English Version
This Site Is Available In English

اتفاقات خوب در آزاد‌مردی

اتفاقات خوب در آزاد‌مردی

جلسه یازدهم از دور دوازدهم، سری کارگاه‌های آموزشی عمومی نمایندگی ایران با دستور جلسه ( وادی هفتم و تأثیر آن روی من ) با استادی دستیار دیده بان مسافر بهمن، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر امید، روز پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ رأس ساعت ۳۰/ ۱۶ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:


سلام دوستان بهمن هستم یک مسافر.
دستور جلسه وادی هفتم هست ( رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم)، دستور جلسه دوم آزادمردی راهنمای تازه واردین علی‌اکبر است، به خودش، خانواده محترمشان و راهنمای محترمش آقا موسی علی پور تبریک عرض می‌کنم.
ما یک رابط هستیم و نقل‌کننده صحبت‌های آقای مهندس، پس من باید به‌عنوان دستیار دیده بان، استاد، مرزبان و یا ایجنت منیت زیاد نداشته باشم. باید ببینیم که برداشت ما از حرفهای آقای مهندس چی هست، یا به‌عنوان راهنمای تازه واردین یا در هر جایگاه خدمتی که هستیم در حال آموزش هستیم تا ببینم که چه عملکردی دارم.
بعضی مواقع برداشت من غلط می‌شود، من آمده‌ام آموزش بدهم و آموزش بگیرم، هیچ جایگاهی تا ابد ماندگار نیست در کل هدف کنکره ۶۰، شناخت انسان و کمک کردن به مردم است و ما در هر نقطه ایی که هستیم همیشه در حال آموزش دیدن هستیم، چه پهلوان چه راهنما. اگر ما ندانیم برای چه پهلوان شده‌ایم یا برای چه راهنما یا مرزبان شده‌ایم درست نیست، باید بدانیم که همه هدف ما کمک کردن است.
من چند وقت پیش در نمایندگی هیدج بودم از همه جای منطقه شمال غرب آمده بودند؛ از طارم، رشت، زنجان و خیلی شهرهای دیگر، از اینکه ما هم در تاکستان پهلوان داریم خیلی خوشحال هستم.
من مرزبان انضباطی هستم رهجو می‌آید حالا به هر دلیلی غیبت کرده و از دوره درمان خارج‌شده جریمه‌اش می‌کنند،  کارت‌خوان را می‌گذارند جلوی رهجو و می‌گویند کارت بکش، اصلاً به او توضیح نمی‌دهند که برای چی کارت بکشد، یا اصلاً برای چی باید سی دی بنویسی و من اگر این کارها را بدانم و آموزش لازم را ببینم یا اینکه بدانم چرا باید دارو بخورم قطعاً خودم داروی خودم را کم خواهم کرد.
ما اولین سؤالی که از راهنماها می‌پرسیم این است؛ هدف تو از راهنما شدن چیست؟ یکی می‌گفت  من آمده‌ام که آموزش بدهم، درست است ولی در کل همه ما آمده‌ایم که آموزش ببینیم و در کنگره۶۰ خدمتگزار باشیم و در حقیقت ما در کنگره ۶۰ خادم و خدمتگزار مردم هستیم نه آقا و سرور آن‌ها، نه اینکه آن شال را بیندازم و کلا رفتارم عوض شوم، جایگاهی که به ما می‌دهند باید همیشه یادمان باشد که کجا بودم و حالا در چه جایگاهی هستم.
درگذشته هیچ‌کس برای ما ارزش قائل نبود.
من وقتی وارد کنگره ۶۰ می‌شوم باید هر جایگاه اجتماعی که در بیرون داشتم بگذارم کنار و گوش به حرفهای راهنمایم بدهم تا به رهایی برسم.
در کل، هدف کنگره ۶۰، شناخت انسان و کمک کردن به خانواده‌هایی است که در رنج و عذاب هستند.
ما اینجا جمع شده‌ایم که بدانیم آنچه که نمی‌دانیم و ما همگی جزو یک خانواده هستیم . همسفرها خانواده مصرف‌کننده بودید حالا قبول داشته باشید یا نداشته باشید این یک واقعیت است.
تازه‌وارد کسی است که با مصرف مواد مخدر سنتی و صنعتی یا قرص وارد کنگره می‌شود، ما باید به آن کمک کنیم تا به حال خوش برسد.
من دست همه عزیزانی که در حال خدمت کردن هستند را می‌بوسم، آقا عطا، ایجنت قبل آقا بهرام، آقا منوچهر و همه مرزبانان که صادقانه خدمت می‌کنند و در ساخت این ساختمانی نهایت گذشت و فداکاری را کردند تا به اینجا برسد تشکرمی‌کنم.
شما فکر می‌کنید کار ایجنت راحت است؟
یا کار مرزبانان خیلی آسان است؟
اولین کسانی که در شعبه را باز می‌کنند و می‌آیند همین مرزبانان زحمت‌کش هستند، وظیفه ما است که با پاکت طوری که شایسته است از آن‌ها قدردانی کنیم.
دستور جلسه دوم آزادمردی آقای علی‌اکبر هست، به آقای مهندس و کنگره۶۰ و همسفرشان تبریک عرض می‌کنم.
شما وقتی به پنج سال رهایی می‌رسید اتفاقات خوبی در زندگی‌تان رخ می‌دهد، از خیلی از بندها رها می‌شوید. یک خدمت‌گزار همیشه خدمت‌گزار است، همیشه یک‌کلامی در کنگره‌ هست که می‌گویند: تو نیکی می‌کن و در دجله انداز... مصراع دومش را نمی‌گوییم، اگر مصراع دوم را بگوییم که( ایزد در بیابانت دهد باز)  با خداوند معامله می‌کنیم، که خدایا من به چهل نفر کمک کردم به رهایی رسیدند تو هم فلان مشکل من را حل کن و این دیگر نمی‌شود وادی چهاردهم.
من خودم شاهد بودم وقتی‌که آقای علی‌اکبر مرزبان بود فکر نمی‌کنم کسی از ایشان آن‌چنان ناراحتی داشته باشند قطعاً ما در کنگره مسئولیت داریم اگر همه راضی باشند یک جای کار می‌لنگد حداقل باید ۸۰درصد راضی و ۲۰درصد ناراضی باشند.
آقای علی‌اکبر درزمانی مرزبانی  عالی بودند و الان هم که در جایگاه تازه واردین در حال خدمت هستند و ما هر کاری که در مرکز از ایشان درخواست کردیم  همیشه عالی بودن و این جشن آزادمردی ایشان را تبریک می‌گویم و امیدوارم که این جشن‌ها پرتکرار باشد و اتفاقات خوبی در زندگی برایش بیفتد.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.


