جلسه سوم از دوره سی و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی میرداماد با استادی راهنمای محترم مسافر امید ، نگهبانی مسافر محمد رضا و دبیری مسافر مهدی ، با دستور جلسه اول « وادی هفتم و تاثیر آن روی من » و دستور جلسه دوم « تولد دهمین سال رهائی راهنمای محترم مسافر محسن » در روز پنجشنبه بیستم شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان امید هستم یک مسافر
خوشحالم که با یک تولد توانستم در شعبه حضور پیدا کرده و در خدمت شما باشم.
ما در کنگره جزء یک خانواده خیلی بزرگ و خوشبخت هستیم و در هفته ساعاتی را به دور از دنیای مادی در کنار هم به سر برده و حال خوشی را داریم و از این بابت خدا رو شکر می کنیم طبق دستور جلسه هفتگی کنگره به وادی هفتم رسیدیم که رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دوم آنچه برداشت می کنیم ، هر شخص با دیدگاه خودش می تواند برداشتی از این وادی ها داشته باشد در مورد وادی هفتم من یک خاطره از خودم تعریف می کنم : سال هشتاد و شش با دوست خودم وارد کنگره شدیم ، آقای خدامی راهنمای تازه واردین شعبه اصفهان یا همان سلمان فارسی بود که تنها شعبه ای بود که در اصفهان وجود داشت ، آقای خدامی برای ما توضیحاتی در مورد کنگره و دستورالعمل های آن دادند که پس از ده ماه مواد شما قطع می شود و به رهایی خواهید رسید و به حالت طبیعی برمی گردید ، من و دوستم برای خودمان برنامه ریزی کردیم که طبق این توضیحاتی که به ما داده شد دیگر نیازی به کلاس و لژیون نداریم و ما خودمان می توانیم مواد خودمان را مدیریت کنیم ما به تفکر خود، راه را پیدا کردیم و ده ماه دیگر مواد را قطع می کنیم مصرف روزانه من پنج گرم تریاک ، یک گرم شیره بود که توانستم آن را ظرف مدت یک ماه مدیریت کنم ، نمی دانم که چه اتفاقی افتاد که مصرف شیشه هم به آن اضافه شد و مواد مصرفی من نیز افزایش یافت به طوری که از پنج گرم به بیست گرم تغییر یافت و کلا سیستم من به هم ریخت و بعد از دو سال با تخریب وارد کنگره شدم و با حال بسیار خراب وارد کنگره شدم ، وقتی به وادی هفتم رسیدم دیدم که ما راه را پیدا کرده بودیم ولی برداشتی از راه نداشتیم و به همین دلیل موفق نشدیم ، سفر اولی اگر فکر کند که راه را پیدا کرده کاملا در اشتباه است ؛ برداشت هایی که او از این راه دارد چه می باشد ، سفر دومی که فکر می کند دیگر رها شده و نیازی به کنگره ندارد و بدون آموزش و 30 سی دی و خدمت ، می تواند در سفر دوم زندگی خوبی داشته باشد کاملا در اشتباه است .

اما راجع به دستور جلسه دوم دهمین سال رهایی محسن عزیز است که محسن با حال خیلی خراب وارد کنگره شد و دیر راه را پیدا کرد و سخت درمان شد ، دلیل آن برای ما مشخص نبود ؛ محسن حدود دوازده سال پیش وارد کنگره شد و سه شعبه ، سه راهنما عوض کرد و خانواده ایشان به دلیل همین مشکلات مجبور شدند که دیار خود را ترک کرده و از شهرکرد به اصفهان بیایند ، اوایل سفر که در لژیون من بود حالش خیلی بد بود و به لژیون وصل نمی شد ، من با ایشان صحبت کرده که آیا مایل به ادامه سفر هست یا نه ؟ در جواب من گفت که خواست درمان را دارم ولی نمی شود ، بعد از این صحبت جرقه ای در محسن ایجاد شد و بعد از یک سقوط آزاد سفر خود را آغاز نمود و به کنگره وصل شد و رها شد و در سفر دوم ازدواج کرده و توانستند امورات زندگی خود را سامان ببخشد و از لحاظ کاری و مالی شخص مطرحی می باشد و با محسن قبل از کنگره تفاوت بسیاری دارد .
این تولدها هم برای همین است که به انسان ها این نوید را بدهد که می توانند تغییر کنند و محسن با برداشتی که از این مسیر داشتند به جایگاه کنونی رسیده اند که راهنما هستند و پدر ایشان هم جایگاه راهنمایی همسفران را کسب کرده و من هم از طرف خودم تبریک می گویم به محسن و پدر گرامی ایشان و راهنمای همسفر ایشان و همسفر ایشان و خانواده گرامیشان .
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید ممنونم.

