
جلسه دهم از دور دوازدهم سری کارگاه های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی امام قلی خان با استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر یحیی و دبیری مسافر مرتضی با دستورجلسه اول: «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» و دستورچلسه دوم: «تولد یکمین سال رهایی مسافر اکبر» در روز پنجشنبه 20 شهریورماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به واسطه تولد یک انسانِ رها شده در این جایگاه قرار گرفتم.
کنگره 60 از ابتدا 4 وادی از تفکر را به ما آموزش داد، وادی بعدی در مورد به عمل در آوردن افکار و اندیشه بود، تا اینکه می رسیم به وادی هفتم؛ که به ما می آموزد در چه مسیری قرار داریم. در مورد تفکر و اندیشه در طول مسیر این وادی آقای مهندس اشاره می کند انسان های مصرف کننده آدم های بی اراده ای نیستند. من همیشه به خود می گفتم خیلی بی اراده ای. ترک انجام می دادم، ولی بیشترین زمان برای ترک 6 ماه بود و پس از آن علایم خماری ایجاد می شد. بچه های مصرف کننده همه دلشان می خواست درمان شوند. کسی نیست که بگوید من از این که مصرف کننده هستم خرسندم ولی به بن بست می خورند. در کنگره 60، روش دی اس تی راهی بود که آقای مهندس کشف کرد. رمز این گاو صندوق را کشف کرد و در اختیار ما قرار داد، که صبر و امیدواری بود. معمولا در گاو صندوق وسایل با ارزشی می گذارند. اگر رمز آن را نداشته باشیم، انرژی ما تمام می شود و به رمز گاو صندوق نمی رسیم. آقای مهندس این رمز را در اختیار ما قرار داد و حالا در این مسیر مهم است که من چه چیز برداشت می کنم. در دنیا پیچیده ترین مسائل در حال حل است، مثل بمب اتم؛ که یک موضوع غیر قابل حل بود ولی الان به آن دسترسی پیدا کردند. در مسیر درمان، راه برای ما نمایان شد. برداشتی که از این راه می کنید متفاوت است. راهنما، نمایندگی، بستر برای ما فراهم است؛ بستگی به ما دارد که در این راه چه برداشتی می کنیم. چرا یک نفر رها می شود، یک نفر رها نمی شود. چون برداشت ها فرق می کند. 20 سال پیش گلد کوئست آمده بود و من با آن آشنا شدم. 400 هزار تومن، که خیلی هم بود در آن زمان، سرمایه گذاری کردم. به جایی نرسیدم. چرا که مسیر اشتباه انتخاب کرده بودم. در مسیر اعتیاد هم همینطور است. اگر مسیر اشتباه باشد فقط دردش برای ما می ماند. ما باید از مسیری که ما را به بهشت برین و آرامش و آسایش می رساند استفاده کنیم. من از برداشتی که در کنگره 60 کردم، باید استفاده کنم. انسان های خرمند اول تفکر می کنند بعد عمل انجام می دهند. انسان های بی خرد اول عمل را انجام می دهند و بعد هم پشیمان می شوند. انسان های بی خرد تعادل ندارند و از عالم و ادم طلبکار هستند و البته تمام کسانی که مصرف کننده هستند همینطور هستند. همه ما جزو بی خردان بودیم و با آموزش ها و تزکیه و پالایش جزو دسته خردمندان می شویم. انسان ها آموزش ها را می گیرند و خوب می شوند؛ ولی اگر به هدفی نمی رسند به دلیل افکار پوسیده است. رکن اصلی که باید روی خودمان کار کنیم این است که افکار پوسیده را بیرون بریزیم تا به دستاوردی که می خواهیم برسیم. مثل اینکه شما بخواهید بروید مشهد، با یک بنز یا یک ژیان؛ با هر دو به مقصد می رسید ولی کیفیت آن مهم است: مثل کسانی که سفرِ درست در کنگره 60 انجام می دهند و فرمانبرداری می کنند با کسانی که خود فرمان هستند.
هفته آینده، هفته ایجنت و مرزبان است و وظیفه ماست تا از این خدمتگزاران تقدیر و تشکر کنیم. مرزبانان و ایجنت در پشت پرده زحماتی می کشند که ما اصلا متوجه آن نیستیم. اگر جزو خردمندان باشیم نمی آییم حساب و کتاب کنیم؛ مرزبانان و ایجنت ها نیازی به این پاکت ها ندارند، ولی من باید نشان بدهم که برداشت من از آموزش های کنگره 60 چه بوده است و آنرا کاربردی کنم. اگر این ها را دیدی و از زحمات افرادی که به شما خدمت می کنند تقدیر کردید به یک رهایی با کیفیت می رسید. اگر زحمات این عزیزان را ندیدی مثل ژیان می شوی که با آن قصد سفر داری؛ به رهایی می رسی، ولی با کیفیت نیست.
و اما دستورجلسه دوم؛ تولد یکمین سال رهایی اکبر عزیز:
اکبر روزی که وارد لژیون شد در یک بستری مسموم مشغول کار بود. در یک مکانی که همه درگیر مواد مخدر بودند، نگهبان بود و شب تا صبح آنجا مصرف می کردند. چند ماه از سفرش گذشته بود که یک پلاستیک تریاک آورد و گفت این را برای من می آورند و من هم شب ها وسوسه می شوم. به او گفتم اگر توانستی از میان آنها خودت را بالا بکشی، کار را تمام کرده ای. و اکبر مسیرش را عوض کرد. وقتی زمین بازی را عوض کنی، بار بازی هم تغییر پیدا می کند. اکبر دیگر در میان آنها سی دی می نوشت . برای او مواد می آوردند ولی اکبر میل به مصرف نداشت. من خیلی از او راضی بودم. سی دی هایش را کاملا نوشته است. خدمتگزار خوبی است. راز این حال خوش، خدمت و همسفر خوب هست. اکبر اگر همسفر نداشت در کنگره 60 ماندگار نبود. همسفر خیلی نقش مهمی در کنگره 60 دارد. اگر همسفر اکبر در کنگره نبود الان او با کاغذ سی دی هایی که نوشته بود، تریاک می کشید و علت این امر چیزی نبود جز تعویض یار بازی، نکته ی جالب اینکه همسفر اکبر راهنما شد و جایگاه راهنمایی را به دست آورد. به او و همسفرش تبریک می گویم. به دست آوردن این جایگاه حاکی از آن است که در هیچ زمانی، هیچ کاری برای انسان غیر ممکن نیست. خیلی خوشحالم برای اکبر عزیز و همسفرش، تشکر می کنم از آقای مهندس که این بستر را فراهم کردند تا این رهایی ها و حال خوش را شاهد باشیم.
پیام تولد مسافر:


اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک دودی. سفر خودم را شروع کردم در لژیون 12 نمایندگی امام قلی خان، زیر نظر راهنمای خوبم آقای علی صادقی؛ در حال حاضر 17ماه است که به دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستم. در ادامه سفر ویلیام داشتم، زیر نظر راهنمای خوبم آقای میثم یارعلی، رهایی از بند نیکوتین به دستان پر مهر آقای مهندس 6 ماه، ورزش در کنگره؛ شنا والیبال.
.jpg)
خواسته مسافر:
به تمام کسانی که بیرون از کنگره حالشان خوب نیست اذن داده شود تا وارد کنگره شوند و به این حال خوش برسند
.jpg)
خواسته همسفر:
راه برای کسانی که خواسته ی درمان دارند در کنگره باز شود و سفر اولی ها این جایگاه را لمس کنند.

سخنان مسافر:
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر. جا دارد اول از تمام دوستان تشکر کنم. همچنین از آقا رمضان که الان در جایگاه خدمتی نگهبان نظم درحال خدمت هستند هم تشکر . قبل از ورود به کنگره 60 خیلی به من کمک کرد. هر روز با من صحبت می کرد که به اینجا بیایم. من هم می گفتم فعلا متادون می خورم و حالم خوب است. یکسال طول کشید تا من را به کنگره 60 وصل کرد. مسئله دوم موفقیت من در طول این مسیر بود که دلیل آن وجود همسفرم بود. بال پروازی بود برای من که باعث شد به درستی سفر کنم و به این جایگاه برسم. من 10 ماه و 7 روز سفر کردم. در برف و باران با موتور می آمدم و همیشه نیم ساعت زود تر در جلسه حاضر می شدم و صندلی می چیدم. در اخر جلسات هم خدمت می کردم. مسئله بعدی نوشتن سی دی ها بود. به مرور زمان تاثیر زیادی روی سواد و دستخطم گذاشت. من سعی می کردم قوانین کنگره 60 را رعایت کنم و گوش به فرمان باشم و فقط چشم بگویم. علی آقا خیلی برای من زحمت کشید. من با حال بد وارد کنگره 60 شدم ولی هر چی راهنما گفت گفتم چشم. من 6 صبح در پارک حاضر می شدم. در فصل گرما و سرما با موتور سیکلت در استخر حاضر می شدم. فرمانبرداری باعث حالم خوبم شد. از آقای میثم یار علی راهنمای ویلیامم تشکر می کنم. از آقا یحیی سپاسگزارم که در سفر اول عشق و محبت زیادی به من داد. از آقای علی صادقی خیلی ممنونم و دست ایشان را در قلبم می بوسم. از همسفرم تشکر می کنم که بال پرواز من بود. همچنین از راهنمای همسفرم تشکر می کنم. از خودم تشکر می کنم که مسیر را درست انجام دادم و به این حال خوش رسیدم. از گروه مرزبانی و ایجنت محترم، از بچه های لژیون 12 و دوستان با عشق و محبت، نمایندگی امام قلی خان که همکاری کردند تا من به این جایگاه برسم کمال تشکر را دارم.

سخنان راهنمای همسفر:
خداراشکر می کنم که به واسطه اولین سال رهایی خانم زهرا در این جایگاه قرار گرفتم .تبریک می گویم این تولد را خدمت آقای مهندس و راهنمای مسافر آقای علی صادقی و خانم زهرا تبریک عرض می کنم. ما در کنگره از روش الگو استفاده می کنیم این تولد ها الگویی هستند برای ما تا تصویر رهایی را دوستان سفر اولی در ذهن خود ایجاد کنند. خانم زهرا خیلی راه های زیادی تجربه کردند و با نا امیدی رو به رو شدند ولی کنگره ایشان را به حال خوش رساند. اوایل سفر خانم زهرا حالشون به حال مسافرشون بستگی داشت، وقتی حال مسافرشان بد بود حال ایشان هم خوب نبود اما از یک جایی به بعد متوجه شدند دلیل بودن در کنار یک مصرف کننده آن است که شخص خودش به تکامل برسد. خانم زهرا در میانه ی سفر خود متوجه آموزش های کنگره شد و راز موفقیت ایشان حضورشان در جلسات بود و همیشه صحبت های آقای مهندس را یادداشت می کردند. عضو لژیون سردار شدند و در آزمون راهنمایی شرکت کردند و خداراشکر در کنار سفر دومی ها شال خوش رنگ سبز را بدست آوردند. برای یک راهنما چیزی بهتر از این نیست که رهجویش خدمتگزار باشد. برای ایشان آرزوی بهترین ها را دارم.

سخنان همسفر:
سلام دوستان زهرا هستم همسفر خدارا شاکر و سپاسگذارم از اقای مهندس که این مسیر را به ما نشان دادند تا مسافران و همسفران از تاریکی به روشنایی برسند. از راهنمای مسافرم؛ اقای علی صادقی، از خانم مرضیه راهنمای خوبم که از ایشان آموزش گرفتم، از راهنمای تازه واردین خانم مریم که با صحبت هایشان باعث ماندگاری من در کنگره شدند، قبل از ورود به کنگره مسافرم متادون می خورد که من از تخریب های آن خبر نداشتم و از این بابت خوشحال بودم که مسافرم مواد مصرف نمی کند ، همیشه پس از یکسال ترک مواد مخدر ،به آن بازگشت میکرد و تقصیر را گردن من می انداخت ،از آقا رمضان بسیار سپاس گزارم که پیام کنگره را به مسافر بنده دادند.مسافرم همیشه میگفت همسران رهجویان، بعنوان همسفر باید در کنگره حضور داشته باشند و من همیشه از این امر امتناع میکردم تا پسر من با اصرار هایی که میکرد باعث ورود من به کنگره شد، در ابتدا دلیل ورود من جلوگیری از توجیه مسافرم از عدم درمان شدن بود تا من جذب شدم فرمانبردار شدم و قانون کنگره را رعایت کردم وخداراشکر با تلاش و کوشش به این رهایی رسیدیم و تشکر می کنم از تمام خدمتگذاران کنگره 60 و از تمامی کسانی که ما را یاری کردن در این تولد و امیدوارم تمام سفر اولی ها این تولد ها را تجربه کنند.
مرزبان کشیک: مسافر محمد
.jpg)
تایپ: مسافر محمدرضا لژیون 1
ویراستاری: مسافر مجید، مرزبان خبری نمایندگی
عکاس: مسافر اهورا لژیون 16
ارسال مطلب: مسافر جاوید خدمتگزار سایت نمایندگی
- تعداد بازدید از این مطلب :
130