English Version
This Site Is Available In English

هستی روی دست‌های ما می‌چرخد

هستی روی دست‌های ما می‌چرخد

چهارمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی تخت‌ جمشید شیراز به استادی پهلوان همسفر اعظم، نگهبانی همسفر جیران و دبیری همسفر رخساره با دستور جلسه «وادی هفتم (رمز و راز  کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت آغاز به‌ کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلساتی که در لژیون سردار کار می‌شود، دستور جلسات هفتگی کنگره هستند. قبلاً لژیون سردار دستور جلسات مخصوص به خود داشت؛ اما بعداً آقای مهندس فرمودند: می‌توانیم دستور جلسات هفتگی را نیز در لژیون سردار کار کنیم و آن‌ها را به موضوع بخشش مرتبط سازیم؛ زیرا هر کسی که وارد لژیون سردار می‌شود، به دلیل پرداختی که داشته آمده تا درس عشق و محبت را بیاموزد و صفت بخشندگی و گذشت را در وجود خود پرورش دهد. برای آن‌که این اتفاق بیفتد آقای مهندس صلاح دیدند دستور جلسات هفتگی را عمیقاً بیاموزیم و ارتباط آن را با مطالب لژیون سردار درک کنیم. قطعاً اندیشهٔ بخشش ما با این دستور جلسات و آموزش‌هایی که می‌گیریم هر روز قوی‌تر خواهد شد. ما در طول یک سال تنها ماهی یک بار در لژیون سردار می‌نشینیم و ذهن و عقل خود را از طریق احساسات و آموزش‌هایی که یاد می‌گیریم تغذیه می‌کنیم تا ان‌شاءالله سال بعد بتوانیم بخششی قوی‌تر از سال گذشته داشته باشیم. اگر چنین نباشد بدانید که آن سال رشد چندانی برایمان نداشته است.

بگذارید واضح بگویم: اگر من امسال ۶ میلیون تومان در لژیون سردار پرداخت کنم و عضو شوم؛ اما سال بعد همان مبلغ را بپردازم و در جا بزنم، این نشان‌دهنده رشد نیست. این موضوع هیچ ارتباطی به پولدار یا بی‌پول بودن ندارد. عضویت در لژیون سردار در حد ۱۰ یا ۲۰ میلیون تومان چیزی نیست که کسی بگوید: «نداشتم و نتوانستم بدهم.» من یک حساب سرانگشتی کردم؛ حتی اگر کسی هیچ پولی نداشته باشد، می‌تواند در طول یک سال روزی هفده هزار تومان پس‌انداز کند. با ۱۷ هزار تومان امروز چه چیزی می‌توان خرید؟ تقریباً هیچ؛ پس وقتی در این لژیون می‌نشینم، می‌آموزم چگونه پس‌انداز کنم، چگونه از خود بگذرم؟ اگر یک سال ۶ میلیون تومان پرداخت کردم به این معناست که توانسته‌ام پیشرفت کنم و به خودم ثابت کنم قوی‌تر شده‌ام و سال بعد باید بیش از ۶ میلیون مثلاً ۷، ۸، ۱۰ یا ۲۰ میلیون پرداخت کنم. این موضوع به جایگاه دنوری یا سرداری ربطی ندارد؛ بلکه فقط نشان‌دهنده رشد و پیشرفت فردی است.

کسانی که انگیزه‌شان قوی‌تر است، پس از چند سال حضور در لژیون سردار و بهره‌مندی از این تغذیه سالم به دنوری فکر می‌کنند؛ یعنی ۵۰ یا ۶۰ میلیون تومان و بعد از آن آرام‌آرام به پهلوانی می‌اندیشند. ما وقتی فرزندمان را در کلاس ثبت‌نام می‌کنیم، یک سال بعد از او می‌پرسیم: چند کتاب خواندی؟ چه آموختی؟ چه‌قدر تغییر کردی؟ اگر همان‌جا که پارسال بوده، ایستاده باشد دیگر برایش هزینه نمی‌کنیم. هستی هم با ما چنین است. هستی روی دست‌های ما می‌چرخد؛ اما باید برای رشد ما هزینه کند. کنگره اجازه ورود رایگان داده است؛ اما برداشت ما بستگی به بهایی دارد که پرداخت می‌کنیم.

دستور جلسه امروز وادی هفتم است: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم.» همه ما وقتی وارد کنگره شدیم با حال بد، روزگار سیاه، زندگی آشفته و مسافری مصرف‌کننده آمدیم و خواستیم حالمان خوب شود. کنگره مسیر را نشان داد، اگر می‌خواهید حال خوبی پیدا کنید؛ باید مانند مسافرتان سفر کنید و از وادی اول تا وادی چهاردهم پیش بروید. در کنار وادی‌ها، مسیرهایی همچون ورزش، تغذیه سالم، لژیون سردار و خدمت‌های مختلف مثل نگهبانی، دبیری، مهمانداری و … به ما کمک می‌کنند این راه را طی کنیم؛ پس رمز برای ما پیدا کردن راه بود و راز همان برداشتی است که از مسیر داریم.

