1 . لطفاً خود را بهرسم کنگره ۶۰ معرفی بفرمایید.
سلام، دوستان محسن هستم، یک مسافر. مدت ده سال از زندگیام را به تخریب با آخرین آنتی ایکس، یعنی تریاک و شیره گذراندم. به مدت ده ماه و بیستوهفت روز سفر کردم به روش دیاستی با داروی درمان شربت اوتی و زیر نظر راهنمایم، آقای علیرضا. همچنین ورزشهای والیبال و بدمینتون را در پارک انجام میدادم. آلان هم به شکر خدا با دریافت گل رهایی از دستان پرمهر جناب مهندس، سه سال و ده روز است که آزاد و رها هستم.
۲. قبل از اینکه در جایگاه مرزبانی خدمت کنید، چه خدمتهایی در کنگره ۶۰ داشتهاید؟
در جایگاههای مختلفی خدمت کردهام، اما باید بتوانم تفکر کنم و با آگاهی خدمت کنم. اگر امروز نگهبان نظم، مهماندار، میکروفن گردان، مرزبان یا در هر جایگاه دیگری هستم، به خاطر این است که میخواهم جایگاهی که در آن قرار دارم را تغییر دهم و حال بهتری داشته باشم. هیچگاه نمیخواهم با به دست آوردن جایگاهها به کسی فخر بفروشم یا دیگران را تخریب کنم، بلکه هدف من یادگیری و آموزش است.
۳. جمله معروف مهندس دژاکام که میفرمایند "مرزبانی مانند راه رفتن روی گداختههای آتش با پایبرهنه است" چه معنایی دارد؟
آقای مهندس با تفکر بسیار عمیق و خاصی این جمله را بیان کردند. واقعاً هم مرزبانی مشابه راه رفتن روی گداختههای آتش با پایبرهنه است
ولی اگر عشق داشته باشیم، گداختههای آتش را مانند گلبرگهای لطیف زیر پای خود احساس میکنیم. یک مرزبان مجری قانون است، کسی که در کنگره در حال خدمت است. او یک شمشیر دو لبه در دست دارد و باید با لبه قانون عمل کند. راهنما و ایجنت و دیگر خدمتگزاران موظفند با لبه قانون عمل کنند، اما این شمشیر یک لبه دیگر هم دارد که اسمش «لبه محبت» است. خدمتگزار یا راهنما باید زمانی که در حال عمل به قانون است، بهگونهای عمل کند که رهجو با دیدن لبه محبت شمشیر، احساس کند که با مهربانی بریدهشده است. وقتی رهجو لبه محبت شمشیر را ببیند، بهتر فرمان را میپذیرد و حرفشنوی دارد. ما در ابتدای جلسه میخوانیم که «تنها پیوند محبت است که ما را به هم متصل نگاه میدارد» و محبت ما نشاندهنده احترام گذاشتن به یکدیگر است.
۴. به نظر شما، یک مرزبان باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟
زمانی که مسئولیت این شال به من محول میشود، وظیفه من اجرایی کردن قوانین و مقررات و حرکت با تفکر و دقت است؛ اما باید با اعضای کنگره بامحبت و احترام رفتار کنم. به نظر من، اگر خواستار خدمت مرزبانی یا هر خدمت دیگری باشیم، باید همواره به این اصل پایبند باشیم. در درجه اول باید عشق به آن خدمت را داشته باشم و صرفاً به خاطر کسب نمره یا نشان دادن خودم، نمیتوانم بهدرستی خدمت کنم. زمانی که با تمام وجودم خدمت را انتخاب میکنم، با تمام وجود هم خدمت میکنم. هدف من خدمت به انسانها و کمک به رهایی انسانهای رنجکشیدهای است که روزی خود من هم مانند آنها بودم. در کنار همه اینها، باید قوانین هم اجرا شود و من باید فرمانبردار خوبی باشم. همچنین فراموش نکنم که در هر نقطهای که خدمت میکنم، همیشه شاگرد هستم و گاهی باید محبت و در برخی موارد جدی بودن را هم در نظر داشته باشم.
۵. شما از عملکرد خودتان بهعنوان یک مرزبان در دوره خدمتی راضی بودید؟
جواب این سؤال را باید از ایجنت، اعضای شعبه، سفر اولیها و عزیزان سفر دومی که الگو هستند و همچنین خدمتگزاران شعبه که واقعاً تمام تلاششان را کرده و خالصانه خدمت کردند، بپرسید که آیا در این مدت از بنده راضی بودند یا خیر؛ اما خودم در این مدت تمام تلاشم را کردهام که بهترین عملکرد را از خود بهجا بگذارم.
6 . توقع و انتظار شما به عنوان مرزبان از مسافران و همسفران چه بود؟
اینکه مسافران عزیز همکاری کنند با مرزبانان عزیز تا قوانین درست اجر ا شود تا شعبه به بهترین شکل به کار خودش ادامه بدهد شاهدخروجیهای قابل قبولی باشیم.
7. لطفاً بفرمایید بعد از چهارده ماه خدمت و پس از تحویل دوره مرزبانی، چه تغییراتی را در درون خود احساس کردید؟
بعد از اینکه خدمت مرزبانی تمام شد و مرزبانی را تحویل دادم از درون احساس رضایت داشتم. زمانیکه به نظر خود در جایگاه خدمتی درست عمل کنی و در مسیر آموزش باشی، در این صورت تحویل جایگاه هم سخت نیست حس و حالش هم خوب خواهد بود؛ من دقیقاً همین حس و حال را داشتم و از ته دل خوشحال بودم و امیدوارم در جایگاه راهنمایی نیز این حس و حال را داشته باشم.
8. نظرتان راجع به کلمات زیر بفرمایید:
مهندس دژاکام
برکت، رحمت، نور، ایمان و توکل؛ همهی اینها را برای من به همراه داشت.
مرزبانی
مرزبان در کنگره ۶۰ فردی است که وظیفه حفظ نظم و انضباط را به عهده دارد. وظایف مرزبان نهتنها شامل نظارت بر رفتار و عملکرد اعضا است، بلکه به ایجاد فضایی سالم و سازنده برای درمان و بهبودی نیز کمک میکند.
سفر اولی
مهمترین فرد در کنگره، یک سفر اولی است؛ زیرا بدون حضور تازهواردی در کنگره، مراحل درمان طی نمیشود و حس جاری بودن در کنگره ایجاد نمیگردد. من به ظرفیت آموزش نیاز دارم و باید با تمرین و تکرار یاد بگیرم تا بتوانم روزی دست شخص دیگری را بگیرم و دین خود را در کنگره و این مسیر ادا کنم و بهنوعی زکات رهایی و درمانم را پرداخت کنم.
لژیون سردار
خداوند میفرماید اگر میخواهید ببخشید، از بهترین آن چیزی که دارید ببخشید. ازاینجا بود که اتفاقات خوبی در زندگیام رقم خورد. آرامش و حس خوبی که امروز در زندگی دارم، مديون لژیون سردار و جناب مهندس هستم که چنین بستری فراهم کردند.
مرزبان خبری : مسافر صادق
تهیه گزارش : مسافر محمد
ویراستارو ارسال : مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
547