English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته در مورد هفته ایجنت و مرزبان

دلنوشته در مورد هفته ایجنت و مرزبان

به نام قدرت مطلق الله

سلام دوستان حامد هستم یک مسافر.

نمی‌دانم چگونه بنویسم و از کجا شروع کنم. فقط احساسم را در قلم جمع می‌کنم و روحم را با قلم به پرواز درمی‌آورم تا قلم با من همکاری کند و به کلمات فرمان دهد؛ بلکه بتوانم احساسم را بر روی کاغذ بنگارم. همیشه فکر می‌کردم فرشته‌ی مهربان فقط در قصه‌هاست و در دنیای ما وجود ندارد و نخواهد داشت. اما با دیدن خدمتگزاران کنگره ۶۰ با چشمانم دیدم که در این جهان نیز فرشتگانی هستند که فقط بال ندارند، ولی بال پرواز خیلی از انسان‌های ناامید و دل‌شکسته‌اند. آن‌جا فهمیدم که چشمان زمینی من قادر به دیدن بال‌های این عزیزان نیست. می‌خواهم چند سطری از دلم برای این عزیزان بنویسم تا شاید قطره‌ای از دلسوزی‌ها، محبت‌ها و معرفت بیکرانشان را جبران کنم.

ایجنت محترم:

ایجنت! چه واژه‌ای! کلمه‌ای کوتاه، اما سرشار از احساس و معنی زیبا. اگر بخواهم از مهربانی و عشق شما بگویم، دنیایی از حرف‌ها را باید به صف کنم و ورق‌ها را از آن پر کنم تا شاید بتوانم اندکی از مهربانی و ازخودگذشتگی شما را توصیف کنم. اگر اندکی به دفترچه‌ی دوران تخریبم و حالِ امروز خودم رجوع کنم و قدری در آن تأمل نمایم، به یاد می‌آورم که ایجنت عزیز با مدیریت خوبشان فضایی امن و پر از انرژی برایمان رقم زدند. با آغوش پرمهر، دستان گرم و کلمات امیدبخش‌شان روزنه‌ی امید را در دل‌های شکسته و ناامید روشن کردند.

و اینک مرزبانان گرامی:

به رسم ادب و معرفت، این هفته را به شما عزیزان شادباش عرض می‌نمایم.

یادم می‌آید روزهای اولی که وارد سیستم کنگره ۶۰ شدم، از شنیدن کلماتی همچون مرزبان یا ایجنت متعجب شده بودم و با خود می‌گفتم: چه القابی برای خود ساخته‌اند! کسی نداند فکر می‌کند چقدر کار قرار است انجام دهند؛ نهایت یک عده می‌آیند این‌جا، یک نفر هم برایشان صحبت می‌کند و بقیه هم گوش می‌دهند! این افکار نادرست و افیونی به نظرم، تفکر غالب بسیاری از افرادی است که شاید اولین بار پا به کنگره ۶۰ می‌گذارند. اما وقتی جلوتر آمدم و کم‌کم روزنه‌های نور در سیستم کنگره برایم نمایان شد، آموزش‌ها نیز آغاز به اثرگذاری کردند. آموختم که بی‌فکر کاری نکنم و دانستم که قضاوت، کاری ضد ارزشی است. به این نتیجه رسیدم که حتی حفظ و سر و سامان دادن به یک خانواده‌ی کوچک هم چندان آسان نیست، چه برسد به یک شعبه از کنگره ۶۰ با دویست یا سیصد نفر مراجعه‌کننده؛ افرادی با شرایط سنی و خلق‌وخوی متفاوت و چه‌بسا تازه‌واردینی که در تعادل نیستند. ممکن است از سوی آن‌ها توهین یا رفتار ناشایستی سر بزند، اما مرزبانان باید بتوانند با دیپلماسی مناسب و خویشتن‌داری، اوضاع را با کمترین اصطکاک ممکن در کنترل بگیرند. در هر جلسه‌ی عمومی که برگزار می‌شود، صدها نفر حضور دارند و برقراری نظم و قوانین جلسات بر عهده‌ی مرزبانان محترم است. افزون بر این، آنان باید وسایل و شرایط مناسب جهت آموزش اصولی را نیز فراهم کنند. این مرزبانان زحمت‌کش هستند که ساعت‌ها زودتر وارد شعبه شده و مشغول خدمت می‌شوند. من هنوز بعد از سال‌ها نتوانسته‌ام حتی ساعت آمد و رفت خودم را تنظیم کنم. هر وقت مرزبانان یا ایجنت شعبه را می‌بینم که به‌موقع حاضر هستند، در دلم برایشان انرژی خوب می‌فرستم و دعایشان می‌کنم: الهی نانتان گرم باشد و آبتان سرد.

نویسنده: مسافر حامد از لژیون یکم ارم

ویرایش و بارگزاری: مسافر حسین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .