هشتمین جلسه از دوره یازدهم لژیون ویلیام وایت پارک ائلگلی تبریز، با استادی مسافر عباس، نگهبانی مسافر عزیز و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» جمعه ۲۱ شهریورماه ماه ۱۴۰۴ ساعت ۸ برگزار شد.

سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته وادی هفتم است که میگوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم. آقای مهندس حقیقت درمان اعتیاد را کشف کردند؛ زمانی که انسان در مورد موضوعی به حقیقت نرسد به این معنی است که آن موضوع برایش حل نشده باقی مانده است و این مسئله را من به طور کامل درک میکنم، چون جزء اشخاصی هستم که زمانهای خیلی زیادی را به دنبال راه درمان اعتیاد بودم؛ بیست سال درگیر اعتیاد بودم و مدت ده سال آن را به دنبال راه درمان اعتیاد میگشتم و تنها دلیلی که باعث میشد موفق نشوم این بود که راه درست را پیدا نمیکردم. به گروه معتادان گمنام مراجعه کردم ولی آنجا فقط روی جهانبینی کار میکردند و برای پاک ماندن در امروز زور میزدند ولی با این حال اکثر اعضا مصرف میکردند و در جلسات حاضر میشدند و این راه غلط برایم هیچ عایدی نداشت. به انواع و اقسام پزشکها مانند پزشک مغز و اعصاب مراجعه کردم؛ قرصها و داروهایی به من تجویز کردند که تخریب آنها صد برابر بیشتر از مصرف مواد بود. مدت یک سال و نیم نالوکسان و نالترکسون درمانی کردم و مدام تحت نظر پزشک بودم که از لحاظ جسمی بسیار آسیب دیدم. دوبار و هربار یک هفته الی ده روز بیهوشم کردند که به خیال خودشان درمانم کنند ولی باز هم موفقیتی در کار نبود. هزینههای بسیار زیادی در این راه متحمل شدم؛ ادعا میکردند که با دستگاه نورفیدبک میخواهند اعتیاد را از مغز من پاک کنند. تعداد دفعاتی هم که به کمپ رفتم، آنقدر زیاد است که خاطرم نیست. به هر حال راههای بسیار زیادی را امتحان کردم، ولی چون راهها درست نبودند، برداشت من صفر بود، به طوری که تخریب مصرف مواد مخدر خیلی کمتر از این راههایی بود که من امتحان کردم.



وقتی به کنگره مراجعه کردم، دیگر ایمان و باوری به درمان اعتیاد نداشتم و کاملاً تسلیم مواد مخدر شده بودم و چون ریههایم کاملاً تخریب شده بودند تصمیم داشتم چند سالی هم مصرف کنم و تمام! با اصرارهای همسفرم به کنگره آمدم و قصدم این بود که یک مدت هم در کنگره سرم را گرم کنم و به کار خودم مشغول باشم؛ در نهایت با صبر و حمایت همسفرم در کنگره ماندگار شدم؛ با گوش دادن به سیدیهای آقای مهندس در ذهن من جرقهای زده شد که باعث شد کاملاً مسیرم را عوض کنم و سفرم را درست انجام بدهم. در کنگره کسی که به درستی سفر میکند کاملاً مشخص است؛ کسی که سر وقت در جلسات حاضر میشود، مشارکت میکند و سرشار از انرژی و شادی است، معلوم میشود که روی برنامه سفرش هست ولی کسی که همیشه به دنبال حواشی است و میخواهد به نحوی سیستم را مقصر جلوه دهد، این شخص میخواهد توجیهی برای مصرف مواد خودش پیدا کند. من هم با تغییراتی که در خودم ایجاد کردم کاملاً روی برنامه افتادم و به این سیستم ایمان کامل آوردم که هیچ راه درمانی به جز کنگره وجود ندارد، من شخصاً جزء کسانی هستم که در این شهر تمام راههای موجود را امتحان کردم ولی هیچ راهی برای درمان اعتیاد به جز کنگره ۶۰ وجود ندارد چون آقای مهندس دژاکام تنها کسی است که به حقیقت درمان اعتیاد دست یافته است. این مسیر راهی است که کاملاً علامت گذاری شده و خطرهای موجود در راه کاملاً مشخص شده است؛ حدود سی سال است که از این راه استفاده میشود و تمام آسیبهای ممکن، توسط حرمتها و قوانین و راهنماها به اعضا انتقال داده میشود و بدون شک کسی که در این مسیر فرمانبرداری کند برداشت فوق العادهای خواهد داشت؛ برداشتی که از این مسیر ده الی یازده ماهه انجام میدهیم به نحوه حرکت ما در این راه بستگی دارد چون آقای مهندس به طور کامل نحوه عبور از این مسیر و یخبندان را توضیح دادهاند و در آخر مسیر مشخص میشود که چه کسی چگونه در این راه حرکت کرده است. امیدوارم همه سفر اولیهای عزیز در این مسیر به درستی حرکت کنند و توصیه میکنم کاملاً ایمان داشته باشید و تسلیم این راه شوید و فرمانبرداری کنید که در این صورت من قول میدهم حس و حالتان تغییر خواهد کرد و معجزه را در زندگیتان خواهید دید.
تهیه گزارش: مسافر محمدحسین
عکاس: مسافر هادی
خدمتگزار سایت: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
87