English Version
This Site Is Available In English

کنگره را به عنوان یک حقیقت می‌بینم

کنگره را به عنوان یک حقیقت می‌بینم

جلسه‌ چهاردهم از دوره‌ سی و چهارم سری کارگاه‌‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر علیرضا ، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر حسین، با دستور جلسه « وادی هفتم و تاثیر آن روی من، تتولد پنجمين سال رهایی مسافر مرتضی » روز پنج‌شنبه ۲۰ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر

 

در مورد دستور جلسه “رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی پیدا کردن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنیم”، می‌خواهم آقا مرتضی را مثال بزنم. آقا مرتضی دو بار در لژیون ما حضور داشت. بار اول خودش به همراه چند نفر از دوستانش (که همکار یا در ارتباط بودند) می‌آمد. در کنگره به ما می‌گویند: “موقعی که به کنگره می‌آیید سعی کنید تنها بیایید و با دیگر مسافران ارتباط نداشته باشید.” چون خود آقا مرتضی وقتی به کنگره آمد، آن افراد روی او تأثیر زیادی گذاشتند و سفرش را کنسل کرد و مدتی نیامد.

اما مجدداً به کنگره بازگشت. این بازگشت بی‌ربط به دستور جلسه نبود؛ او دیگر از فرامین افراد کنار خودش پیروی نمی‌کرد. آمد، خودش را در اختیار کنگره قرار داد و شروع به اجرای فرامین کنگره کرد. شرط موفقیت او همین بود که بسیار عالی سفر کرد. همیشه به دنبال این بود که به بهترین شکل آموزش بگیرد و از آموزش‌های کنگره چیزی بیاموزد و آن را در زندگی اجرا کند.

دقیقاً فکر می‌کنم این نکته بی‌ربط به دستور جلسه نیست. من وقتی به کنگره می‌آیم، کنگره را به عنوان یک حقیقت می‌بینم. افرادی اینجا به درمان می‌رسند و به نتایج خوب می‌رسند، اما چه چیزی باعث می‌شود که در سفرشان خللی ایجاد شود و نتوانند ادامه بدهند؟ یا در جایگاه‌های خدمتی دچار نوسانات می‌شوند؟ دقیقاً فکر می‌کنم این به خاطر قسمت بعدی وادی هفتم است: “برداشت‌هایی که من خودم بر اساس داشته‌هایم دارم و می‌خواهم آن‌ها را به انجام برسانم.”

اگر من بتوانم آن تفاوت‌ها و تمایزها را پیدا کنم؛ اگر بتوانم چیزی را که در خدمت مسیر کنگره ۶۰ است، آموزش‌های کنگره ۶۰ را، و آنچه آقای مهندس به ما می‌گوید، خودم برداشت درستی از آن‌ها داشته باشم، در ادامه راه هم همان‌طور محکم و بدون “مالی” شدن (بدون گرفتار شدن در مسائل مادی و دنیوی) می‌توانم مسیر را ادامه دهم.

معمولاً آنجایی دچار مشکل می‌شوم که نتوانم برداشت درستی داشته باشم. دقیقاً گفتم، می‌آیم برداشت‌هایی که خودم دارم را با داشته‌های خودم مدام می‌خواهم کنار کنگره بگذارم و مقایسه کنم. همین‌هاست که من را دچار مشکل می‌کند. آقای مهندس جمله‌ی خیلی خوبی دارد؛ مثالی به خود من زد که قبلاً همیشه تعریف می‌کردم. می‌گفت: “علیرضا، یادت هست که قبلاً می‌رفتیم حمام، همه چیز را آن دلاک حمام به ما می‌داد؟ حتی آن لنگی که دورمان می‌بستیم را!” منظورش این است که به من گفت: “دفعه بعد که می‌خواهی بیایی، جلوی در هر چیزی را که داری، بگذار بیرون.” منظورش همان “داشته‌ها” بود.

و یک جمله کلیدی و خوب دیگرش هم این بود که به من می‌گفت: “علیرضا، اگر آن داشته‌هایت، داشته‌های خوبی بود، الان این حال و روزت نبود!” این حرف را در اوج نابودی و مصرف و این‌ها به من گفت. گفت: “اگر آن‌ها چیز مفیدی بود برایت، الان این حال و روز حاصل همان داشته‌های خودت نبود.”

گفت: “اگر قرار است که بیایی و می‌خواهی چیزی را تغییر دهی، می‌خواهی در کنگره تغییر کنی، یکی از مهمترین عوامل این است که آن داشته‌های خودت را بگذاری بیرون. اینجا بیایی و آنچه را کنگره ۶۰ می‌گوید و آن حقیقتی که در کنگره و در آموزش‌های کنگره ۶۰ است و ما داریم به عینه می‌بینیم (بچه‌ها را در هر قسمتی از درمان: درمان نیکوتین، درمان اعتیاد، درمان جونز) را بپذیری.”

حالا هفته پیش تولد آقای امین بود، ما این الگوها را در کنگره می‌بینیم. این‌ها چه کسانی هستند که این موفقیت‌ها را دارند؟ کسانی هستند که آن داشته‌های خودشان را بیرون گذاشتند، آمدند و آنچه را کنگره ۶۰ و آقای مهندس می‌گوید، به بهترین شکل توانستند به اجرا بگذارند.

ان‌شاءالله که من برای همه آرزوی موفقیت می‌کنم، همچنین برای آقا مرتضی عزیز. این پنج سال رهایی‌اش را به خودش، خانواده محترمشان و همسفران خوبش تبریک می‌گویم. ایشان از خدمتگزاران خوب هستند. ان‌شاءالله که خداوند توفیق خدمت بهتر و بیشتر را به ایشان اعطا کند. بله، آقا مرتضی در مرحله دوم بسیار خوب سفر کرد. ان‌شاءالله که همین‌طور بتواند به بهترین شکل ادامه دهد.

