رهایی از دام اعتیاد و افکار منفی بعد از سالها تخریب بسان شربتی است گوارا که هم رفع تشنگی میکند و هم مانند کشتی شکستهای است که با وجود سیل و سختیهای مسیر، با حال خوش به مقصد میرسد، پس برای پایداری آن باید کوشید.
در حضور همسفر محبوبه در نمایندگی کاسپین هستیم و گفتوگو کوتاهی را با ایشان ترتیب دادهایم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم، امیدواریم از خواندن آن لذت و بهره لازم را ببرید.
همسفر محبوبه به همراه مسافر آرمین وارد کنگره۶۰ شدند. روش DST، داروی درمان شربت OT، به راهنمایی همسفر ندا و مسافر حمید یازده ماه و بیست و سه روز سفر کردند. ورزش همسفر محبوبه والیبال است، هم اکنون یک ماه است که با دستان پر توان آقای مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند.
تأثیر اعتیاد بر روند زندگی شما چگونه بوده است؟
همسفر برای تو مینويسم، برای تو كه اول راه هستی، هيچ راه چارهای نداری و دنبال راهی میگردی. میدانم خستهای، پاهايت ديگر توان ندارد، پس چشمانت را ببند و توکل کن به خدایی که همین نزدیکی است. به مکان امن و مقدسی قدم گذاشتهای، قطعاً خستگی از تن بدر میکنی و به آرامش خواهی رسید. عقل، همت و صبر را به کار بگیر و افسوس را رها کن، اگر مسافر تو بداند که با هر پله رهایی از مصرف موادمخدر چقدر ذوق میکنی، حتماً خواستهاش را قویتر میکند.
باید خاطرات بدی از سالهای گذشته را به یاد آورم. مسافر من در طی تحصیل همیشه شاگرد اول مدرسه بود، در ترمهای آخر دانشگاه من بدون اطلاع از مصرف مسافر خود بهطور اتفاقی خواستم از وضعیت تحصیل او مطلع شوم که متوجه شدم چند ترم مرخصی گرفته و مشروط شدهاست. در حالی که باید مدرک لیسانس میگرفت؛ ولی فقط چند واحد پاس کرده بود، فقط خدا میداند و من که آن روز برای من چطور گذشت.
برای مادر بسیار سخت است، فکر میکردم تنها علت آن دوستهایش هستند و تا چند سال بعد هم متوجه مصرف موادمخدر او نشدم. درگیریهای من و مسافرم باعث تضعیف سلامت روحی و روانی خانواده، خودمقصربینی و انکار کردن حقیقت برای من شده بود تا جایی که از محل کار او به علت رفتارهای غلط که بیشتر به دلیل مصرف موادمخدر بود، عذر او خواسته شد و این برای مسافر من تلنگر شدیدی بود.
همان هفته اول پذیرش مسافرم برای اینکه مصرفکننده است و خواسته قوی برای درمان اعتیاد، باعث شد که ما به این مکان مقدس وارد شدیم. بعد از مدتی متوجه شدم من نیز مانند مسافرم چقدر نیازمند آموزشهای کنگره60 هستم.
حدود یک ماه است که با کمک راهنمایان و آموزشهای آقای مهندس حسین دژاکام به رهایی رسیدیم، بدون آگاهی قطعاً میسر نمیشد. از روش درست درمان و یادگیری رفتار درست با مصرفکننده هزاران بار شکر میکنم که این اتفاق خوب در زندگی من افتاد. الان که این متن را مینویسم اشک در چشمان من جمع شدهاست و میگوبم خدایا شکرت که این حال خوش و آرامش را به من هدیه دادی و تا آخر عمر دعاگوی آقای مهندس حسین دژاکام، خانواده محترم ایشان و همه خدمتگزاران کنگره60 هستم.
به نظر شما بهترین خدمتگزار، باید چه معیاری داشته باشد؟
اصولاً خدمت کردن یعنی من دوست دارم کاری را انجام دهم با علم به اینکه هیچگونه پاداش یا دستمزد مادی وجود ندارد. خدمت باید از روی محبت و عشق باشد و بعد از خدمت به انسان حال خوش و آرامش دست بدهد؛ در غیر اینصورت معامله است و اگر عمده توجه ما در خدمت برحسب دیده شدن باشد باعث حال خوش نمیشود. حسهای منفی مثل منیت، تکبر و کمبود عزتنفس در انجام خدمت به دیگران از بین میرود.
علم از دو قسمت مصرف و تولید تشکیل شدهاست. اگر کسی بداند و به علت منیت نتواند علم خود را به دیگران منتقل کند، فقط ادعای دانستن دارد. ما زمانی نشان آدمیت داریم که بتوانیم تعلیم دهیم، خداوند ما را برای خدمت و آموزش آفریده است. خدمت کردن فقط انجام کارهای مهم نیست؛ بلکه چیدن صندلی و لبخند زدن به تازهوارد نیز نوعی خدمت و تمرین کردن است، پس من هر چه بیشتر تمرین کنم قویتر خواهم شد.
چرا ورزش بهعنوان یکی از اضلاع مهم در کنگره۶۰ مطرح است و چه تأثیری بر فرآیند درمان دارد؟
هدف از ورزش در کنگره60 رسیدن به تعادل، حال خوش و سلامت جسم و روان است. میدان ورزش مکان مناسبی برای تبدیل دانایی به دانایی مؤثر است. آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: «ما یا میبریم یا میآموزیم و هیچ باختی در کار نیست.»
در درمان اعتیاد، ورزش ابزاری است برای رسیدن به حداکثر تعادل جسم، در بازسازی سیستمهای شبهافیونی بدن نقش اساسی دارد، همینطور اعتمادبهنفس را افزایش میدهد و موجب شادی مضاعف میشود. ورزش در کنگره60 هدف نیست؛ بلکه دلیل سلامتی جسم و روان ما است. اگر ورزش میدان دعوا، معرکهگیری، اعتراض و بیاحترامی به دیگران باشد، همان مقدار تعادلی هم که داریم از دست میدهیم و حال خوب ما تبدیل به حال خراب میشود. درک لذت حضور و بودن در زمین ورزشی بسیار مهم است.
به نظر شما انسان چه زمانی فرمانبردار رب یا مربی خود میشود؟
فرمانبرداری رب، تعبیر عبادالرحمن است، یعنی بندهای که با آگاهی و اختیار فرامین الهی را اطاعت میکند. پیروی از فرامین رب در کاسبی، اخلاق، رفتار و اقتصاد بنده فرمانبردار نمایان است، در زمین خداوند همراه با فروتنی و به دور از تکبر قدم برمیدارد، به نیکی با دیگران برخورد میکند، بخشنده است و خودبین و خودخواه نیست. اگر فرمانبردار رب نباشیم عقل بر چشم، دست، زبان و مال ما حکومت نمیکند.
سرآغاز ورود انسان به تاریکیها عصیان یا همان نقض فرمان الهی است. فرمان میگوید خمر استفاده نکن، دروغ نگو، رشوه نخور و ... . کسی که فرمان را نقض کرده باشد وارد تاریکیها میشود که برای خروج از تاریکیها فقط یک راه در پیش دارد و آن راه فرمانبرداری از رب و دوری از ضدارزشها است. انسانی میتواند فرمانبردار باشد که به مرحله تسلیم یا حداقل توکل رسیده باشد. در جهان هستی تمامی مخلوقات فرمانبردار هستند و فقط خالق هستی فرمانروا است.
منظور از جمله «کسی که فرمانبردار باشد روزی فرمانده خوبی میشود.» چیست؟
کسی که بعد از رهایی دوباره به مصرف برمیگردد دلیل فرمانبرداری را نفهمیده است. در کنگره60 از کسانی مانند راهنمایان فرمانبرداری میکنیم که خود هدایت یافتهاند و بابت هدایتی که در اختیار شما قرار میدهند اجری نمیخواهند. اگر خوب فرمان بگیریم قطعاً فرمانده خوبی میشویم؛ ولی اگر فرمان را درست دریافت یا اجرا نکنیم، مطمئن باشیم که فقط در خیال خود فکر میکنیم که فرمانبردار خوبی هستیم. فرمانبرداری از صور پنهان و آشکار ما سرچشمه میگیرد و در اندیشه و قلب ما باید باشد و نمیتوان ادا درآورد.
ابلیس از فرماندهان رده بالای خداوند بود که در قضیه آفرینش انسان از سجده کردن امتناع کرد و پایهگذار اولین نافرمانی شد. زمانی که خداوند از او پرسید دلیل نافرمانی تو چه بود؟ ابلیس گفت: «من از آتش هستم و آدم از خاک است.» این هم داستان و هم هشدار است که تذکر میدهد هر چرخشی امکانپذیر است.
ابلیس بیماری غرور و منیت را به انسان نیز القا میکند. زمانی که در لژیون مینشینم با فرض اینکه از راهنما بیشتر میدانم راه را اشتباه رفتهام. پس انسان برای اینکه در مقام اندیشه به تکامل برسد؛ باید اقرار کند که چیزی بلد نیست و ما به همین دلیل وقتی وارد کنگره60 میشویم، باید هر منسب و مقامی که داریم پشت در بگذاریم تا از فرمانبرداری دور نشویم.

شنیدن این کلمات شما را یاد چه چیزی میاندازد؟ (در یک جمله برای ما بیان کنید.)
راهنما: رسالتش چیزی جز بیداری روح در انسانهایی که اعتیاد، روح را در وجود آنها منجمد کرده است، نیست. راهنما باید به وجود رهجویی که در طلب رهایی است نور و گرما ببخشد تا روح یخ زده را در وجود او بیدار کند و چه زیبا است بیدار شدن روح در وجود انسان که به منزله آموزشپذیری مجدد انسان است.
لژیون سردار: وقتی عضو لژیون سردار میشویم و مبلغی را پرداخت میکنیم بدین معنا نیست که چند برابرش را دریافت کنیم، بلکه مانند گیاهی است که میکاریم و از طوفان شن جلوگیری میکنیم یا در مقابل مشکلاتی که برای خود و خانوادهمان پیش میآید در امان هستیم. عضو لژیون سردار شدن پرداخت کردن نیست، بیشتر دریافت میکنیم. فرصتی بهتر از لژیون سردار نیست تا تشکر و قدردانی را که میخواهیم، انجام دهیم و از حرف به عمل درآوریم. کسانی که مبلغ کمی دارند و با عشق و تمام وجود میبخشند، قطعاً پهلوان واقعی هستند.
فرمانبردار: قبل از ورود به کنگره60 فرمانبردار نفس بودیم و زمانی که وارد این مکان شدیم، در واقع قصد داریم فرماندهی خود یا همان فرماندهی عقل را دوباره به دست بگیریم. اولین قدم برای فرمانبرداری رعایت حرمتها و قوانین کنگره60 است و قطعاً مسیری جز دریافت آموزشها، کاربردی کردن آنها و تبعیت از راهنمایان که این مسیر را با موفقیت طی کردهاند و تبدیل به فرمانده لایق و از خدمتگزاران کنگره60 شدهاند، نیست. کسی میتواند در صور پنهان و آشکار فرمانبردار خوبی باشد، گرفتار افکار منفی نشود و تصمیمات درست را از غلط تشخیص دهد که به فرمان عقل برسد.
کلام آخر: کنگره60 چگونه زندگی کردن را به ما آموزش میدهد. همیشه باید به این موضوع توجه کنیم که در هر جایگاه و رتبهای احتمال نافرمانی وجود دارد. فرمانبرداری برای رشد خود ما است و برای حال خوشی که نصیب ما میشود، پس از دیگران طلبکار نباشیم و سعی کنیم برای حال خوب خود فرمانبردار باشیم، آنگاه درخواهیم یافت که مسیر زندگی را خیلی بهتر طی میکنیم.
مصاحبهکننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر زهره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
90