خلاصه سخنان مسافر محسن
دوستان محسن هستم یک مسافر
خدا را سپاسگزارم بابت اینکه در کنگره ماندگار شدم و از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و نگهبان جلسه تشکر می کنم و از همه شما کمال تشکر دارم که مشارکت کردید و تبریک فرستادید .
اگر بخواهم راجع به خودم صحبت بکنم من حدود ده سال است که در کنگره هستم و انگار همین دیروز بود که در جلسه نشسته بودم و با حال بسیار بد و می گفتم که من با بقیه افراد در کنگره فرق دارم ، چون من یک مواد دیگری می کشم و آن ها یک نوع مواد دیگری می کشند تا زمانی که به خود آمدم و فهمیدم که من هیچ فرقی با بقیه نمی کنم و وقتی به این درک رسیدم توانستم به درمان برسم ؛ من حدود چهار سال است که لژیون دارم و در این مدت چند نفر را دیدم که مثل حال و روز اول من را داشتند که به کنگره آمدم و چون من در سن چهارده سالگی مصرف کننده شدم و هروئین کشیدم و بعد از مصرف هروئین به کراک رو آوردم و همه نوع مواد های مخدر که بود را استفاده کردم و در سن بیست و پنج سالگی وارد کنگره شدم ؛ حال خیلی خوب به دست آوردم و برای سفر دومی ها که می آیند و رها می شوند و می گویند خب ما دیگر به درمان رسیدیم ، برویم و برسیم به زندگی خودمان و این همه مدت به کار و زندگی نرسیدیم و حالا برسیم به زندگی کردن و آنهایی که از کنگره دور شدند و خدمت نکردند هیچ وقت به آن حال خوب نرسیدند و سعی کنید از کنگره دور نشوید ؛ چون همه این درس ها و آموزش ها به نفع خود ما است ؛ چون کنگره بهشت است که روی زمین جاری و من به شخصا در این ده سال که از رهایی من می گذرد ، اگر بخواهم بگویم پدر و مادر من در سفر اول به من خیلی کمک کردند و من برای آنها خیلی تخریب ایجاد کردم و کمکم کردند تا رها بشوم و کنگره کمکم کرد که بتوانم یک همسفر در زندگی خود بیاورم و همسفر من باعث شد که در کنگره ماندگار شوم و ایشان هم خودشان خدمتگزار هستند و امیدوار هستم که امسال بتوانند ایشان هم راهنما بشوند و من باید لژیون خودم را تحویل بدهم و همسفر من بتوانند این مسیر را طی بکنند و تشکر می کنم از راهنمای محترم امید طاووسی که هنوز بعد از ده سال از ایشان راهنمایی می گیرم و خیلی دوستشان دارم و تشکر می کنم از پدر و مادر و همسفرم و راهنمای همسفرم و راهنمای محترم خانم حدیث و راهنمای سفر دوم همسفرم خانم هستی تشکر می کنم و از دو تا خواهرهای خوبم که در این مسیر من را همراهی کردند تشکر می کنم .
از شما سپاسگزار هستم که به حرف های من گوش دادید .

سخنان راهنمای همسفر
سلام دوستان هستی هستم راهنمای یک همسفر
بسیار خوشحالم که به واسطه دهمین سال رهایی این خانواده ارجمند در جمع دوستان محبت قرار گرفتم.
تبریک و شاد باش عرض می کنم خدمت بنیان کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام و راهنمای محترم مسافر محسن فتحی و خدمت راهنمای محترمشان مسافر امید طاووسی و خدمت پدر بزرگوارشان و همچنین همسفرشان خانم پریسا و خانواده محترمشان که اینجا حضور دارند .
تک تک اعضای کنگره ۶۰ راه درست را یافته اند و اگر بخواهند بیشتر به حقیقت برسند باید مسیر حرکت را به درستی انتخاب کنند روی سخنم با سفر اولی های عزیز می باشد ؛ اگر امروز همچنان رنج ها و محرومیت ها همراهشان است طبق سی دی مَحرم استاد امین : انسان هیچ گاه مَحرم نمی شود مگر اینکه پیش تر از خیلی چیزها محروم شده باشد ؛ حرکتی را که در کنگره است آغاز کرده ایم ، اگر می خواهیم در این مسیر حرکت کنیم باید از ناامیدی ، ترس و منیت فاصله بگیریم .
در مورد همسفر پریسا باید بگویم در ابتدا راه را پیدا کردند و اگر امروز قوی و محکم حرکت می کنند و به گفته خودشان آرامشی که دارند به دلیل وجود فرزندانشان و آموزش های کنگره و وجود مسافرشان است و من ایمان دارم با وجود قلب مهربانی که دارند یکی از بهترین خدمتگزاران کنگره هستند ، چرا که به حقیقت کنگره ۶۰ پی برده اند و به این نتیجه رسیده اند که حقیقت یک مقصد ثابت نیست و همیشه باید در حرکت باشند .
خیلی ممنونم که به صحبت های من گوش کردید .
سخنان همسفر جمشید
سلام دوستان جمشید هستم یک همسفر
از همه دوستانی که در جشن ما شرکت کردند از صمیم قلب سپاسگزارم از راهنمای مسافرم آقا امید هم که همه جوره هوای مسافرم را داشت سپاسگزارم ، از جناب آقای مهندس بسیار سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند و همین طور از راهنمایان همسفران تشکر می کنم .
مسافر امید درست فرمودند که محسن سفر سختی داشت یادم هست که در شعبه جامی بعد از اینکه محسن دو راهنما عوض کرده بود ، رهجوی آقای طاووسی شد که ایشان در گوشه حیاط با محسن صحبت می کردند و به محسن گفتند که اگر نمی خواهی رها بشوی برو و به کارهایتان برسید و محسن از ایشان خواهش کرد که یک فرصت دیگر به من بدهید و اینجا یک حرکت مدبرانه و حسابی شده را شروع کرد و خدا را شکر به او اجازه ادامه سفر دادند و همان طور که آقای مهندس در سی دی تغییر فرمودند ، آن تغییر و تبدیل در محسن صورت گرفت و سفر کرد و کاری کرد کارستان و رها شد و آقا محسن به طور واقعی کار می کند و از هر زمانی برای خدمت در کنگره استفاده می کند و من بسیار برای به ایشان افتخار می کنم و امیدوارم در این راه مستدام باشد و از همه عزیزان تشکر می کنم که در جشن ما شرکت کردند .

سخنان همسفر پریسا
سلام دوستان پریسا هستم یک همسفر
در ابتدا خداوند را سپاسگزارم بابت اینکه این جایگاه را لمس نمودیم ، از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر می کنم ، همچنین از راهنمای مسافرم مسافرامید تشکر می کنم که با آموزش هایشان توانستند مسافر من را به رهایی برسانند و همچنین از راهنمای سفر اولم خانم حدیث سپاسگزارم و افتخار شاگردی در لژیون ایشان را برای مدتی داشتم و از حضورشان بهره مند شدم و همیشه قدردان شان هستم .
از راهنمای سفر دوم خانم هستی تشکر می کنم که خیلی از ایشان آموزش می گیرم و همیشه از صبر و تجربیات ایشان استفاده می کنم ؛ از خانواده مسافرم تشکر می کنم که در کنگره حضور پیدا کردند و در کنار ما بودند و کمک کردند که محسن به رهایی برسد ؛ همچنین از خانواده خودم تشکر می کنم که تشریف آوردند و در آخر از گروه مرزبانی و ایجنت محترم قسمت مسافران و همسفران تشکر می نمایم.
از عزیزان قسمت سایت تشکر می کنم چرا که می دانم چقدر برای تهیه مطالب و بارگذاری مطالب زحمت می کشند و انرژی این تولد را تقدیم می کنم به شما عزیزان .
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم و شما را به خداوند بزرگ می سپارم .
سخنان همسفر تانیا
سلام دوستان تانیا هستم یک همسفر
تشکر می کنم از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان ؛ از خانم حدیث و خانم هستی راهنمایان مادرم تشکر می کنم و خیلی دوستشان دارم و از پدرم و مادر عزیزم و راهنمای پدرم سپاسگزارم .
از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما متشکرم .

نگارش : مسافران حسن ، داوود ، مهدی ، علی لژیون 6-4-1-4
عکس : مسافر علی ل4
ویرایش ، تنظیم و ارسال : مسافر مهدی ل 16
تقدیم به شما عزیزان *** نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1027