 

اعلام سفر مسافر مرتضی

سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر 

آخرین آنتی ایکس مصرفی ،تریاک شیره، تخریب ۱۶ سال، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، مدت سفر 10ماه و 23روز، رهایی 5سال و 9 ماه، نام راهنما علیرضا بیات، ورزش در کنگره شنا

 

آرزوی مسافر مرتضی 

خیلی خوشحالم از اینکه مقالات علمی کنگره در سطح جهانی دارد، ارائه می‌شود، آرزو دارم یک روزی آوای کنگره در دنیا خوانده بشود.

 

سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر 

خداوند را شکر می‌کنم که توانستم راه کنگره را تجربه کنم .از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم.

از راهنمای خوبم آقای علیرضا بیات تشکر می‌کنم که هر آنچه الان در زندگی دارم از ایشان است.ا ز راهنمای همسفرم خانم کریمی تشکر می‌کنم بابت اینکه ما را در این ۵ سال همراهی کردند تا بتوانیم از این گذر عبور کنیم. از همسفران خوبم تشکر می‌کنم که با من همراه شدند. دستور جلسه در مورد وادی هفتم بود. من راه‌های زیادی را رفتم حتی تا روانپزشکی که به خانمم گفت اعتیاد درمان ندارد و راهی برای آن نیست. من آن روز به خانمم گفتم در این تاریکی اگر نقطه نوری می‌بینی بمان تا درستش کنیم و من جایی را می‌شناسم از سال ۸۳ به نام کنگره ۶۰ که اعتیاد را درمان میکند. یک شماره در سایت بود اما متاسفانه موفق به برقراری ارتباط نشدم تا سال ۹۶ که توانستم وارد کنگره بشوم.من باید آن راه‌ها را می‌رفتم تا وقتی وارد اینجا شدم کنگره را رها نکنم و قدر آن را بدانم. زمانی یک رهجو آن چیزی که باید را دریافت می‌کند که با راهنمایش هم حس باشد .رمز و راز این متد این است که فرمانبردار باشیم همان چیزی که دستور جلسه هفته قبل به ما یادآور شد. باید به راهنما ایمان داشته باشیم .من بخاطر ایمانی که به راهنمایم داشتم هر چیزی آقای بیات می‌گفت انجام می‌دادم. قدر لژیون‌ها و راهنماها را بدانیم. قدر پیشکسوت‌ها را بدانیم چون این‌ها حقیقت هستند .مطالب کنگره ۶۰ بیشتر از نیاز انسان در یک حلقه از حیات است قدر آن را بدانیم .از آقای ترابخانی هم تشکر می‌کنم و از حضور همه شما عزیزان و مشارکت‌های قشنگتان هم ممنونم و از خداوند می‌خواهم تمام مسافرینی که وارد کنگره می‌شوند به رهایی برسند.

 

سلام دوستان طاها هستم یه همسفر 

از راهنمای پدرم آقا علیرضا و همچنین از خانم کریمی راهنمای محترم تشکر میکنم

 

سلام دوستان عاطفه هستم یک همسفر.

من هم تولد پنج سال رهایی خانوم الهام و آقا مرتضی و راهنمای محترمشان را تبریک عرض می‌کنم. مسیر کنگره خیلی زیباست رهجو رها می‌شود برای کمک راهنمایی تلاش می‌کند و راهنما می‌شود و دینی که بر گردنش را ادا می‌کند از یه زمانی که وارد کنگره می‌شوی فقط دریافت می‌کنی ولی از یک زمانی به بعد باید بتوانی انتقال بدهی. زندگی بالا پایین دارد حتی خیلی وقت ها زمین می‌خوری ولی وقتی یک همسفر داشته باشی می‌توانی پا به پای مسافر باشی و او را تشویق کنی برای ادامه دادن. 

 

سلام دوستان الهام هستم یک همسفر 

خدا را شکر میکنم که راه زندگی ما گره خورد به مسیر کنگره ۶۰ . از آقای مهندس و خانواده محترمشان ، از راهنماهای عزیز که چراغ راه ما بودند نهایت تشکر را دارم و از شما دوستان خوبم ممنونم .یقینا که حضور شما در اینجا در شوق من برای آمدن به کنگره بی تاثیر نبوده است . در دنیایی که به نقطه کوچکی از اعتیاد دست پیدا نکرده ما اینجا کنار هم چند سال رهایی از تاریکی اعتیاد را جشن می‌گیریم و این رهایی ها و تولدها لحظه های ارزشمند و مقدسی هستند.در سفراول مرتضی مسافر بود و من همسفر اما در سفر دوم یک زمانهایی جای ما عوض میشد من مسافر مواد نبودم اما نیاز داشتم به آن درک و همدلی از طرف مسافرم و راز همراه و همدل شدن در زندگی همین است که درک متقابل در رابطه باشد و این همان چیزی است که کنگره تلاش میکند به ما بیاموزد برای استحکام پایه های خانواده اینکه یک زمانهایی جای مسافر و همسفر عوض شود اما راهشان یکی باشد برای رسیدن به آرامش .آرزو میکنم شاهد تولد تک تک عزیزان در کنگره باشیم.

 

 

گروه سایت نمایندگی اروند آبادان 

تایپ مطلب: مسافر رضا لژیون پنجم، همسفر عرفان لژیون ششم، مسافر احمد لژیون نهم

ویرایش مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم 

ارسال مطلب: مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .