English Version
This Site Is Available In English

سلحشوران عرصه رهایی

سلحشوران عرصه رهایی

روز‌های زیادی من در دل تاریکی گم شده بودم و امیدی برای فرداها نبود. همیشه نفس‌هایم بوی خستگی می‌داد؛ اما امروز در دل روشنایی با قلبی که دوباره تپیدن را آموخته و چشمانی که دوباره نور را دیده، ایستاده‌ام. ایجنت و مرزبانان محترم نمایندگی صالحی شما همچون نگهبانان شب بودید که چراغی در دست گرفتید و ما را از بیراهه به جاده‌ای امن باز گرداندید. شما پناه دل‌های خسته هستید. با نگاه پر محبتتان، با لبخند آرام بخشتان، قوت قلب و امید فراوانی برای من بودید.

شما بی‌ادعا همچون ستون‌هایی هستید که سقف این خانه‌ امن و مقدس بر شانه‌های شما استوار مانده است. از قلب‌هایی که روزی شکسته بود و امروز آرام گرفته، از چشمانی که روزی در تاریکی گریسته و امروز در روشنایی می‌درخشد، با تمام وجود زمزمه می‌کنم سپاس سپاس سپاس.

خدمتگزاران کنگره‌‌۶۰، شما همان فرشتگان زمینی هستید که خداوند در مسیر ما قرار داد تا دوباره طعم زندگی را بچشیم و زندگی را لمس کنیم. دعای خیر ما همیشه بدرقه‌ راه شما خواهد بود.
این هفته بر شما عزیزان هزاران بار مبارک باد.

نویسنده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم)

 

در آستانه هفته‌ای که به نام نامی مرزبانان مزین گشته، قلم به دست می‌گیرم تا از قلب و جانم کلماتی را جاری سازم که شاید ذره‌ای از عظمت و شکوه کار شما سلحشوران عرصه رهایی را به تصویر بکشد. شما که چون نگهبانانی بیدار بر مرزهای تاریکی و روشنایی ایستاده‌اید، مرزهایی که نه از جنس خاک و سنگ بلکه از تار و پود جان انسان‌ها بافته شده‌ است.

کنگره۶۰، این خانه امن و پناهگاه امید را مدیون دستان و دل‌های پر مهر شما می‌دانم. شما که خود طعم این اسارت را چشیده‌اید و اکنون با قامتی برافراشته و روحی سرشار از تجربه و ایثار، راهنمای گام‌های لرزان دیگران هستید. هر مرزبانی خود یک قصه است. قصه تلخ سکوت، قصه سخت برخاستن، قصه شیرین رسیدن به آفتاب رهایی و این قصه‌ها نه تنها در سینه خودتان می‌ماند؛ بلکه چراغ راهی می‌شود برای آنان که هنوز در ظلمت شب اعتیاد دست و پا می‌زنند.

کنگره۶۰ با ریشه‌هایی که از خون دل و عرق جبین شما سیراب گشته روز به روز تنومندتر می‌شود. شما نه تنها قوانین و اصول را پاس می‌دارید؛ بلکه خود تجسم این اصولید. در چشمان شما می‌توان عمق دردمندی و سپس شوق رهایی را دید. در کلامتان می‌توان حکمت تجربه‌های تلخ و شیرین را شنید و در عملتان می‌توان قدرت ایمان و عشق به همنوع را لمس کرد. این هفته زیبا را به همه مرزبانان گرامی تبریک می‌گویم.

نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)

 

«فرامین الهی به دست افرادی می‌رسد که تاب اجراء شایسته آن‌ها را داشته باشند. انسان‌هایی که همواره اجراء عمل سالم را بر خواسته‌های خویش مقدم دانسته‌اند؛ پیام‌آور آرامش در مکان‌هایی هستند که به جهت انجام وظیفه حاضر می‌شوند.» هر زمان که هفته نکوداشتی در این بهشت فرا می‌رسد، تمام وجودم از شوق و شعف لبریز می‌شود. اشک از چشمانم ناخوداگاه جاری می‌شود. مانند کبوتری رها در آسمان، دلم از خوشحالی پرواز می‌کند. انگار در آسمان نیز خداوند با فرشتگان این روز زیبا را جشن می‌گیرند. به راستی که کنگره‌۶۰ عظمت بزرگی دارد. اگر این‌جا بهشت نیست پس کجاست؟

مرزبانان و ایجنت‌ها، انسان‌هایی هستند که مانند فرشته‌ با جامه‌های سپید می‌چرخند و خدمت می‌کنند. سه فرشته‌‌ای داریم که بوی عشق، بوی آرامش، بوی محبت، بوی صفا و صمیمیت می‌دهند و مادرانه هر شخصی وارد شعبه می‌شود را در آغوش می‌کشند. من هم مانند فرزندی هستم که از در وارد می‌شود می‌خواهد اول مادرش را ببیند، در بدو ورودم اولین شخصی که می‌خواهم در آغوش بگیرم مرزبانان هستند. با روی باز و چهره‌های شاد، آغوشی که پر از آرامش و انرژی است را نثارم می‌کنند.

چگونه می‌توان زحمات بی‌دریغشان را پاس داشت؟ باید به قلب، دستان مهربان و روی ماهشان بوسه زد. زبان در برابرشان قاصر است. کلام در برابر بزرگواریشان کم می‌آورد. این همه آگاهی، بیداری، این همه متانت و بزرگی برگرفته از دانش یک استاد است و آن استاد، آقای مهندس حسین دژاکام است. به احترام همه این عزیزان تمام قد می‌ایستم و به زمین این بهشت بوسه می‌زنم. سر بر سجده می‌گذارم و خداوند را بابت این مکان مقدس و این انسان‌های بزرگ سپاسگزاری می‌کنم. برای انجام این عمل عظیم، شکر شکر شکر. هفته مرزبانان و ایجنت مبارکمان باد.

نویسنده: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .