جلسه چهاردهم از دوره بیست و سوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی دهخدا، با استادی: راهنمای محترم مسافر امیر ، نگهبانی:مسافر علیرضا و دبیری: مسافر محمد، با دستور جلسه: " وادی هفتم و تاثیر آن روی من ( رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه دو آنچه برداشت مینماییم) " در روز پنجشنبه 20 شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت:۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر خدا را شاکرم به خاطر اینکه امروز در این جایگاه در این شعبه حضور دارم. می شود گفت شعبهای که در آن سفر کردم و رهایی گرفتم و متولد شدم . از نگهبان جلسه و گروه مرزبانی و ایجنت محترم نیز تشکر میکنم. قبل از شروع هفته پیش رو را به گروه مرزبانی قسمت همسفران و ایجنت و مرزبانی قسمت مسافران تبریک میگویم. بنده تجربه جایگاه ایجنتی را نداشتم ولی در قسمت مرزبانی خدمت کردهام. جایگاه خدمتی مرزبانی یک جایگاه بسیار حساس و مهم و بسیار سخت میباشد. مرزبان اولین شخصی است که وارد شعبه میشود و آخرین نفر نیز از شعبه خارج میشود و همه اینها بدون چشم داشتی انجام میشود. همه این زحمات به خاطر این میباشد که یک تازه وارد یا یک مسافر و یا یک همسفر وقتی وارد میشود بتواند در امنیت و سلامت و آرامش کامل به هدف خود که همان رهایی و تعادل است برسد. و در مقابل وظیفه یکایک ما این است که در هفته پیش رو از این عزیزان به طور شایسته قدردانی نماییم و از این امتحان سربلند بیرون بیاییم. و آنطور که به من گفتهاند جشن قسمت همسفران روز یکشنبه و قسمت مسافران روز سهشنبه میباشد. و اگر بخواهم یک مرور گذرا بر این موضوع داشته باشم این است که تقدیر و تشکر در کنگره به سه صورت دلی و زبانی و عملی میباشد. که در وجود خودمان باید این عزیزان را دوست بداریم و قدردان آنان باشیم و و این قدردانی را بر زبان نیز بیاوریم و و در نهایت به وسیله دلنوشته و پاکت از زحمات این عزیزان قدردانی کنیم. جا دارد یادی کنیم از آقا کوروش که میفرمودند هرگاه جشنی برگزار میشود باید به تعداد افراد آن شعبه پاکت داده شود. همین جمله نشان دهنده اهمیت این موضوع است و اینکه چه مسئولیتی بر عهده یکایک ما میباشد . نوشتن دلنوشته در یک برگه زیبا با یک خطی زیبا و حتی اگر شد توسط خطاط نوشته شود. این امر نشان دهنده اهمیت این موضوع میباشد. انشاالله که جشن پرشگونی باشد.
.jpg)
اما در مورد دستور جلسه وادی هفتم و تاثیر آن روی من نظر بنده این است که برای هر موضوع یا مطلبی که حقیقت دارد یک مسیری وجود دارد یعنی اینکه برای رسیدن به هر موضوعی باید مسیر آن را طی نماییم. اینطور نیست که برای رسیدن به یک چیزی بدون طی کردن آن مسیر به آن موضوع دست پیدا کنیم.