حقیقت در وهله اول درمان اعتیاد است و سپس رسیدن به تعادل و حال خوب برای خودمان، برای خانواده و فرزندانمان، برای جامعه و در نهایت برای آن‌که بنده خوبی برای خداوند باشیم. وقتی انسان وظایف خود را به‌خوبی انجام دهد، به حال خوش می‌رسد. آقای مهندس با کشف حقیقت، ماهیت اعتیاد را برای ما آشکار کردند، این‌که اعتیاد چیست؟ کجا اثر می‌گذارد و چرا فرد مصرف‌کننده نمی‌تواند محبت کند یا مسئولیت‌هایش را درست انجام دهد؟ ما پیشتر بخشی از این ماهیت را لمس کرده بودیم. مثلاً همسری تنها با چند فرزند، بی‌درآمد، منتظر است که همسر مصرف‌کننده‌اش از خواب بیدار شود تا شاید پولی بیاورد؛ پس ما با ماهیت اعتیاد آشنا بودیم و حالا راه درمان را شناختیم.

برداشت هر کدام از ما از این سفره متفاوت است. بعضی فقط درمان اعتیاد را برمی‌دارند، بعضی پس از رهایی می‌روند، بعضی مدتی خدمت می‌کنند و می‌روند و گروهی دیگر می‌مانند و با تمام وجود خدمت می‌کنند. مولانا می‌فرماید: «حیف است که به دریا رسیدن و از دریا به سبویی قانع شدن.» دریا پر از گوهر است و ما باید خود را در جریان آن بیندازیم تا به گوهرهای ارزشمند برسیم. جریان کنگره، جریان لژیون سردار است. اگر رهایی و خدمت داشته باشیم؛ اما خدمت مالی نداشته باشیم، بهره کامل را نبرده‌ایم. آقای مهندس در سی‌دی‌ها می‌فرمایند: ما در طول تاریخ بارها آمده‌ایم و فقر، قحطی، جنگ و سختی‌های بسیار تجربه کرده‌ایم. حال در این حیات، این توفیق نصیب ما شده که خدمت کنیم. اگر این فرصت را نادیده بگیریم معلوم نیست هستی دوباره چنین امکانی در اختیارمان بگذارد. هیچ‌ کس از فردای خود خبر ندارد؛ پس ترس از خرج کردن برای آینده نامعلوم، یعنی هنوز درد اعتیاد را درک نکرده‌ایم.

ما وظیفه داریم راه را به دیگران نشان دهیم. هنوز بسیاری نمی‌دانند و رنج می‌برند. در یکی از نمایندگی‌ها خانمی که روان‌شناس و روان‌درمانگر بود تعریف می‌کرد در بیمارستان روانی فارابی هرروز ۱۰ تا ۲۰ زن را برای شوک‌ درمانی می‌آورند. زنانی که رنج زیادی می‌کشند و برخی پارها این شوک را تجربه کرده‌اند؛ چون هنوز راه درمان را نیافته‌اند یا مادری که می‌گفت: به دلیل مصرف شبانه‌روزی تا عصر توان شیر دادن به فرزند ۶ ماهه‌اش را نداشته است. ما درد را می‌شناسیم؛ پس وظیفه داریم حمایت کنیم، چه مالی و چه خدمتی.

از کسانی که خارج از کنگره هستند انتظاری نیست؛ زیرا اطلاعی ندارند؛ اما از ما که راه را شناخته‌ایم انتظار هست. اگر امروز برای رفاه شخصی پرداخت خود را کم کنم، یعنی هنوز به دانایی نرسیده‌ام. دانایی یعنی تشخیص ماهیت خواسته‌ها. وقتی هر هفته در جلسات آموزش می‌گیریم؛ اما نمی‌توانیم تشخیص درست بدهیم، نشان می‌دهد دانایی‌مان کامل نیست. ما الگویی چون آقای مهندس داریم که تمام زندگی خود را صرف کنگره کرده‌اند. ایشان درآمد حاصل از فروش ۸۰ هزار نسخه کتاب در سال را نیز صرف تحقیقات و امور کنگره می‌کنند. می‌توانستند بگویند: «من زندگی‌ام را وقف کنگره کرده‌ام، دیگران حمایت مالی کنند.» اما همیشه پیشگام بوده‌اند؛ زیرا نگاه ایشان تنها به امروز و انسان‌های این زمان نیست؛ بلکه به ۱۰۰ سال بعد نیز می‌اندیشند. ایشان برای آیندگان تدبیر می‌کنند و ما باید ایشان را الگوی خود قرار دهیم.

من آموخته‌ام که در لژیون سردار هر چه پرداخت کنم، چندین برابر آن را دریافت می‌کنم، نه‌ فقط مالی، بلکه در حال خوب، سلامتی و آرامش. خداوند وعده داده است، شما یک قدم بردارید، من هزار قدم در مقابلتان برمی‌دارم. پرداخت‌های ما به حال خوب و جانمان بازمی‌گردد. بارها خطرهایی از سر من و خانواده‌ام گذشته است و می‌دانم که این حمایت‌ها بی‌دلیل نیست. من همیشه منتظر زمان گل‌ریزان هستم تا دوباره بگویم: هر چه حال خوب و سلامتی دارم از لژیون سردار است؛ پس وظیفه دارم در قبال نعمتی که خداوند عطا کرده بخشش‌ کنم. هر روز در آوای کنگره می‌خوانیم: «بیرون کن این شیطان تا انسان پر گیرد و ...» یعنی باید شیطان درون را بیرون کنیم و برای آبادانی میهن یعنی زمین و انسانیت بکوشیم. زن و مرد، پیر و جوان، مسلمان یا غیرمسلمان فرقی ندارد، همه باید در مسیر درمان اعتیاد اثرگذار باشیم، نه برای دیگران بلکه برای خودمان.

مرزبانان کشیک: همسفر زهرا و مسافر بیژن
عکاس: مرزبان خبری همسفر زهرا
تایپیست: همسفر سارا
ویرایش و ارسال: همسفر رخساره رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی تخت‌ جمشید شیراز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .