English Version
This Site Is Available In English

قدرت درونی‌ام را شناختم

قدرت درونی‌ام را شناختم

«یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان، غم مخور.               کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور»
زندگی من قبل از کنگره پر از تنهایی و غم بود. با دو فرزند دلبندم که نیاز به عشق و مراقبت داشتند، خودم احساس خستگی از بی‌مهری و سردی روزها را سپری می‌کردم. همسری داشتم که می‌خواست کمک کند اما نمی‌توانست، فشار زندگی و مصرف او همه جا را پر کرده بود و من شب‌ها را با نگرانی و اضطراب می‌گذراندم؛ نمی‌دانستم چگونه ادامه دهم و گاهی حس می‌کردم همه چیز از دست رفته است. رنج مستمر بر زندگی من سایه افکنده بود و تحصیل پسر و دخترم دغدغه‌ای بزرگ بود. روزها یکی پس از دیگری بدون امید می‌گذشت و قلبم سنگین بود.

هر لحظه از آینده ترس داشتم و تنها به خودم تکیه می‌کردم. تا این‌که نور کنگره به زندگی ما تابید، سفر اولم آغاز شد و پر از تجربه و یادگیری بود. یاد گرفتم که تغییر از درون آغاز می‌شود و هر قدم کوچک اهمیت دارد. صبر و تلاش راه زندگی است و من می‌توانم مسئول زندگی خودم باشم. هر روز قدمی به سوی آرامش برداشتم و فهمیدم که رهایی تنها جسم نیست، بلکه قلب، ذهن و روح هم رهایی می‌خواهند. سفر دومم آغاز شد و پر از شور و آرامش بیشتر بود. دیدم که مشکلات هنوز هستند و گاهی سنگین می‌شوند، اما یاد گرفتم که مشکلات رحمت خداوند هستند و من باید ادامه بدهم.

حس سردی و بی‌مهری که در دل داشتم، به عشق و امید تبدیل شد. یاد گرفتم که بخشش قدرت است و هیچ زخمی در دلم باقی نمی‌ماند. رهایی به من آموخت که خوشحالی را از خودم بگیرم، نه از دیگران دریافت کنم. هر روزم ارزشمند شد و می‌توانم عشق و مهربانی تجربه کنم. سفر دوم نشان داد که هر تغییر کوچک، قدمی بزرگ است و شکست‌ها دیگر ترسناک نیستند. حالا می‌توانم صبر و تلاش کنم و بهترین نسخه خودم باشم. هر روز رهایی حس می‌کنم و می‌دانم که مسیر درست ممکن است سخت باشد، اما ارزشمند است. دیگر از گذشته زخم نمی‌زنم، بلکه آن را می‌پذیرم و رشد می‌کنم.

سفر دوم به من یاد داد که امید همیشه هست و تلاش هرگز بیهوده نیست. آرامش پیدا کردم و قدرت درونی‌ام را شناختم. زندگی من از رنج مستمر تنهایی و بی‌مهری به روزهای پر از نور، امید و عشق تبدیل شد. مشکلات هنوز هستند، اما من یاد گرفته‌ام که با ایمان و تلاش می‌توانم از آن‌ها عبور کنم. حالا می‌توانم شادی را تجربه کنم و آن را با دیگران تقسیم کنم و هر روز قدردان این هدیه باشم. یاد گرفتم که هیچ چیزی پایدارتر از تغییر درونی نیست و مشکلات وسیله‌ای برای رشد هستند.

سفر دوم نشان داد که هر روز فرصت جدیدی است و من می‌توانم زندگی‌ام را بسازم. هر قدمی که برداشتم، مرا به رهایی و آرامش نزدیک‌تر کرد. حال می‌دانم که مسیر زندگی هیچ‌وقت بدون مشکل نیست، اما با ایمان و صبر می‌توانم ادامه بدهم و رشد کنم. هر روز حس می‌کنم که نور و امید در قلبم جاری است و این هدیه خداوند است. زندگی من از تاریکی و تنهایی به روشنایی و رهایی تبدیل شد و من هر روز شکرگزار این مسیر هستم.


نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر سولماز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
عکاس: همسفر ماهرخ رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .