جلسه سوم از دوره پنجاه و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی البرز کرج، با استادی آسیستانت محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر احمد، با دستور جلسه "وادی هفتم، رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه دیگری آنچه دریافت میکنیم" در روز پنجشنبه بیستم شهریور ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه تشکر میکنم که مسئولیت اداره جلسه را به من سپرد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
خوشحالم که بار دیگر در نمایندگی البرز در خدمت شما هستم. از اینکه شرایط فراهم شد تا بتوانم خدمت شما برسم سپاسگزارم، در ابتدا شروع بهکار ساختمان جدید نمایندگی البرز خدمت همه عزیزان تبریک میگویم. همین الان داشتم نگاه میکردم فضای اینجا و فضای فرهنگسرا بسیار سرسبز و پر از درخت است، همینکه اسمش البرز است نشاندهنده سرسبزی و زیبایی محیط میباشد. فکر میکنم چند مدتی عزیزان زحمت کشیدند، راهنمایان محترم و مرزبانان تلاش کردند تا این مکان پیدا و آماده شود. واقعاً زمان زیادی صرف شد تا این مکان مشخص گردد و در نهایت ظرف یک هفته تا ده روز، با تلاش فراوان آماده شد تا کارگاه آموزشی در اینجا شکل بگیرد.
حس و حال این شعبه نشاندهنده این است که اینجا شعبهای پویا و زنده است. راهنماها واقعاً زحمت کشیدند، پیگیر بودند و تلاش کردند و باید قدردان این عزیزان بود.
یادم هست در فرهنگسرا قبل از کرونا، زمانی که من ایجنت بودم همیشه این نگرانی مواجه بودیم که مسئولین به ما بگویند جمع کنید و بروید. یک روز میگفتند داربستها را باز کنید، روز دیگر اعتراض میکردند که چرا بنر زدهاید، چرا ساختوساز کردهاید، چرا ماشینها اینجا پارک شده است. دائماً درگیر بودیم. بدتر از همه هم این بود که هر شش ماه یا یک سال مسئولین عوض میشدند و دوباره باید میرفتیم شهرداری و پیگیری میکردیم.
تا اینکه به مرحله ای رسید که آقای مهندس فرمودند ما دیگر نمیخواهیم در فرهنگسرا بمانیم. حتی به ما گفتند بیایید قرارداد ببندید، اما آقای مهندس قبول نکردند.
من تبریک میگویم به همه عزیزان، به آقا مهدی ایجنت محترم شعبه هم گفتم اگر بشودکسانی که خدمت کرده و زحمت کشیدهاند بیایند بالا، ایشان گفتند اگر بخواهیم چنین کاری بکنیم باید نیمی از جمعیت شعبه بالا بیایند که امکانپذیر نیست.
نکته بسیار مهم اگر این نمایندگی نزدیک به ۱۱ میلیارد اندوخته نداشت، ما نمیتوانستیم این مکان را تهیه کنیم. اگر دو یا سه میلیارد میخواستیم پرداخت کنیم، آقای مهندس به راحتی قبول نمیکردند. اول میپرسند چه میزان منابع مالی دارید، سپس بر اساس همان عدد مشخص میکنند که چه درصدی را میتوانید برای گرفتن مکان جدید پرداخت کنید. این نمایندگی، نخستین نمایندگی استان البرز است. نمایندگی مسعود، باغستان، ارم و هشتگرد، همگی از دل این نمایندگی بیرون آمدهاند.
حال میخواهم در رابطه با هفته گلریزان که در پیش است صحبتی بکنم. این مناسبت اهمیت ویژهای دارد، چراکه یک نمایندگی باید از خود پشتوانهای محکم داشته باشد و منابع مالی قوی فراهم کند تا بتواند حتی روزی مکانی برای خود را خریداری کند. این موضوع برای نمایندگی البرز اصلاً دور از دسترس نیست، چراکه همین نمایندگی هزینههای نمایندگی دکتر مسعود را پرداخت کرده است.
نمایندگی دکتر مسعود اکنون دو بخش دارد: یکی شعبه اصلی و دیگری زمینی که در کنار آن برای مسافر خانم ساخته خواهد شد. همه اینها با حمایت مالی همین نمایندگی امکانپذیر شد.
امیدوارم در جشن گلریزان نیز دست به دست هم بدهیم و بتوانیم پس از گذشت سه سال، مکانی تازه برای نمایندگی البرزتهیه کنیم تا در زمان خروج از این محل دغدغهای نداشته باشیم.
خواهش میکنم نگهبان اجازه دهند یک تشویق جانانه داشته باشیم برای تمام عزیزانی که زحمت کشیدند تا امروز در این مکان حاضر باشیم.
بهتر است به دستور جلسه بپردازیم که وادی هفتم است. وادیهای کنگره در واقع ستونها و پایههای جهانبینی کنگره هستند. تلاش میکنند تا به تمام مسافرین کمک کنند، تا کمکم باورهای درست و راستین جایگزین باورهای غلط شوند.
یکی از همین باورهای غلط نگاه اشتباه به پول است. امروز من کمی روی موضوع پول تمرکز میکنم. قدیم میگفتند پول چرک کف دست است، این نگاه غلط بود. آقای مهندس هم بارها مطرح میکردند که در گذشته میپرسیدند علم بهتر است یا ثروت؟ و همه پاسخ میدادند علم بهتر است. اما اگر ثروت نبود، ما امروز اینجا نبودیم.
این دقیقاً نمونهای از باورهای غلط است؛ همانند باور غلطی که میگوید اعتیاد درمان ندارد. اما ما میبینیم که راه پیدا شده است. دلیلش چیست؟ دلیلش همین افراد هستند که با جان و دل مبالغ زیادی را پرداخت میکنند. دلیلش لژیون سردارو اعضای آن است. دلیلش پهلوانهایی هستند که به هیچ چشم داشتی کمک میکنند، مگر میشود یک نفر پانصد میلیون تومان را همینطور ساده پرداخت کند؟ او با تمام وجود و تکتک سلولهای بدنش میداند که درمان اتفاق افتاده است. یعنی راه پیدا شده است.
بخش بعدی این وادی میگوید: و آنچه برداشت مینماییم
آیا همه کسانی که به کنگره میآیند به درمان میرسند؟ خیر. همه به درمان نمیرسند.
ما نگاه میکنیم هر جلسه شاید چهار یا پنج نفر تازهوارد داشته باشیم، اما آیا هر جلسه چهار یا پنج نفر رها میشوند؟ خیر، شاید سی درصد. چرا؟ چون برداشت افراد متفاوت است. آیا من سیدیها را مینویسم؟ آیا به حرف راهنما گوش میدهم؟ برداشت من از مسیر همینهاست.
انشاءالله همه ما قدردان آقای مهندس و آموزشهای ایشان باشیم. من همیشه میگویم خداوند توفیق حضور در کنگره و خدمت در این مکان را به ما عطا کند.
از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ متن:مسافرعلیلژیون۱۶ومسافر وحید لژیون ۱۹
ویرایش متن:مسافرعلیلژیون۱۶ومسافر وحید لژیون ۱۹
عکسوبارگزاری:مسافرعلیلژیون۱۶ومسافر وحید لژیون ۱۹
- تعداد بازدید از این مطلب :
262