آرزوی مسافر:
آرزویم این است که اعضای کنگره۶۰ عاقبت‌به‌خیر شوند و بچه‌های من هم داخل آن‌ها.
مشارکت مسافر علی‌اکبر:
سلام دوستان علی‌اکبر هستم مسافر
تشکر می‌کنم از دوستان مسافر و هم‌سفران محترم که در جشن ما شرکت کردند، از صحبت‌های دوستان خیلی استفاده کردیم، تشکر می‌کنم از همه عزیزان در رأس از آقای مهندس، از خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که بستری فراهم کردند تا خانواده‌ها اینجا جمع بشوند و به درمان و آرامش برسند.
به ایجنت و مرزبان‌های محترم خدا قوت می‌گویم، پیشاپیش هفته ایجنت و مرزبان را تبریک می‌گویم، به راهنمای بسیار عزیزم آقا موسی علیپور تبریک می‌گویم که جای ایشان در اين جشن خیلی خالی هست، از آقا بهمن عزیز خیلی تشکر می‌کنم و از راهنمای همسفرم تشکر می‌کنم، خیلی کمک کردند به همسفرم، انشا الله خیروبرکت این خدمت در زندگی‌اش جاری شود.

از همسفرم، پسرهای عزیزم که من را در این مسیر به‌خوبی همراهی کرده‌اند تشکر می‌کنم.
در اینجا تصویر یک مسافری است که درگذشته اوضاع خوبی نداشت هر جا که رفت خبری از درمان نبود، پیش هر پزشکی رفت جوابی نگرفت به‌جز کنگره ۶۰، جز تعالیم آقای مهندس، جز متد ناب آقای مهندس  جز داروی OT و از دوستانم می‌خواهم که به‌جز کنگره ۶۰جای دیگری دنبال درمان نباشند و در ادامه سفر خوبی داشته باشند.
من امروز صدای دردمندی هستم، صدای قلبی هستم که با فشار کار می‌کند، قلبی که شکسته است، درد دارد، درد مسافر، درد همسفرش را دارد من به این عزیزان فقط می‌توانم  بگویم صبر کنید و ایمان داشته باشید حتماً به درمان خواهید رسید، من امروز صدای آن همسفری هستم که در اینجا نشسته است و منتظر درمان مسافرش است.
تنها هدفی که  همسفر در طی این ده یا یازده ماه باید داشته باشد تمنا می‌کنم پشت مسافرش را خالی نکند خواهشی که از این عزیزان دارم صبر داشته باشند و ایمان، حتماً به رهایی خواهند رسید همین‌طور که من پنج سال هست که به رهایی رسیده‌ام، دستان آقای مهندس را می‌بوسم، از آقا موسی راهنمای عزیزم خیلی تشکر می‌کنم و همین‌طور از خدمت گذارانی که در این شعبه خدمت می‌کنند، امیدوارم که بهره لازم را ببرند. پیشگامانی بودند مثل آقا عطا، آقا بهرام آقا، منوچهر، که قبل از ما در این شعبه زحمت کشیدند و حالا نوبت من هست که از این چیزی که به دست آوردم بتوانم درست استفاده کنم.
رمز و راز نگه‌داشتن درمان اعتیاد دو سفر است، دو سفر الزامی است، تنها بیماری که دو صور دارد بیماری اعتیاد است هیچ بیماری صور پنهان ندارد اینکه من بخواهم سفر دوم انجام بدهم و در لژیون حضورداشته باشم، روی صندلی بنشینم و خدمت نکنم،به نظرم هیچ جالب نیست. پس من باید در سفر دوم خدمت کنم و زکات خوب شدن خودم را بدهم، بقول آقا بهمن ما باید آقای مهندس را الگو قرار بدهیم، آقای مهندس راهنمای همه ما است، پنج صبح بیدار می‌شوند به عزیزان خدمت می‌کنند.
خداوند در کلام‌الله و در سوره شمس می‌گویند: قسم به زمین و آسمان قسم به صبح و شب و قسم به زمین که مسبب آن هستم و چندین بار قسم می‌خورد و آخرین قسم آن به نفس انسان است، زمانی که این نفس احیا شد، پا به حیات گذاشت و خانواده احیا شد، از خداوند می‌پرسد که من باید چکار کنم؟ آنجا خداوند می‌گوید:  باید زکات خود را بدهی حیف است که من زمین بمانم، حیف است که من این فرصت را از دست بدهم، در سفر دوم بیایم فقط از آقای مهندس تعریف بکنم و خدمتی نکنم.
خداوندا فقط تو را می‌ستاییم و تو را ستایش می‌کنیم، برای انجام این عمل عظیم شکر،شکر،شکر. سپاسگزارم
مشارکت راهنما همسفر سهیلا:
سلام دوستان سهیلا هستم همسفر.
قبل از اینکه به مشارکت من گوش بدهید وظیفه خودم میدانم که سلام و خدا قوت عرض کنم خدمت استاد جلسه دستیار دیده‌بان که قبول دعوت کردند از صحبت‌های ایشان استفاده کردیم.
در ادامه تبریک میگویم خدمت آقای علی‌اکبر و خدمت خانم مریم عزیز و پسرهای گلشان،  خدمت تمام راهنمایان و خدمت گذاران، ایجنت و مرزبان‌ها و همه عزیزانی که دست یاری رساندند تا یک مصرف‌کننده به درمان برسد، یک خانواده به آرامش برسد‌.
پیامی که این تولدها برای یک تازه‌وارد دارد که با ناامیدی روی صندلی نشسته است چه همسفری که اشک در چشمانش حلقه‌زده و می‌گوید راهی که پیداکرده‌اید درست است و راه را ادامه دهید. باید  بمانید و بهای آن چیزی که می‌خواهید را پرداخت کنید.
آقای مهندس می‌فرمايند: کنگره هدف نیست، کنگره راهی است برای درست زندگی کردن، هدف همان آرامش و حقیقتی که ما دنبالش بودیم است و آرامشی که نداشتیم و درست زندگی کردن را بلد نبودیم؛ امیدوارم راهی را که پیدا کردیم قدرش را بدانیم.
برداشت من از این دستور جلسه، همان تغییراتی است که در من به وجود آمده، آن حس‌های منفی که داشتم و الان رفع شده، الآن تلاش می‌کنم برای برطرف کردن خصوصیات منفی خودم. من که دنبال انتقام بودم الآن در پی آرامش هستم، دنبال محبت کردن هستم،  دوست دارم به کسی محبت کنم  و دنبال عشق گرفتن هستم.
همه‌ دوست دارند توسط انسان‌ها دوست داشته شوند و به دیگران محبت کنند، هیچ انسانی دوست ندارد که بد باشد همه‌ این‌ها جزو نیروهای منفی بودند و بلد نبودند که چگونه با آن‌ها روبرو شوند، این همان حقیقتی است که همه ما در پی آن هستیم، امیدوارم که همه مصرف‌کننده‌ها و عزیزانی که امروز با ناامیدی در این سالن حضور دارند راه خودشان را پیدا کنند، در مورد دیگران قضاوت نکنند و دوربین را سمت خودشان بگیرند و من سهیلا غرق در زندگی خودم باشم و تا آخر عمر آموزش بگیرم.
خداوندا همه‌ ما در پی هم روان شده آیم تا بدانیم آنچه نمی‌دانیم، دنبال هم هستیم و از هم دیگر آموزش می‌بینیم، من صحبت‌هایم را کوتاه می‌کنم، امیدوارم همه عزیزان حال خوش را تجربه کنند و به این خانواده تبریک می‌گویم و امیدوارم بهترین‌ها نصیب آن‌ها شود، ممنونم بابت وقت مشارکت.
مشارکت همسفر مریم:


سلام دوستان مریم هستم یک همسفر.
اول‌ازهمه از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که این بستر را برای ما فراهم کردند، از راهنمای مسافرم آقا موسی تشکر می‌کنم، امیدوارم هر جا که هستند حال دلشان خوب باشد از آقا بهمن استاد جلسه ممنونم که دعوت ما را قبول کردند خیلی سپاس گذارم و قدردان زحمات ایشان هستم.
مسافر من سفر اول خودش را سپری کردند و من متأسفانه به دلایلی نتوانستم در کنار  مسافرم باشم و اینجا از ایشان معذرت‌خواهی می‌کنم و قول می‌دهم‌ که بقیه راه کنار ایشان باشم و البته اگر لیاقت را داشته باشم.
راهنمای خوبم خانم سهیلا که معرف حضور شما هستند یک راهنمای کاملاً فهمیم و فرهیخته هستند که صبوری و زندگی کردن را از ایشان یاد گرفتم، انشا الله   همیشه حال دلشان خوش باشد و چراغ‌هایی که سالیان سال مثل من خاموش بودند را بتوانند روشن نگه‌دارند و از ایشان تشکر می‌کنم.
از راهنمای دوران مرزبانی مسافرم آقا عطا کمال تشکر را دارم انشا الله برکت تمام این خدمت‌ها در زندگی خودشان جاری باشد، همه‌ مرزبانان، ایجنت ها، چه قبل و چه حالا، گروه مسافران و همسفران تشکر می‌کنم و آرزوی حال خوش را برایشان دارم و برکت این خدمت‌ها به زندگی خودشان برگردد.
از راهنمای تازه واردینم خانم مریم و خانم پروانه کمال تشکر را دارم و از تمامی خدمت گذاران کنگره۶۰ نمایندگی ایران، نشریات، آبدارخانه، سایت و اوتی قدردانی می‌کنم،  صمیمانه سپاسگزار هستم از همه‌ مسافران و همسفران،  تشکر می‌کنم که با حضور گرمتان جشن ما را پرانرژی  کردید و از پسرهای گلم آقا محمد و آقا معراج تشکر می‌کنم که حرف ما را قبول کردند و در جشن ما شرکت کردند.
ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.
مشارکت همسفر محمد:
سلام دوستان محمد هستم یک همسفر
من هم از شما عزیزان تشکر کنم که در این جشن حضور دارید، از استاد جلسه و آقای مهندس و خانواده‌ محترمشان تشکر می‌کنم. حال پدرم خوب است و این حال خوب را برای همه شما عزیزان آرزو می‌کنم. متشکرم
مشارکت همسفر معراج:
سلام دوستان معراج هستم یک همسفر
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. از آقای مهندس و استاد جلسه آقا بهمن تشکر می‌کنم، از خانم سهیلای محترم  راهنمای مادرم تشکر می‌کنم و امیدوارم که همه‌ شما این حس زیبا را تجربه کنید.( با حرکت راه نمایان می‌شود )
مرسی که به حرف‌های بنده گوش دادید.


مرزبان کشیک: مسافر مجید
عکاس: مسافر محمد لژیون اول
تایپیست‌ها: مسافران وحید و محمد لژیون چهارم و اول
ویرایش: مسافر بختیار لژیون دوازدهم
ارسال: راهنما مسافر حسن
نمایندگی ایران

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .