قدم به قدم در شهر عشق گام برمیدارم، جایی که قانونی به نام قانون ذرات وجود دارد، و هر ذره دارای خواسته، سرچشمه حرکت و تحرک؛ باید از قوه به فعل درآید. قلم به دست میگیرم تا الفبای زندگی را بیاموزم و بر صفحه قلبم حک کنم. ذره برای شکفتن، از تاریکی میگریزد. او حقیقت را در جوانه زدن و روئیدن میبیند و تشنه راه و نور است. وقتی به وادی هفتم رسیدم، با خود گفتم: کتاب عشق و وادیها را به نیمه رساندم. آنگاه متوجه شدم که وادی اول تا وادی هفتم، چهقدر زیبا و بهجا پشت سر هم قرار گرفتهاند مانند: حروف الفبا یا اعداد که مرتب و منظم در کنار هم مینشینند.
آری، من انسان هستم. انسانی برخاسته از یک ذره، که میخواهم از الف آغاز کنم و به جایگاهی والا برسم. کتاب عشق، افکار و تفکر است، هیچ چیز در هستی بیهوده نیست، دانستن خویشتن، اصل است. توکل تنها به خداوند و تفکر به تنهایی کافی نیست؛ باید به فعل درآید، جدایی عقل از نافرمانی و ضدارزشها، چابکی و آگاهی برای یافتن راه درست است.
اکنون در تلاطمهای زندگی دریافتم که پیدا کردن راه چهقدر حیاتی است. من مانند درخت تاک، در دل زمین جستوجو میکنم تا مسیر صحیح را بیابم. تا زمانی که راه درست را پیدا نکرده، مسیر زندگی من سخت و ناهموار میشود. مشکلاتم چند برابر میگردد و بازگشت به مسیر صحیح دشوارتر است؛ اما امروز که آموزش گرفتم، قدرت مطلق به من اختیار تفکر، امکانات و ابزارهای فراوان داده است تا حقیقت راستین را کشف کنم. چرا به کار نبندم؟
وادی هفتم برای من مانند چراغی روشن شد. وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم بارها راه را اشتباه رفتم. تلاش بینتیجه میماند؛ چون تصمیمهای من بر اساس احساس، نه فرمان عقل بود. برای انجام هر کاری؛ باید ابتدا بدانم راه کجا است و پایانش چه خواهد شد. گاهی با کمک راهنما و بهکارگیری آموزشهای ناب کنگره۶۰، میتوانم مسیر درست را پیدا کنم و به نتایج مطلوب برسم.
شاید این مسیر پر از پستی و بلندی باشد؛ اما به خودم اجازه ناامیدی نمیدهم. نمیگذارم نیروهای بازدارنده بر من غلبه کنند. اگر هم گاهی بازگردم، دوباره برمیخیزم و ادامه میدهم. بارها در راه مستقیم حرکت کردم و یاری خداوند و نیروهای مافوق را با تمام وجود لمس کردم. در این راه، خستگی و ترس بر من غلبه نکرده و ذرهای عقب ننشستم. چه لذتی بالاتر از این و چه آرامشی عمیقتر از این وجود دارد.
در نماز، بارها تکرار میکنیم: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ» وقتی خداوند راه مستقیم را نشان دهد، به حقیقت و مقصد راستین میرسیم، از آن پس مشکلات زندگی برای ما رمزگشایی میشوند و کلید قفلها به دست میآید؛ زیرا حقیقت را یافتهایم. نمونه روشن این حقیقت، کشف درماناعتیاد در کنگره۶۰ است، کشف بزرگ و بیمانند، که در هیچ جای جهان وجود ندارد. روشی ساده، سالم و ارزان که هزاران انسان را به رهایی رسانده است. روش DST، روشی خردمندانه و بینقص است. هرچه بیشتر آن را با دیگر روشها مقایسه میکنم، روشنتر میبینم که راهی عقلانی و موفقیتآمیز است.
باید در زندگی از خرد و عقل بهره بگیرم؛ چه در اندیشه، گفتار، و چه در عمل؛ حتی در امور کوچک، تا پشیمانی و حسرتی به جا نماند. نباید به دنبال چیزهای پوچ و واهی باشم، نباید شهر وجودی خود را از انرژیهای منفی پر کنم؛ باید از انرژی درونی خود بهره ببرم تا روزی از میوه شیرین و گوارای درخت زیبای کنگره بچشم و به حقیقت دست یابم. آری، وادی هفتم به من آموخت که راه درست را بیابم تا کمتر دچار مشکل شوم و اگر هم با مشکلی مواجه شدم، بدانم چگونه با آن روبهرو گردم علت مهم نیست؛ بلکه نتیجه مهم است.
باید میوه را برداشت کنیم تا به خواستهها نزدیک شویم. همه چیز در دنیا روزی تمام میشود و این محبت و عشق است که باقی میماند. درد عاشق را فقط عاشق میداند و بس؛ بنابراین محبت کنیم و در صدد پالایش باشیم تا راه را بیابیم؛ زیرا کسانی به صراط مستقیم نزدیکتر هستند که پاک و بیآلایش به هستی عشق میورزند. عشق، خود را میبرد سوی حقیقت، راستی؛ رمز و رازش را بیابی، شاید از آن سرّ عشق. از آقای مهندسدژاکام برای این بستر امن و سرشار از آموزش سپاسگزارم، از راهنمای خوبم، همسفر مژگان، تشکر میکنم.
نویسنده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون دهم)
رابطخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون دهم)
عکس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروا (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
68