English Version
This Site Is Available In English

سفری طولانی و شیرین

سفری طولانی و شیرین

سال‌های زیادی را در تاریکی اعتیاد گذراندم، سال‌هایی که در ظاهر زندگی می‌کردم؛ اما در باطن هر روز بیشتر از دیروز در این تاریکی فرو می‌رفتم. اول خیال می‌کردم مواد رفیق و همراه من است؛ اما خیلی زود فهمیدم که همین رفیق، بزرگ‌ترین دشمن من بوده و جسمم بیمار، روانم آشفته و روحم زخمی شده بود؛ آن‌قدر در تاریکی غرق بودم که حتی باور نمی‌کردم نوری هم وجود داشته باشد. در دل همان ناامیدی‌ها خداوند راهی پیش پایم گذاشت و من با کنگره‌۶۰ آشنا شدم. یادم هست روزهای اول پر از ترس و تردید بودم؛ اما محبت و آموزش‌هایی که شنیدم آرام‌آرام مثل آبی زلال روی زخم‌های من ریخته شد.

در کنگره یاد گرفتم که رهایی یک معجزه‌‌ی آنی نیست؛ بلکه سفری طولانی و شیرین است که باید به‌صورت تدریجی تمام شود. در این سفر با داروی OT، متد DST و از همه مهم‌تر با مفهوم فرمانبرداری آشنا شدم؛ فهمیدم تا وقتی فرمان‌بردار نباشم، هیچ‌وقت فرمانده‌ی زندگی‌ام نخواهم شد؛ فهمیدم که بدون صبر و استمرار هیچ بنایی ساخته نمی‌شود. امروز می‌دانم که باید ذره‌ذره تخریب‌های گذشته را جبران کنم. کنگره به من آموخت که زندگی فقط خوردن و خوابیدن نیست؛ زندگی حرکت در مسیر ارزش‌ها و خدمت به هم نوع خود است.

هر بار که در کارگاه آموزش و لژیون حضور دارم انگار تکه‌ای تازه از وجودم زنده می‌شود. امروز حال من با دیروز خیلی فرق کرده است؛ دیگر نگاه من به دنیا، نگاه یک انسان ناامید نیست، امید و ایمان دارم و می‌دانم اگر حرکت کنم، به مقصد خواهم رسید. از آقای  مهندس عزیز که چراغ این مسیر را روشن کرد و از تمام خدمتگزاران کنگره که بدون منت خدمت می‌کنند، سپاسگزارم؛ اگر بخواهم از ته دلم چیزی بگویم این است: تاریکی‌ها هرچقدر هم عمیق باشند، ماندنی نیستند؛ اگر بخواهید و در مسیر درست حرکت کنید، روزی خورشید بر زندگیتان خواهد تابید و در آخر باز هم از آقای مهندس دژاکام، راهنمایم مسافر حسین و از شما خدمتگزاران سایت بی‌نهایت سپاسگزارم.

نویسنده: راهنمای تازه واردین مسافر سجاد
تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا نگهبان سایت

مسافران نمایندگی اردستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .