لژیون سردار گذرگاهی ست شیرین

جلسه هفتم از دوره اول جلسات لژیون سردار مسافران نمایندگی کارون، با استادی مسافر صفا، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه «وادی هفتم و ارتباط آن با لژیون سردار» سه شنبه هجدهم شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان صفا هستم مسافر.

مدت‌هاست در ذهنم این سؤال وجود دارد که لژیون سردار دقیقاً چیست و چه کارکردی دارد؟ چرا تشکیل شده و چه رسالتی دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها به سراغ قرآن رفتم. در سوره بلد آمده است: «ما انسان را با رنج آفریدیم» و سپس راه گذر از گره‌ها و مشکلات را نشان می‌دهد. این آیه برای من بسیار الهام‌بخش بود. آن را با لژیون سردار تطبیق دادم و دیدم که این لژیون دقیقاً همان گذرگاهی است که به من کمک می‌کند از بحران‌ها و سختی‌های زندگی عبور کنم.

در طول سفرم بارها شرایطی پیش آمد که عبور از آن برای من غیرممکن بود. اما لژیون سردار به من یاری داد، حتی زمانی که هنوز نمی‌دانستم چه نقشی در زندگی من خواهد داشت. در ابتدا فقط با شوق و شوری که از رهایی پیدا کرده بودم، مبلغی پرداخت کردم تا دیگری هم بتواند از این بستر استفاده کند. اما بعدها فهمیدم موضوع خیلی فراتر از بخشش یا پرداخت پول است.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات من در زندگی، «یافتن راه درست» بود. همیشه در انتخاب مسیر دچار تردید بودم و نمی‌دانستم چه کنم، به کجا بروم یا چه چیزی را انتخاب کنم. بارها وارد راه‌های نادرست شدم، خسارت‌های سنگینی دادم و به نتیجه هم نرسیدم. لژیون سردار به من یاد داد که فکر کنم، بیندیشم و راه صحیح را پیدا کنم.

هیچ‌چیز در این دنیا رایگان به دست نمی‌آید. تا چیزی ندهم، نمی‌توانم چیزی دریافت کنم. این اصلی است که لژیون سردار به من آموخت. تا بهایی پرداخت نکنم، دریافتی وجود ندارد. این پرداخت صرفاً مالی نیست؛ گاهی انرژی، وقت و حتی ترس‌هایم را باید بدهم. همین بخشش باعث شد بسیاری از ترس‌هایی که سال‌ها گریبانم را گرفته بود، رها کنم؛ ترس از دست دادن مال، ترس از آینده، ترس از شرایط سخت زندگی.

به‌یاد دارم در برهه‌ای از زندگی‌ام آن‌قدر درگیر مشکلات شدم که هیچ امیدی به رهایی نداشتم. مطمئن بودم کارم تمام است. اما کسی در همان شرایط به من گفت: «سردار تو را نجات می‌دهد.» این جمله در دلم نشست و همان شد. لژیون سردار راهی را برایم گشود که نه‌تنها از بحران عبور کردم، بلکه کلیدهای جدیدی برای ادامه زندگی به دست آوردم.

امروز می‌دانم که در هستی همه‌چیز بر پایه‌ی «داد و ستد» است. هیچ دریافت بدون بخششی ممکن نیست. با تمام سختی‌های مالی که داشتم، باز هم تصمیم گرفتم عضویتم را تمدید کنم؛ زیرا ارزش‌هایی که از این مسیر به دست آوردم، فراتر از پول بود. از سلامتی گرفته تا خانواده، آرامش و امید، همه‌ی این‌ها دستاوردی است که نمی‌توان برایش قیمتی گذاشت.

وقتی به گذشته‌ام نگاه می‌کنم، می‌بینم همیشه مصرف‌کننده بوده‌ام؛ مصرف‌کننده‌ی مواد، مصرف‌کننده‌ی زندگی، بدون آنکه بازدهی داشته باشم. اما امروز در مسیری قرار گرفته‌ام که سازندگی، محبت و عشق را در خود دارد. شاید سهم من در این سازندگی کوچک باشد، اما همین که بتوانم آجری روی این بنا بگذارم، برایم افتخار بزرگی است.

من نه از خانواده‌ای ثروتمند بوده‌ام و نه امروز ثروتمند هستم. هرچه دارم با سختی به دست آورده‌ام. اما لژیون سردار به من آموخت که بخشش راهگشاست و ترس را از دل انسان بیرون می‌برد. امروز دیگر نگران فردا نیستم؛ چه پول داشته باشم چه نداشته باشم، چه ماشینم را بدزدند یا نبرند، چه مشکلات زندگی بر سرم آوار شود یا نشود، من توانایی ایستادن و عبور کردن را یافته‌ام.

این‌ها همه به برکت مسیری است که لژیون سردار برایم روشن کرده است. امیدوارم خداوند توفیق دهد که هر سال بتوانم بخشی از دارایی و توانم را در این مسیر خرج کنم، زیرا می‌دانم آنچه دریافت می‌کنم، هزاران بار ارزشمندتر از آن چیزی است که می‌دهم.

از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، صمیمانه سپاسگزارم.

تایپ؛ مسافر علی اکبر

عکس؛ مسافر سهند

ارسال؛ سایت نمایندگی کارون