرخواهی کردن و دوباره از نو ساختن را دارند.
در سیدی (گره قدرت) توان و قدرت اینگونه تعریف شده است: توان انجام کاری یا توان انجام ندادن کاری است، در واقع گاهی توان انجام ندادن کار، خودش قدرت میباشد.
در هستی همه مدلهای وجود دارد که هر کدام تکرار میشوند. مهمترین مدل، مدل درختی است. حتی سلولهای عصبی و نقشه کیهان هر دو شبیه ساختار درخت هستند یا بیماری سرطان رشد درختی دارد و همچنین در تدریس و آموزش جهانبینی، از مدلهای درختی استفاده میگردد، منظور اینکه یک کیهانِ عظیم به شکل درخت و یک سلول کوچک هم همینطور است که در زمین باعث حیات شدهاند.
برای توضیح شبیه بودن جهانبینی کنگره با درخت؛ در سیدی (پیوندهای نامیمون) میگوییم که: "پیوند نامیمون" مثل پیوند انسان با تاریکیهایی چون اعتیاد، اضافه وزن، خواستههای نامعقول و ... است. نیروهای تاریکی از خود زایش و حیات ندارند و برای رشد خودشان به یک انسان پیوند میخورند، که معمولاً با وارد کردن ضربه جسمی و عاطفی شروع میشود، سپس برای رشد خود، انرژی جذب میکنند، زمانی که شما به چیزی فکر کنید و مدام آن را تکرار و تکرار کنید، آن از شما انرژی میگیرد و شاخه میدهد که در اینجا باید شاخههای، خواستهی نامعقول را هرس کنید تا پیوند قطع گردد و بالعکس پیوند خوب هم داریم "پیوند میمون" که پیوند مبارک میباشد.
بعضی از درختان مثل سرو با وجود زیبایی و سرسبزی، در یک جهت رشد کردهاند؛ یعنی میوه ندارند.
// سرو از قامت خویشش به کمالی نرسید
قدر خویشت بشناسی به جهان سبزتری//
هرس کردن درختان، باعث رشد متقارن آنها میشود؛ چون نور بیشتری دریافت میکنند و میوه بیشتری میدهند، این نور علم است و آب محبت، که از خاک توسط ریشهها دریافت میگردد.
خواستههای انسان باید متقارن باشند؛ زیرا برای رشد، هم به علم نیاز دارد هم به محبت.
درختی محکم میشود، که ریشههای محکمتری داشته باشد؛ یعنی نباید به ریشهها زیاد آب دهیم تا خودشان به دنبال آب بروند، آب یعنی محبت؛ وقتی بیش از اندازه به دیگران و فرزندانمان، محبت و امکانات بدهیم، ضعیف و سست خواهند شد.
انسان در سختی بزرگ میشود؛ یعنی ریشهها میگردند و آب را پیدا میکنند،
انسانهای با اصل و نسب که میگویند ریشه دارند، در سختیها، زندگی خود را ساختهاند.
تایپ: مسافر فرهاد قسمت مرزبانی
تنظیم و ارسال: مسافر جهانشاه لژیون هفدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
193