اعتیاد در کنگره مرموز نیست!

اولین جلسه از دوره دوازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، شعبه کریمان کرمان با استادی مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه ''وادی هفتم و تاثیر آن روی من''  در روز پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۲۰ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وان چه  خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر حل معما می‌کرد
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر
بسیار تا بسیار خداوند را شاکر و سپاسگزارم که عمری دوباره به من داد تا امروز بیام در این جمع پرشور و پر انرژی در کنگره ۶۰ شعبه کریمان باشم ابتدا تشکر می‌کنم از جناب مهندس که این بستر را فراهم نمودند.
تشکر می‌کنم از خودشان خانواده محترمشان که اگر به واقع محبت‌ها و گذشت‌ها و ایثار ایشان نبود من محمدرضا هرگز به اینجا نمی‌رسیدم و امروز در این جایگاه نبودم.
تشکر می‌کنم از همه خدمتگزاران همه راهنماها همه آنهایی که به نوعی خدمت می‌کنند تا انسانی رو از قعر تاریکی به نور هدایت کنند.
یک تشکر ویژه می‌کنم از استاد عزیزم آقا علیرضا دژاکام که لطف کردند امروز این جایگاه را در اختیار من قرار دادند تا من اینجا انرژی  و آموزش بگیرم و تشکر می‌کنم از آقا سینا ایجنت محترم شعبه کریمان. در مورد دستور جلسه وادی هفتم که عنوانش این است : رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت می نمائیم، بخواهم مختصر صحبت کنم در این وادی از رمز و راز کشف حقیقت صحبت می‌کند من باید این مسئله را باز کنم تا ببینیم به کجا می‌رسیم دارد از حقیقت صحبت می‌کند آقای مهندس می‌گویند حقیقت چیزی است که واقعیت دارد، حق، هست، مجازی نیست واقعی است و پیدا کردن این واقعیت به این سادگی‌ها نیست رمز و راز دارد و این وادی را می‌تونیم به خیلی چیزها ربطش بدهیم روابط کاریمان، روابط اجتماعیمان ولی من می‌خواهم امروز این وادی را در مسئله خودمان یعنی اعتیاد باز کنم ما یک حقیقتی داریم به نام اعتیاد که سال‌های سال این حقیقت پنهان و پوشیده بود باز نشده بود به عنوان یک رمز بود یک کلید واژه داشت من در کنگره یاد گرفتم کلید واژه این اعتیاد درمان است قبلش فکر می‌کردیم اعتیاد را باید ترک کرد اعتیاد را با داروهای نگهدارنده نگه داشت این را در کنگره یاد گرفتم که اعتیاد یک بیماری است و بیماری رو باید درمان کرد پس رمز اعتیاد شد درمان آن.
سال‌های سال به عنوان یک راز و یک مسئله لاینحل بود و کسی نبود که آن را باز کند و هنوز هم که هنوز است داریم می‌شنویم که می‌گویند اعتیاد یک بیماری مرموز پیش رونده است ولی در کنگره دیگر برای ما مرموز نیست ما دیگر به آن کلید واژه دست پیدا کردیم. کنگره آن را از حالت پوشیدگی و پنهان درآورد حالا می‌گوید اگر بخواهید این اعتیاد رو درمانش کنید دو چیز لازم است یکی  یافتن راه. از چه راهی اعتیادمان را درمان کنیم به ما گفتند از راه قطع ناگهانی ،سقوط آزاد ،داروهای گیاهی و عطاری،سم زدایی ابوالفضل درمانی، آب درمانی انواع اقسام راه‌ها را گذاشتند جلوی ما  دیدیم نشد پس یافتن راه فقط یک مسئله است. دیگری آنچه برداشت می‌کنیم چی از این برداشت می‌کنیم گفت ترسم که به کعبه نرسی ای اعرابی
این ره که تو می‌روی به ترکستان است
ما دنبال این هستیم که به کعبه برسیم به سرمنزل مقصود برسیم سر از ناکجا آباد درآوردیم مهم این است که چه برداشت می‌کنیم نه تنها وادی هفتم بلکه تمام وادی‌ها درس‌های زندگی هستند و در زندگی کاربرد دارند من مطمئنم که هرکس این وادی‌ها را کاربردی کند و در زندگیش عملیاتی کند هیچ موقع در زندگی شکست نمی‌خورد و به مشکل بر نمی‌خورد.
هفته آینده جشن ایجنت و مرزبان را در پیش داریم آقای مهندس در کنگره به ما درسی را آموختند که باید از هر فردی که به نوعی به شما خدمت می‌کند تقدیر و تشکر کنید و گفتند
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
ما در کنگره ایجنت داریم ۵ تا مرزبان داریم ایجنتی که ۱۴ ماه از زندگیش، ازکارش ،همه چیزش را می‌گذارد من چون خودم مرزبان بودم می‌دانم چقدر کار ایجنت سخت است. به امورات جاری لژیون رسیدن، بحث لژیون سردار، لژیون‌های مالی ، همه این‌ها را ایجنت باید جوابگو باشد مرزبان‌ها اولین نفر می‌آیند در شعبه رو باز می‌کنند و تا آخرین نفر در شعبه را می‌بندند.
تمام امور شعبه را انجام می‌دهند یکی مرزبان خبری یکی مرزبان مالی  همون صحبت آقای مهندس که می‌گویند مرزبانی قدم زدن در بهشت نیست راه رفتن روی خار، و قدم زدن روی آتش گداخته است پس به عهده من محمدرضا است که از تمامی کسانی که میان خدمت می‌کنند زحمت می‌کشند باید بیایند به بهترین نحو و شایسته‌ترین وضع تقدیر و تشکر کنند انشالله که بتوانیم در مسیر کنگره ۶۰ همیشه ثابت قدم باشیم.
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی‌حاصلی و بی خبری بود
ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ: مسافر محمد لژیون سوم

عکس: مرزبان خبری مسافر رضا

ارسال: مسافر یوسف لژیون دوم