به عنوان مثال یک سفر اولی که وارد کنگره ۶۰ میشود هدفش درمان اعتیاد و همسفر در بدو ورود هدفش باز شدن آن گرههایی است که در زندگی برایش پیش آمده. و برای رسیدن به این مطلب باید یک مسیری را طی نماید. و در این مسیر آموزشهایی را ببیند و آنها را کاربردی نماید. چیزی که بنده به آن رسیدهام این است که برای رسیدن به این هدف باید تقوا داشته باشیم و از آنچه که تا قبل از این انجام میدادیم روی برگردانیم. به عنوان مثال در مورد مواد مصرفی باید دیگر آن کار را انجام ندهیم و مصرف نکنیم و حتی در مورد داروی OT باید هر ۲۱ روز طبق قوانین و متد درمان کنگره از مقدار قبلی کم کنیم و دیگر آن مقدار قبلی را مصرف نکنیم تا به مرور کم و کمتر شود و نهایتا به آن حال خوشی که مد نظر است برسیم . چند وقت پیش هنگامی که کلام الله را مرور میکردم ذهنم به سمت این موضوع رفت که در مسیر رسیدن به حال خوش که خودم در خلقت به دنبال آن هستم و یا در همین کنگره که یکی از همان مسیرهای رسیدن به حال خوش میباشد دست پیدا کردهام. خداوند در کلام الله برای رسیدن به آرامش یک مثلث را برای ما ترسیم کرده است و تاکید کرده است که برای رسیدن به آرامش باید اضلاع این مثلث را رعایت بکنیم. یکی از اضلاع این مثلث ایمان به غیب است و دیگری کلمه نماز و دیگری انفاق.یعنی ایمان به غیب داشته باشیم و نماز را برپا داریم و از آنچه که خداوند به ما عطا کرده در جایگاه خودش انفاق کنیم. معنی این سه کلمه را بنده با توجه به آموزشهایی که در کنگره دیدهام اینگونه برای خودم معنا کردم. نماز همان خدمتی است که خدمتگزاران در کنگره انجام میدهند. زیرا که عبادت به جز خدمت خلق نیست. و ضلع انفاق زاییده وادی چهاردهم میباشد زیرا کسی نمیتواند بدون دریافت آموزش و بدون بکار بردن این آموزشها و دارا بودن دو ضلع دیگر به انفاق برسد. به همین علت است که ما در کنگره اهمیت ویژه ای به لژیون سردار قائل هستیم. به نظر شخص بنده مهمترین حلقه در هستی همین حلقه لژیون سردار میباشد. زیرا کسی میتواند وارد لژیون سردار شود که این سه ضلع در او ایجاد شده باشد و بتواند در این حلقه انفاقی را انجام دهد برای اشخاصی که نمیشناسد و یا حتی هنوز در راه هستند و آنها را ندیده است. و اما ضلع ایمان به غیب ضلعی است که متمایز میکند کنگره ۶۰ را با تمامی مکانهای دیگر و یا انجیوهای دیگر. ایمان به غیب همان صور پنهان است که در کنگره ۶۰ به آن پرداخته شده است. ولی در سایر انجیوها این روی سکه به هیچ عنوان دیده نشده است.و موضوع صور پنهان از نظر بنده به طور یقین واقعیت دارد. و برای رسیدن به این صور پنهان باید حس انسان تزکیه و پالایش بشود همانطور که خداوند در کلام الله میفرمایند خیلی از انسانها برای رسیدن به مسیر درست و آرامش مسیرهای بیراهه را طی میکنند زیرا که بر گوش و قلب و چشم آنها پرده افکنده شده است. برای خود بنده نیز همینطور بود. بنده سالها از جلوی درب کنگره رد میشدم و میرفتم و مصرف میکردم. با اینکه افرادی را میدیدم که با پیراهن سفید در این مکان رفت آمد داشتند ولی در آن زمان دریافتی نداشتم که حتی یک بار کنجکاو بشوم که در این مکان چه چیزی در حال اتفاق افتادن است .در حالی که همیشه در آروزی یافتن راه خلاصی از این موضوع مصرف بودم و در مکان های دیگر دنبال راه حل بودم. و اکنون خدا را شکر میکنم که این پرده ذره ذره از جلوی چشمان من کنار رفت و من توانستم وارد کنگره ۶۰ شوم و در این مکان به مرور حس خود را تزکیه و پالایش کنم و در نتیجه این تزکیه و پالایش حس من به مراتبی از فرمان عقل رسیدم. امیدوارم در این مسیر همیشه رهجو باشم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
51